مجموعه «ستایش» در یک نگاه
اختلاف نسلها در آینه سیما
در میان آثار مختلف سیما، باکس نمایشی همواره جذابیت ویژهای دارد و توجه مخاطبان در هر طیف سنی را به خود جلب میکند.
شبکه ۳ سیما در این میان با پخش آثار روتین هفتگی و شبانه یکی از آوانگاردترین شبکههای تلویزیون است و بیننده نیز عادت کرده بخشی از ساعات شبانه خود را به دیدن مجموعههای جذاب این شبکه اختصاص دهد. مجموعه «ستایش» از جمله همین آثار است که با ورود به سال جدید، روندی جذابتر را پیگیری میکنند.
بخشهای ابتدایی این مجموعه که بیشتر سالهای پایانی جنگ تحمیلی را روایت میکند مخاطب را در وهله اول به یاد آثار متعدد حوزه دفاع مقدس میاندازد، اما وجه درام این داستان رفتهرفته فضایی را پیش روی مخاطب ترسیم میکند که تاکنون در آثار نمایشی معمول و رئال تلویزیونی شاهد بودهایم و همین باعث میشود ستایش با وجود زمان روایی داستانش در فاز اول که روایتگر اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ است، همپای آثار امروزی بیننده را درگیر کند با اینکه مخاطب جوان تلویزیون ذهنیتی کمرنگ نسبت به فضای شهری و اجتماعی آن سالها دارد.
مجموعه ستایش همچنان مراحل تولید و تصویربرداری را سپری میکند. بخش اول این مجموعه تا میانه دهه ۷۰ را به نمایش میگذارد و پس از آن با جهشی چند ساله به زمان حال رجعت میکند و بیننده در جریان اتفاقات امروز قرار میگیرد
اختلاف نسلها در آینه سیما
در میان آثار مختلف سیما، باکس نمایشی همواره جذابیت ویژهای دارد و توجه مخاطبان در هر طیف سنی را به خود جلب میکند.
شبکه ۳ سیما در این میان با پخش آثار روتین هفتگی و شبانه یکی از آوانگاردترین شبکههای تلویزیون است و بیننده نیز عادت کرده بخشی از ساعات شبانه خود را به دیدن مجموعههای جذاب این شبکه اختصاص دهد. مجموعه «ستایش» از جمله همین آثار است که با ورود به سال جدید، روندی جذابتر را پیگیری میکنند.
بخشهای ابتدایی این مجموعه که بیشتر سالهای پایانی جنگ تحمیلی را روایت میکند مخاطب را در وهله اول به یاد آثار متعدد حوزه دفاع مقدس میاندازد، اما وجه درام این داستان رفتهرفته فضایی را پیش روی مخاطب ترسیم میکند که تاکنون در آثار نمایشی معمول و رئال تلویزیونی شاهد بودهایم و همین باعث میشود ستایش با وجود زمان روایی داستانش در فاز اول که روایتگر اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ است، همپای آثار امروزی بیننده را درگیر کند با اینکه مخاطب جوان تلویزیون ذهنیتی کمرنگ نسبت به فضای شهری و اجتماعی آن سالها دارد.
مجموعه ستایش همچنان مراحل تولید و تصویربرداری را سپری میکند. بخش اول این مجموعه تا میانه دهه ۷۰ را به نمایش میگذارد و پس از آن با جهشی چند ساله به زمان حال رجعت میکند و بیننده در جریان اتفاقات امروز قرار میگیرد و به نظر میرسد تا چند قسمت دیگر، ماجراهای ملموستری را به لحاظ زمانبندی و تغییر زندگی آدمهای داستان شاهد خواهیم بود.
وقتی مخاطب دلسوزی میکند
مجموعه ستایش اثری پربازیگر است؛ بازیگرانی که هر یک به تنهایی قابلیت دارند که در مجموعههای مختلف، بار نقشهای اول را به دوش کشند، از داریوش ارجمند گرفته که حضورش در کاراکتر حشمت فردوس به نوعی جذبه و درشتنماییهای پدرسالار معروف تلویزیون را به رخ میکشد، و بسان دیگر نقشهایش چنان از عهده ریزهکاریهای این کاراکتر برآمده است که خشم بیننده را در پی هر سکانس و پلان مربوط به خود برمیانگیزد. حتی جزئیات روانشناختی نیز در این مجموعه بخوبی نمایان است، چراکه مخاطب میتواند با هر کنش بازیگر دلیل و واکنشهای دیگر را پیشبینی و در ذهن خود حلاجی کند. این نکته در بازی سیما تیرانداز نیز نمود بیشتری دارد.
کاراکتر انیس را در یک تقسیمبندی کلی میتوان جزو نقشهای منفی دانست، اما با واکاوی در رفتار او گاه شاهد دو قطب متضاد در ارتباطش با دیگر کاراکترها میشویم که این دو قطب بسرعت جای یکدیگر را پر میکنند. این نکته در رودررویی او با نقشهای مثبت قصه پررنگتر جلوه میکند، به نوعی که در قرارگیری انیس روبهروی ستایش، حسی مادرانه همراه با عطوفت از خود بروز میدهد؛ چنان که این نقش وجهی خاکستریگونه به خود میگیرد و در مواقع حساس، آن روی شخصیت این زن رنج کشیده و عقدههای درونیاش آشکار میشود. اینجاست که اگر از بدجنسیهای غلوآمیز انیس چشمپوشی کنیم با کاراکتری منفی ـ خاکستری مواجه هستیم که میتوان در لایههای زیرین حتی با او همذاتپنداری و دلسوزی کرد. این مجموعه علاوه بر یک خط سیر کلی که طرح اصلی را به نمایش میگذارد انشعابات داستانی دیگر را نیز در دل خود جای داده است به نحوی که بیننده پیام قصه و جایگاه هر کاراکتر را در طول سریال دریافت میکند؛ البته ناگفته نماند که در ابتدای داستان مخاطب با شخصیتهایی روبهروست که در میانه راه جای خود را به نقش اول میدهند و خود در سایه اتفاقات پیرامون شخصیت ستایش فرصت عرض اندام مییابند.
حس مادرانهای که منشأ همه چیز است
ستایش (با بازی نرگس محمدی) از جایی که نقطه عطف داستان شکل میگیرد به مراتب صورتی پررنگتر نسبت به دیگر کاراکترها به خود میگیرد و بیشتر رخدادهای اصلی، معطوف به زندگی اوست؛ هرچند محمدی پیش از این در چند نقش بسیار کوتاه حضوری کمرنگ داشته، اما بازی در سریال ستایش این فرصت را در اختیار او قرار داد تا خود را در یک اثر روتین و بلند به اثبات رساند.
کاراکتر ستایش در میانههای داستان توانست بار معنایی عمیقتری را به بیننده انتقال دهد. با وجود این، نرگس محمدی در مقایسه با تجربه دیگر بازیگران در پرداخت دراماتیک نقش خود بازمیماند و در بیشتر سکانسها، چنان در انتقال حس کم میآورد که بازی دیگرانی چون مهدی پاکدل، زهرا سعیدی، محمود عزیزی، سیما تیرانداز و… از نمود بازی ستایش میکاهد و تلاش محمدی برای بیشتر دیده شدن در سکانسها، شگفتزدگی و بازی پر تب و تاب او را توی ذوق میزند.
از دیگر وجوه شخصیتپردازی در این مجموعه میتوان به تضاد موجود میان ۲ خانواده اصلی داستان اشاره کرد. مودت و همدلی خانواده ستایش در کنار خشمسالار گونهای که در خانه پدری طاهر جریان دارد، گرچه در وهله اول نتیجهای جز دوگانگی این دو شخصیت نخواهد داشت، اما در نهایت به یک اشتراک واحد در زندگی طاهر و ستایش ختم میشود.
این تضاد شخصیتی در تکتک آدمهای این دو خانواده نیز به چشم میخورد. نرگس و آتیه هر دو سمبلی از صبر هستند؛ اما در ۲ وجه متفاوت. یکی کنار همسری آرام و معقول و دیگری در خانهای پر از تنش.
صبر آتیه در چنین شرایطی باعث میشود خانه حشمت فردوس همواره محلی برای فاصله گرفتن اعضای خانواده از یکدیگر باشد. شیوا خنیاگر (ایفاگر نقش آتیه) در این باره میگوید: «ابتدا مدنظر کارگردان و نویسنده سریال بود که آتیه را به عنوان زنی مطیع و فرمانبردار معرفی کند. همسری که قانع است و تلاش میکند همه اعضای خانواده را کنار هم نگه دارد؛ چون با تمام سختیهایی که در زندگی میکشد، عاشق خانوادهاش است.» او ادامه میدهد: «به یقین آتیه در پر رنگ کردن قدرت و جذبه حشمت فردوس تاثیرگذار است و فکر میکنم در یک دید کلی، نوع برخوردهای فردوس، رفتار آتیه را تحتتاثیر قرار میدهد.»
اما آتیه با حس مادرانهای که میتواند منجر به نزدیکی بیشتر او با ستایش شود، همچنان حس مالکیت را نسبت به طاهر بروز میدهد و او را مقدم بر عروس جدید خانواده میداند؛ اما خنیاگر اندکی با این نظر مخالف است و میگوید: «این مساله به نگرش مادران ایران و حس مالکیت آنها نسبت به فرزندان و بخصوص پسرانشان برمیگردد و نوعی حس حسادت را ایجاد میکند. این مساله در زندگی هریک از ما نیز نمود دارد، اما در این مجموعه چنین حسی تا انتها باقی نمیماند، چون آتیه تا جایی از رفتارهای حشمت فردوس پیروی میکند و بعد از به دنیا آمدن فرزند طاهر به بیمارستان میرود و ستایش را مورد محبت قرار میدهد و حتی به خانه آنها نیز رفت و آمد میکند.»
تضادی که در دیدی کلی ۲ محور اصلی داستان را تحتتاثیر قرار میدهد، در منظری جزئیتر در خانه فردوس نیز به چشم میخورد و آن فاصله انیس با مادر شوهرش است. آنها که در این خانه مردسالار رنجی مشترک را متحمل میشوند، در ظاهر ۲ کاراکتر منفک را به نمایش میگذارند. بازیگر آتیه در این باره معتقد است: «عروس بزرگ خانواده به علت قدرتطلبی مدام در حال حسادت است، چراکه میخواهد بعد از حشمت فردوس، صابر از لحاظ مالی دومین فرد خانواده محسوب شود و دائم در تلاش است برای رسیدن به این مقصود، اعضای خانواده را از هم دور کند، اما در نقطه مقابل آتیه سعی میکند کمتر به مسائل شخصی خود بپردازد و افراد خانواده را کنار یکدیگر جمع کند و تنها شباهت اینها تحمل شرایط سخت یک خانواده مردسالار است.»
تصاویر امروز، نماد دیروز
از دیگر ویژگیهای این مجموعه میتوان به فرم بصری آن اشاره کرد. بخش اعظمی از تصاویر که مربوط به فاز اول است، در قالب فرمهای رنگی برداشت شده، حال آن که در دیگر آثار اینچنینی شاهد
رنگ و بویی از قدیم هستیم. از طرفی برخی نماهای مربوط به خیابان و صحنههای خارجی بدون کمترین تغییری تصویربرداری شده و حتی در لوکیشنهای داخلی میتوان فرمی از دکوراسیون امروزی را دید؛ حتی تزئینات داخلی اتاق خواب، آمیزهای از تصویرهای کارتونی حال حاضر و لوازمی آشنا برای مخاطب جوان امروز است.
فرامرز بادرامپور (طراح صحنه و لباس) در خصوص تهیه آکسسوار صحنه در زمان پیش تولید این سریال میگوید: «چند سالی است که مجموعهداران متخصص در امر ادوات صحنه به کمک گروههای فیلمبرداری آمدهاند و وسایل مورد نیاز را در اختیار تولید کنندگان قرار میدهند.»
او ادامه میدهد: «هریک از مجموعهداران، آلبومی مخصوص از وسایل صحنه را در اختیار دارند.
مثلا در زمینه اتومبیل، آلبومهایی را به دهههای متفاوت تاریخی اختصاص دادهاند که کار را آسان کرده است. پیش از این گروههای تولید که بیشتر زمان معاصر را به تصویر میکشیدند، باید با صرف وقت به دنبال تکتک مایحتاج صحنه میرفتند و زمان زیادی را برای تحقیقات درباره آن سالها صرف میکردند. از طرفی فیلمهای اینچنینی از حساسیت خاصی برخوردار است، چراکه ذهنیت مردم نسبت به آن روشن تر از کارهای تاریخی است.
بادرامپور که نزدیک به ۲ دهه از فعالیت حرفهایش را به طراحی صحنه و لباس آثار متعددی در سینما و تلویزیون اختصاص داده است درباره فرم پوشش بازیگران ستایش که بیشتر به صورت امروزی تصویرسازی شده است، میگوید: «این سریال بخشی از زمان قدیم را پشت سر میگذارد و به زمان حال میرسد. ضمن اینکه در دهههای ۶۰ و ۷۰ پوشش جامعه آنقدرها نیز تغییر نکرده و متحول نشده است. این کاراکترها نیز از قشر متوسط و رو به بالای جامعه انتخاب شدهاند و تیپهایی با نوسانات فرمی غیرمعمول در نوع پوشش را تشکیل نمیدهند.»
از دیگر جلوههای بصری این اثر میتوان به تصویربرداری کار اشاره کرد که در فاز نخست با سختیهای بیشتری روبهروست، چرا که باید فضای تهران دهه ۶۰ را نشان دهد. ناصر محمودکلایه در این باره میگوید: «کارهایی که به اصطلاح در زمان معاصر و قدیم تصویربرداری میشوند نیاز به بازسازی فضا ندارند. از طرفی در دکور نیز نمیتوان این کار را عملی کرد و برای اینکه مجموعه تا حد امکان به تصاویر رئال نزدیک باشد دست به ترکیب رنگبندی واقعی کوچه و خیابانها نزدیم.
او ادامه میدهد: «نورپردازی کار هم بر اساس قرارگیری سکانسها بوده و با توجه به میزانسنهای کارگردان در هر صحنه اعمال شده است.»