نگاهی به انیمیشن «پنگوئنهای زبل»
پنگوئنهای سینمایی در تلویزیون
یکی از انیمیشنهای متفاوت سیما، انیمیشن خارجی «پنگوئنهای زبل» با نام اصلی پنگوئنهای ماداگاسکار (The Penguins of Madagascar) است که جمعه هر هفته از شبکه ۲ پخش میشود. منظور از متفاوت بودن در پخش این سریال این است که سنت مرسوم در انیمیشنهای تلویزیون ما، تکیه بر آثار نهچندان مطرح خارجی ـ و اغلب اروپایی نه آمریکایی ـ است، حتی در این دوره و زمانهای که هر انیمیشنی را با تکنیک سهبعدی کار میکنند.
درواقع کمتر پیش میآید در برنامه کودک تلویزیون، شاهد پخش انیمیشنهایی باشیم که کودکان امروز سیدی یا دیویدی آنها یا نظایرشان را در خانه نداشتهباشند و معمولا بچهها نیازشان به انیمیشن را با آثار به روز سینمای دنیا برآورده میکنند و برخلاف بچگیهای ما، انس و الفت چندانی با برنامه کودک تلویزیون ندارند. دلیلش شاید افزایش امکانات رسانهای و افزایش تولیدات انیمیشن باشد. شاید هم این وسط، عقب ماندن رسانه تلویزیون از قافله انیمیشنهای روز دنیا دلیل دیگری باشد مزید بر علت. راستش دنیای کودک امروز عوض شده و نمیشود با تکرار کارتونهای دیروزی یا پخش کارتونهای بدتر از نمونههای دیروزی، سر او را گرم کرد. تلویزیون باید بتواند کودک را از پای رایانه به سمت خود بکشد و انتخابهای خودش را به او تحمیل کند. اگر چنین نباشد، اصل معنا و ماهیت تلویزیون زیر سوال خواهد رفت. هنر تلویزیون تسخیر لحظههای مخاطب است و واداشتن او به انتخاب یک برنامه خاص به جای دیگر برنامهها. هنر تلویزیون ـ درست یا غلط ـ کساد کردن بازار سینما و دیگر رسانههاست.
پنگوئنهای سینمایی در تلویزیون
یکی از انیمیشنهای متفاوت سیما، انیمیشن خارجی «پنگوئنهای زبل» با نام اصلی پنگوئنهای ماداگاسکار (The Penguins of Madagascar) است که جمعه هر هفته از شبکه ۲ پخش میشود. منظور از متفاوت بودن در پخش این سریال این است که سنت مرسوم در انیمیشنهای تلویزیون ما، تکیه بر آثار نهچندان مطرح خارجی ـ و اغلب اروپایی نه آمریکایی ـ است، حتی در این دوره و زمانهای که هر انیمیشنی را با تکنیک سهبعدی کار میکنند.
درواقع کمتر پیش میآید در برنامه کودک تلویزیون، شاهد پخش انیمیشنهایی باشیم که کودکان امروز سیدی یا دیویدی آنها یا نظایرشان را در خانه نداشتهباشند و معمولا بچهها نیازشان به انیمیشن را با آثار به روز سینمای دنیا برآورده میکنند و برخلاف بچگیهای ما، انس و الفت چندانی با برنامه کودک تلویزیون ندارند. دلیلش شاید افزایش امکانات رسانهای و افزایش تولیدات انیمیشن باشد. شاید هم این وسط، عقب ماندن رسانه تلویزیون از قافله انیمیشنهای روز دنیا دلیل دیگری باشد مزید بر علت. راستش دنیای کودک امروز عوض شده و نمیشود با تکرار کارتونهای دیروزی یا پخش کارتونهای بدتر از نمونههای دیروزی، سر او را گرم کرد. تلویزیون باید بتواند کودک را از پای رایانه به سمت خود بکشد و انتخابهای خودش را به او تحمیل کند. اگر چنین نباشد، اصل معنا و ماهیت تلویزیون زیر سوال خواهد رفت. هنر تلویزیون تسخیر لحظههای مخاطب است و واداشتن او به انتخاب یک برنامه خاص به جای دیگر برنامهها. هنر تلویزیون ـ درست یا غلط ـ کساد کردن بازار سینما و دیگر رسانههاست. در غیر این صورت، تماشاگر چرا باید انتخاب خودش را فدای انتخاب دستاندرکاران صدا و سیما کند و بگذارد دیگران برای گذران اوقات فراغت او تصمیم بگیرند. چرا خودش فیلمی را که دوست دارد نخرد و به تماشای آن ننشیند. باید بپذیریم که واقعا هنر تلویزیون، تحمیل انتخاب خود به مخاطب است و برای همین هم از سوی اهالی سینما و به طور کلی اهالی فرهنگ و هنر همواره مورد اتهام و هجمه بوده است.
به هر تقدیر میخواهیم بگوییم تلویزیون با پخش نمونه مصداقی و مشخص پنگوئنهای زبل گامی مهم در مسیر نیازهای واقعی مخاطب برداشته که میتواند موجبات آشتی کودک و نوجوان امروز را با برنامه کودک تلویزیون فراهم آورد. بدترین آفت برای تلویزیون، قهر مخاطب است. اگر سینما را بشود بدون مخاطب فعلی تصور کرد و مثلا گفت این فیلم در آینده، مخاطب خودش را پیدا خواهد کرد، در تلویزیون این مساله به هیچ وجه صادق نیست. برنامه تلویزیونی اگر در لحظه پخش، مخاطب نداشته باشد محکوم به نابودی است. تلویزیون ما برای باخود نگه داشتن مخاطب کودک ـ که از قدیم پای ثابت آثار تلویزیونی بوده و تاثیرپذیرترین گروه مخاطبان تلویزیون هم است ـ به پخش آثاری نظیر پنگوئنهای زبل نیاز فراوانی دارد.
مجموعه انیمیشن پنگوئنهای ماداگاسکار یا پنگوئنهای زبل، یک سریال تلویزیونی آمریکایی است محصول ۲۰۰۸ کمپانی انیمیشن دریم ورکز، یعنی همان شرکتی که انیمیشن سینمایی ماداگاسکار (۲۰۰۵) را تولید کرده است. شخصیتهای اصلی این مجموعه همان پنگوئنهای انیمیشن ماداگاسکار هستند که در باغ وحش نیویورک زندگی میکنند. این ۴ پنگوئن زبل را با این نامها ویژگیها معرفی کردهاند:
۱ ـ اسکیپر (Skipper): فرمانده و رهبر گروه که همه دستورها را صادر میکند.
۲ ـ کوالسکی (Kowalski): مغز همیشه متفکر تیم و مشاور مخصوص اسکیپر که همیشه با راهحلهای بکرش، تیم را از مخمصه نجات میدهد.
۳ ـ پری ویت (Private): سرباز جوان و تازهوارد تیم با قلبی ساده و باطنی پرشور. بعضی اوقات اسرار حیاتی تیم را به طور کاملا ناخودآگاه لو میدهد.
۴ ـ ریکو (Rico): عضو گنگ تیم که نمیتواند حرف بزند. عاشق ماهی است و با زبان گنگش فقط کلمه ماهی (Fish) را میتواند ادا کند. در ضمن عاشق انفجار است.
مجموعه پنگوئنهای ماداگاسکار را اریک دارنل و تام مک گرث ساختهاند. این انیمیشن، از شبکه تلویزیونی نیکلودین آمریکا روی آنتن رفته و صداپیشگان زبان اصلیاش از این قرارند: کوالسکی: جف بنت، ریکو: جان دی مگیو، اسکیپر: تام مک گرث، پری ویت: جیمز پاتریک استوارت، مورت: اندی ریچتر، کینگ جولین: دنی جاکوب، موریس: کوین مایکل ریچاردسون و مارلن: نیکول سالیوان.
پنگوئنهای ماداگاسکار در موقعیت مناسبی به فارسی دوبله شده و با نام پنگوئنهای زبل در فهرست برنامههای کودک تلویزیون گنجانده شده است. هنوز تنور داغ است و واکنشهای مخاطبان جهانی نسبت به این انیمیشن از تب و تاب نیفتاده است. این را باید به فال نیک گرفت، بخصوص که دوبله خوبی هم از این اثر شاهدیم و صداها نه فقط پخته و حرفهای هستند، بلکه روی شخصیتها هم بخوبی نشستهاند و این باعث شده یکی از مهمترین ویژگیهای این انیمیشن که بحث صداپیشگی آن است در برگردان مجموعه به زبان فارسی حفظ بشود و از دست نرود.
پنگوئنهای زبل، روایتگر قهرمانیهای ۴ پنگوئن محبوب مورد اشاره است. در هر قسمت یک اتفاق تازه رخ میدهد تا پنگوئنها به بهانه آن، توانایی خود را به رخ بکشند. جالب اینجاست که اثر، شخصیتپردازی خوبی دارد و شخصیتها رفتاری کاملا متناسب با شخصیت پنگوئنیشان دارند. به عنوان نمونه میتوان به لیز خوردن یکی از پنگوئنها روی ریل راهآهن اشاره کرد. کاری که فقط میتواند از یک پنگوئن بازیگوش و زبل با پوست چرب و براق بربیاید و دیگر موجودات از چنین نعمتی بیبهرهاند. حرکات سریع پنگوئنها و غیب شدن لحظهای آنها هم بیارتباط با ویژگی مورد اشاره نیست؛ اگرچه شاید در این مورد آخر عنصر تضاد، بیشتر از عنصر تناسب صادق باشد، چراکه پنگوئنها معمولا آرام و کمیک حرکت میکنند نه اینقدر سریع و آرتیستی!
ایدههای کمیک جالبی هم برای رفتار شخصیتها در نظر گرفته شده است؛ ایدههایی که اگرچه کوچک هستند اما بشدت تاثیرگذارند. مثلا وقتی یکی از پنگوئنها آماده شده که از یک جا به جای دیگر پرتاب شود، میبینیم روی سرش کلاه ایمنی گذاشته تا امنیتش تامین شود. از طرفی در همین لحظه، صدای یکی دیگر از پنگوئنها را میشنویم که میگوید: «به نظر میآید پرتاب خشنی داشته باشی.» حالا فکرش را بکنید اصل این پرتاب به اندازه کافی خطرناک و غیرایمن است و این وسط، کلاه ایمنی چه کمکی میتواند بکند، خدا میداند. این قبیل ایدهپردازیها باعث شدهاند قهرمانهای پنگوئنی داستان در عین تواناییهای مخصوص خودشان از درصدی نادانی و حماقت ویژه هم برخوردار باشند تا مخاطب در همان لحظهای که شیفته کارشان شده بتواند همزمان به آنها و کارهای عجیب و غریبشان بخندد.
موضوع یکی از قسمتهای مجموعه، غیب شدن موریس و گیر افتادنش در دوربین عکاسی بود. داستان این قسمت را میتوان به طور کامل برگرفته از یک اصل مهم در مقوله طنز با نام ناهمگنی و غرابت دانست. به طور کلی یک سری المانهای مشخصی وجود دارد که طنزپردازان، موقعیتها و دیالوگهای کمیک را براساس آنها خلق میکنند. المانهایی مثل اغراق و بزرگنمایی، تحقیر و کوچکنمایی، تقابل و تضاد، نقص و کاستی یا به عکس، دارایی بیش از حد و همچنین ناهمگنی و غرابت. موضوع این قسمت از مجموعه کاملا مبتنی بود بر این مورد آخر. یعنی سازنده یک عنصر غریب و ناشناخته مثل دوربین عکاسی را بین یکسری موجودات حیوانی که کوچکترین اطلاعی از ویژگیها و امکانات این وسیله نداشتند، رها کرده بود. همه بار کمیک موضوع این قسمت از مجموعه، از دل همین ایده خلاقانه نخستین حاصل شده بود. حیوانات زبان بسته کارهایی با این وسیله ناشناخته انجام میدادند و تصوراتی نسبت به آن داشتند که به معنای واقعی کلمه مضحک بود. جالبتر اینکه احمقترین این موجودات، میمونها هستند که به لحاظ هوش و ذکاوت از همه حیوانها به مخلوقات انسانی نزدیکترند!
و در پایان باید به ریتم سریع و مجموعه اشاره کرد و همچنین ساختار متکی بر حادثه آن. هر قسمت از مجموعه پنگوئنهای زبل ۱۱ دقیقه است؛ اما در همین مدت زمان کوتاه، حوادث متعددی رخ میدهد که برشمردن همه آنها کار سادهای نیست. مجموعه پنگوئنهای زبل فقط ادعای قهرمانانه واکشن بودن را ندارد. بلکه واقعا پرتحرک است و هیجانانگیز و جذاب. طوری که اگر کاری به کار ایده داستانی و مضمون اصلی هر قسمت هم نداشته باشیم، صرف مواجهه با همین اتفاقهای جذاب و دیدنی کافی است تا با دقت برنامه را پی بگیریم و ۱۱ دقیقه خوب و خوشی را با دل دادن به سیر وقایع و شخصیتهای بامزه آن سپری کنیم.