کارگردان سریال چهار چرخ: لورل و هاردی هم تکراری بودند!
اگر این شبها مخاطب سریال چهارچرخ هستید بد نیست بدانید این سریال قرار بود ایام عید از شبکه ۳ سیما پخش شود اما به دلایلی که بیشتر به سلیقه مسئولان شبکه ۳ مربوط میشود سریال «راه در رو» جایگزین آن شد اما این سریال حاشیههای دیگری هم داشت از جمله اینکه در اواسط کار کارگردان آن عوض شد و جواد مزدآبادی که تا قبل از چهار چرخ تجربه ساخت دو سریال و دهها تله فیلم دیگر را داشت به عنوان کارگردان جانشین ادامه ساخت آن را بر عهده گرفت. حالا با دانستن این حواشی و اینکه چقدر از دیدن این سریال راضی هستید یا به آن نقد دارید، گفتوگوی ما با جواد مزد آبادی، کارگردان سریال نیمه پایانی را بخوانید.
شما در نیمههای راه جایگزین کارگردان قبلی سریال چهار چرخ آقای نعیمی شدید، اولا تغییر کارگردان، آن هم در کاری که فیلمبرداری آن آغاز شده را تا چه حد درست میدانید و ثانیا این مسئله تا چه اندازه کار شما را به عنوان کارگردان سختتر کرد؟
به نظرم این اتفاق در تلویزیون طبیعی است. گاهی اوقات بنا به سلیقه مسئولین شبکه یا تهیه کننده کار کارگردانی که کار را شروع کرده است تغییر میکند ولی این مسئله کار کارگردان جانشین را دو چندان و سختتر میکند. وقتی وارد چنین پروژههایی میشویم پذیرش گروه برای کارگردان در ابتدا کمی مشکل است، هماهنگ شدن با بازیگرانی که جلوی دوربین یک کارگردان دیگر آمدهاند هم سخت است چون شاید کارگردان جدید تعریف متفاوتی از یک شخصیت نسبت به کارگردان قبلی کار داشته باشد. در کنار همه اینها کار چهارچرخ قرار بود برای پخش در عید آماده شود به همین دلیل تمام این فشارها دو چندان بود.
اگر این شبها مخاطب سریال چهارچرخ هستید بد نیست بدانید این سریال قرار بود ایام عید از شبکه ۳ سیما پخش شود اما به دلایلی که بیشتر به سلیقه مسئولان شبکه ۳ مربوط میشود سریال «راه در رو» جایگزین آن شد اما این سریال حاشیههای دیگری هم داشت از جمله اینکه در اواسط کار کارگردان آن عوض شد و جواد مزدآبادی که تا قبل از چهار چرخ تجربه ساخت دو سریال و دهها تله فیلم دیگر را داشت به عنوان کارگردان جانشین ادامه ساخت آن را بر عهده گرفت. حالا با دانستن این حواشی و اینکه چقدر از دیدن این سریال راضی هستید یا به آن نقد دارید، گفتوگوی ما با جواد مزد آبادی، کارگردان سریال نیمه پایانی را بخوانید.
شما در نیمههای راه جایگزین کارگردان قبلی سریال چهار چرخ آقای نعیمی شدید، اولا تغییر کارگردان، آن هم در کاری که فیلمبرداری آن آغاز شده را تا چه حد درست میدانید و ثانیا این مسئله تا چه اندازه کار شما را به عنوان کارگردان سختتر کرد؟
به نظرم این اتفاق در تلویزیون طبیعی است. گاهی اوقات بنا به سلیقه مسئولین شبکه یا تهیه کننده کار کارگردانی که کار را شروع کرده است تغییر میکند ولی این مسئله کار کارگردان جانشین را دو چندان و سختتر میکند. وقتی وارد چنین پروژههایی میشویم پذیرش گروه برای کارگردان در ابتدا کمی مشکل است، هماهنگ شدن با بازیگرانی که جلوی دوربین یک کارگردان دیگر آمدهاند هم سخت است چون شاید کارگردان جدید تعریف متفاوتی از یک شخصیت نسبت به کارگردان قبلی کار داشته باشد. در کنار همه اینها کار چهارچرخ قرار بود برای پخش در عید آماده شود به همین دلیل تمام این فشارها دو چندان بود.
با توجه به اینکه انتخاب بازیگران و عوامل در سریال چهار چرخ با شما نبوده و تا چه حد کار را متعلق به خودتان میدانید؟
من در این کار سختیها و مرارتهای زیادی کشیدم و مطمئنا این کار را جز کارنامه حرفهای خودم میدانم و از آن دفاع میکنم. واقعیت این است که بعضیها به اشتباه تصور میکنند که نیمی از کار فیلمبرداری شده بود که من به کار ملحق شدم در حالی که اصلا این گونه نیست. در واقع فقط بیست درصد کار فیلمبرداری شده بود. ضمن اینکه حدود ۲۰ تا ۳۰ سکانس از کار قبلی را هم دوباره فیلمبرداری کردیم. به رغم احترامی که برای آقای نعیمی قائل هستم ولی ۸۵ تا ۹۰ درصد کار را خودم جمع و جور کردم. از روزی که من کار را تحویل گرفتم تا عید که زمان پخش کار بود ما فقط ۵۰ روز فرصت داشتیم و سکانسهایی که آقای نعیمی گرفته بودند به اندازه دو یا سه قسمت بود. فقط تنها مسئلهای که وجود داشت این بود که تیم بازیگران قبلا انتخاب شده بود و من به جز آقای خشایار الوند بازیگر دیگری را به این گروه اضافه نکردم و با همان گروه کار را ادامه دادم.
یعنی اگر شما از ابتدا در کار حضور داشتید از بازیگران کنونی کار استفاده نمیکردید؟
اگر قرار بود از اول خودم بازیگران را انتخاب کنم حدود ۸۰ درصد از همین بازیگران را استفاده میکردم البته زمانی که کار را با این تیم شروع کردم احساس کردم جنس بازی بعضی از کاراکترها و شخصیت پردازی که برای آنها صورت گرفته با سلیقه و خواسته من همخوانی ندارد به همین دلیل مجبور شدم یکسری از برداشتهای قبلی کار را مجددا تکرار کنم. بعضی از کاراکترها مثل خان دایی را هم سعی کردیم به تدریج عوض کنیم. خوشبختانه این تغییرات هم تا حدودی توانست کار را بهتر کند.
شما اعتقاد دارید که هشتاد درصد از بازیگرانی که الان در سریال حضور دارند احتمالا انتخاب خود شما هم بودهاند. فکر نمیکنید این ترکیب که تا به حال چندین کار مشترک با یکدیگر داشتهاند باعث تکراری شدن فضای سریال میشود؟
من کاملا مخالف این قضیه هستم. خب چه اشکالی دارد بازیگرانی که قبلا در کارهای دیگر در کنار هم بودهاند و امتحان خود را به خوبی پس دادهاند دوباره در یک سریال حضور داشته باشند؟ شما حتی در فیلمهای برتر تاریخ سینما جهان هم این نکته را مشاهده میکنید! مثلا لورل و هاردی بارها و بارها در فیلمهای مختلف و با یکسری تیپهای ثابت در کنار هم بازی کردهاند ولی هنوز هم که فیلمهای آنها را میبینید از کار آنها لذت میبرید و به آن میخندید. بعضیها به من خرده میگیرند که چرا آقای لولایی و خانم امیر جلالی دوباره در کنار هم بازی میکنند و این تکرار مکررات است اما من معتقدم که آقای لولایی در این سریال شخصیتی کاملا متفاوت دارند ولی بر فرض هم که ایشان در این سریال شبیه کارهای آقای عطاران بازی کرده باشند خب وقتی این تجربه موفق قبلا هم اتفاق افتاده. مردم هم آن را پسندیدهاند چرا نباید از این کاراکتر و این شخصیت دوباره استفاده کرد؟ این کاراکتر در کنار کاراکترهای دیگر با یک قصه جذاب و کاملا قابل لمس امروزی به راحتی میتوانند مخاطب را جذب کنند و مخاطب از دیدن آنها لذت ببرد خب این مسئله چه اشکالی دارد؟ من معتقدم تکرار یکسری شخصیتها به شرطی که به خوبی و درست انجام بپذیرد هیچ اشکالی ندارد.
شما میگویید باید قصه متفاوت باشد تا این تکرارها برای مردم لذت بخش باشد، کمدی چهار چرخ چه تفاوتی با بقیه کمدیها دارد که ما بر مبنای آن بتوانیم این شخصیتها را با تمام ویژگیها و حتی در بعضی مواقع تکه پرانیهای تکراری جذاب بدانیم؟
مردم در حال حاضر کمدیهایی را میپذیرند و به آن میخندند که از جنس خودشان باشد. مردم باید با آدمهای داستان همذات پنداری کنند حتی مسائل و مشکلات روز جامعه خودشان را هم در کار ببینند. شما فکر میکنید علت موفقیت سریال پایتخت که در ایام عید پخش شد چه بود؟ مهمترین دلیلش این بود که مردم احساس میکردند امثال شخصیتهای این داستان را بارها در کنار خودشان و در سطح جامعه دیدهاند و به همین دلیل هم آن را به راحتی پذیرفتند. در سریال چهار چرخ هم من سعی کردم به همین باورپذیری شخصیتها از سوی مردم نزدیکتر شوم و فکر میکنم چهار چرخ در این راه موفق بوده و به خوبی توانسته نظر مردم را به خود جلب کند. ضمن اینکه اگر اجرای درست وجود نداشته باشد همه چیز از بین میرود. مثلا کارهای رضا عطاران در سالهای اخیر با استقبال بسیار خوب مردم مواجه شده است، خیلیها سعی کردهاند به تقلید از عطاران کارهای موفقی بسازند ولی چون اجرای مناسبی نداشتهاند کارشان به شکست خورده است. باور کنید الان با مشکلاتی که وجود دارد خنداندن مردم کار بسیار سخت تری نسبت به گذشته شده است. ضمن اینکه مسائلی مثل فیلمهای روز دنیا و ماهواره باعث میشود کار کمدی سازها بسیار سختتر از گذشته شود با تمام اینها من فکر میکنم چهار چرخ با یک داستان جذاب توانسته به خوبی مردم را پای تلویزیون خودمان بنشاند.
شما تاکید زیادی روی درست اجرا شدن نقش شخصیتهای مختلف در سریال چهار چرخ دارید ولی گاهی اوقات احساس میشود که کنترل خاصی روی بازی بازیگران سریال از سوی کارگردان صورت نپذیرفته است. مثلا ما همان ری اکشنها و داد فریادهای همیشگی خانم امیر جلالی را در این سریال هم میبینیم. آیا واقعا کنترلی روی بازیها از سوی شما صورت میگرفته است؟
صد در صد. مثلا در همین مورد خانم امیر جلالی که شما مثال زدید، مسئولان شبکه به من گوشزد میکردند که خانم امیرجلالی در این سریال کمتر عصبانی بشوند و سعی شود که یک بازی آرام و رئال از ایشان گرفته شود ولی در نهایت من با وجود اختلاف نظری که با دوستان وجود داشت بالاخره کار خودم را کردم(با خنده) چون تجربه به من نشان داده که مردم این تیپ ارائه نقش خانم امیر جلالی را بسیار بیشتر از یک تیپ ساده و بیسر و صدا دوست دارند و با آن ارتباط برقرار میکنند. نکته دیگری هم که وجود دارد این است که خیلی از بازیگران چهارچرخ اعتقاد داشتند که برخلاف بسیاری از کارهای طنز دیگری که بازی کردهاند و در آنها بداهه گویی بسیار رواج داشته در چهارچرخ آنها با کمترین بداهه ممکن نسبت به کارهای دیگرشان تقریبا همان چیزی را که در فیلمنامه آقای فاضلی نوشته شده بود را اجرا کردهاند. متن کار آقای فاضلی آن قدر موقعیتهای کمدی خوب و دقیق داشت که بازیگرها میدانستند در هر صحنه باید چه کار کنند.
یعنی از زمانی که شما وارد پروژه شدید، فیلمنامه بر اساس نظر شما هیچگونه تغییر اساسیای نداشت؟
زمانی که من وارد کار شدم شش یا هفت قسمت کار توسط آقای فاضلی نوشته شده بود و کار نوشتن فیلمنامه تقریبا براساس همان چیزی که قبلا بود ادامه پیدا کرد. شاید باورتان نشود اما خود من هم تا قسمت نهم نمیدانستم که دقیقا دزد پولها چه کسی است و دلیل انجام این کار از سوی او چه بوده است. در این بین تعاملات من با آقای فاضلی برای ادامه و انتهای داستان هم به خوبی صورت گرفت. فقط گاهی اوقات من و آقای لولایی که کمک بسیار زیادی در این کار به من و گروه بازیگران کردند و به عنوان پیشکسوت بسیار دلسوزانه تمام تجربیات خودشان را در اختیار ما گذاشتند، در بعضی سکانسها با هم هم فکری میکردیم و به یک اجرای جدیدتر و بهتر برای آن سکانس میرسیدیم و بعد هم با خود محمد فاضلی مشورت میکردیم و نظرهای او را هم در این مورد میپرسیدیم ولی در کل حدود ۹۰ درصد ما به فیلمنامه وفادار بودیم.
اگر کار سفارش کار برای پخش در ایام عید نبود نتیجه کار متفاوت میشد؟
بدون شک بسیار متفاوتتر بود. ما به علت وقت کمی که داشتیم روزی ۱۵ دقیقه فیلمبرداری میکردیم و تا سه روز مانده به عید هم به ما میگفتند که احتمال دارد چهار چرخ به جای سریال «راه در رو» در ایام عید از شبکه ۳ سیما پخش شود و ما استرس زیادی را تحمل میکردیم. لوکیشنهای متعدد و بازیگران نسبتا زیاد این سریال هر کدام به اندازه خود بر فشار کاری ما اضافه میکردند. ضمن اینکه برخلاف اکثر سریالهای عید فیلمبرداری کار ما فقط با یک دوربین انجام میشد. وقتی شما تک دوربینه کار را پیش میبرید تداوم حس بازیگران کار بسیار سخت و مشکلی میشود و کنترل بسیار بیشتری را طلب میکند تا جایی که اشتباه نشود. به نظرم اگر وقت بیشتری داشتیم قطعا در کیفیت کار تاثیر زیادی میگذاشت.
از زمان پخشی که در حال حاضر برای سریال در نظر گرفته شده راضی هستید؟
به نظرم بعد از عید موقعیت بسیار خوبی برای پخش این سریال بود ولی با توجه به ایام دهه فاطمیه فاصله زیادی بین قسمتها افتاد و جدیدا هم شنیدهام که به جای ساعت ۲۱ قرار است ساعت ۲۳ پخش شود که به هر حال این مسائل تا حدودی روی میزان مخاطب تاثیر خواهد گذاشت ولی با این وجود شبکه ۳ پخش و اطلاعرسانی بسیار خوبی در مورد برنامههایش دارد و امیدوارم مردم هم در جریان این تغییرات قرار بگیرند و باقی سریال را هم با همان علاقه قبلی دنبال کنند.