رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

سهم کوچک سالک هفت شهر عشق!

به مناسبت بزرگداشت عطار نیشابوری
۲۵ فروردین، روز بزرگداشت فریدالدین عطار نیشابوری است، بزرگ‌مردی که در همه عمرش نه مدح می‌گوید و نه در برابر هیچ قدرتی سر خم می‌کند، می‌ایستد و می‌شود راوی راه پر نشیب و فراز عشق.
 زندگانی عطار
وی یکی از شعرا و عارفان نام‌آور ایران است که اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری می‌زیسته‌است. تولد وی را به سال ۵۴۰ هجری قمری در قریه کدکن نیشابور می‌دانند. از سال‌های ابتدایی زندگی وی اطلاعی در دست نیست، جز آنکه نوشته‌اند پدرش در شادیاخ نیشابور عطاری بزرگ بوده و بعد از وفات وی فریدالدین کار پدر را دنبال می‌کند.
بسیاری معتقدند عطار در طی مراحل تحقیق در مقامات عرفانی، شغل خود یعنی داروفروشی را حفظ کرده‌ و چنانچه خود در کتاب مصیبت‌نامه اشاره می‌کند انقلاب روحی‌اش در همین دوران رخ داده است.
پیرامون اینکه عطار چگونه قدم در راه پر فراز و نشیب عرفان نهاد حکایتی دیگر نیز نقل می‌شود، می‌گویند روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد.

به مناسبت بزرگداشت عطار نیشابوری


۲۵ فروردین، روز بزرگداشت فریدالدین عطار نیشابوری است، بزرگ‌مردی که در همه عمرش نه مدح می‌گوید و نه در برابر هیچ قدرتی سر خم می‌کند، می‌ایستد و می‌شود راوی راه پر نشیب و فراز عشق.

 

زندگانی عطار

وی یکی از شعرا و عارفان نام‌آور ایران است که اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری می‌زیسته‌است. تولد وی را به سال ۵۴۰ هجری قمری در قریه کدکن نیشابور می‌دانند. از سال‌های ابتدایی زندگی وی اطلاعی در دست نیست، جز آنکه نوشته‌اند پدرش در شادیاخ نیشابور عطاری بزرگ بوده و بعد از وفات وی فریدالدین کار پدر را دنبال می‌کند.

بسیاری معتقدند عطار در طی مراحل تحقیق در مقامات عرفانی، شغل خود یعنی داروفروشی را حفظ کرده‌ و چنانچه خود در کتاب مصیبت‌نامه اشاره می‌کند انقلاب روحی‌اش در همین دوران رخ داده است.

پیرامون اینکه عطار چگونه قدم در راه پر فراز و نشیب عرفان نهاد حکایتی دیگر نیز نقل می‌شود، می‌گویند روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد.

درویش به او گفت:‌ ای خواجه تو چگونه می‌خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می‌روی. درویش گفت: تو مانند من می‌توانی بمیری؟

عطار گفت: بله.

درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت.

عطار چون این را دید متغیر و منقلب شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد.

بنابراین حکایت می‌گویند که وی بعد از این اتفاق دست از کسب و کار کشید و به خدمت شیخ‌الشیوخ عارف «رکن‌الدین اکاف» رفت که در آن زمان عارف معروفی بود، سپس به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد.

البته بسیاری از محققان و صاحبنظران این حکایت را ساختگی دانسته و آن را در زمره حکایاتی می‌دانند که اصولا عرفا به شیوخ متقدم خود نسبت می‌داده‌اند.

در هر حال عطار هم طبیب است،‌ هم عارف و هم شاعر. وی مردی است اهل سفر و در جریان همین سفرهاست که به ملاقات بزرگان ادب و دین می‌رود و با مجدالدین بغدادی آشنا می‌شود و از وی طب و عرفان می‌آموزد. وی مردی پر کار و فعال بوده که دوران پیری خود را به گوشه‌گیری از خلق زمانه و سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود می‌گذراند. عطار در میان سه شاعر برجسته تصوف ایرانی، مولوی، سنایی و عطار، کسی است که با هیچ درباری و بارگاهی رابطه نداشته است. برخلاف سنایی که مقدار زیادی از عمرش را به مداحی گذرانده است یا مولوی که به هر حال مورد توجه درباریان عصر خود بوده است، وی هرگز زبان به مدح کسی نگشاد.

اهمیت وجود عطار به حدی است که مولوی در دیوان کبیر می‌گوید:

هفت شهر عشق را عطار گشت/ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

هانری کربن، عطار را یکی از حاملان بزرگ فلسفه اشراق می‌داند، وی غزل معروف «مسلمانان من آن گبرم که بتخانه بنا کردم / شدم بر بام بتخانه درین عالم ندا کردم/ صلای کفر در دادم شما را‌ای مسلمانان/ که من آن کهنه بتها را دگر باره جلا کردم» را نیز موید همین نظر دانسته است، همچنین می‌گوید شیخ این غزل را با آگاهی بر واقعه دلخراش مرگ شیخ اشراق در آن عصر سروده است.

اغلب محققان سال وفات وی را ۶۲۷ هجری قمری دانسته‌اند و در مورد چگونگی مرگ او نیز گفته شده که هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یک سرباز مغول به شهادت رسیده و در همین شهر مدفون شد.

شیخ بهاءالدین در کتاب معروف خود «کشکول» این واقعه را چنین تعریف می‌کند که وقتی لشکر تاتار به نیشابور رسید اهالی نیشابور را قتل عام کردند و ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا رفت و نقل کرده‌اند که چون خون از زخمش جاری شد شیخ بزرگ دانست که مرگش نزدیک است. با خون خود بر دیوار این رباعی را نوشت:

در کوی تو رسم سرفرازی این است/ مستان تو را کمینه بازی این است/با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت /شاید که تو را بنده نوازی این است/کلامی ساده اما روح‌بخش.

عطار برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان کلام ساده و بی‌پیرایه است انتخاب کرده و برای آنکه مخاطب فحوای کلامش را دریابد از داستان‌ها، حکایات و تمثیلاتی مدد می‌گیرد که علاوه بر ایجاد جاذبه‌، خود راهی می‌شود برای فهم بهتر اندیشه‌‌های وی.

وی اگر چه در ظاهر کلام و سخن خود وسعت اطلاع و استحکام سخن استادانی همچون سنایی را ندارد اما می‌توان گفت گیرایی کلامش از بسیاری از این استادان بالاتر است، چرا که از سر سوز سخن می‌گوید و به قول مولانا به دور از قافیه‌اندیشی صرف، تنها به دیدار یار می‌اندیشد.

 

آثار شیخ شهید

آثار شیخ به دو دسته منظوم و منثور تقسیم می‌شود. دیوان اشعار که شامل غزلیات و قصاید و رباعیات است و مثنوی‌های الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بی‌سر نامه، منطق الطیر، جواهر الذات، حیدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر‌نامه و مظهر‌العجایب. البته برخی از عطارشناسان انتساب کتاب‌هایی چون خسرونامه، مظهر العجایب و لسان‌الغیب را به عطار رد کرده‌اند. از میان آثار منثور وی نیز می‌توان به تذکره الاولیا اشاره کرد، این کتاب در بردارنده سرگذشت و حکایات مربوط به نود و هفت تن از اولیای مشایخ تصوّف است.

 

سفر پرندگان، زیباترین اثر عطار

اما آنچه که می‌توان شاهکار آثار شیخ شهید دانست همان مثنوی منطق‌الطیر است، در این منظومه داستان سفر گروهی از مرغان مطرح می‌شود که برای جستن یافتن سیمرغ که پادشاه آنهاست به راهنمایی هدهد به راه می‌افتند و در راه از هفت مرحله سهمگین می‌گذرند. سیمرغ نماد ذات حضرت حق است و پرندگان سالکانی که در راه حق گام می‌نهند.

در هر مرحله گروهی از مرغان از راه باز می‌مانند و به بهانه‌هایی پا پس می‌کشند تا اینکه، پس از عبور از این مراحل هفتگانه که بی‌شباهت به هفت‌خان در داستان «رستم» نیست، سرانجام از این گروه انبوه مرغان که در جست‌وجوی «سیمرغ» بودند تنها «سی مرغ» باقی می‌مانند و چون به خود می‌نگرند در می‌یابند که آنچه بیرون از خود می‌جسته‌اند «سیمرغ» اینک در وجود خود آنهاست، پس سرانجام حقیقت را در وجود خویش کشف می‌کنند. منظور عطار از مرغان، سالکان راه و از «سی‌مرغ» مردان خدا‌جویی است که پس از عبور از مراحل هفت‌گانه سلوک یعنی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا در خویش مستقر شده و به معبود می‌رسند، منطق الطیر با زبان و بیان ساده عطار داستان زندگی ماست در این جهان خاکی، ما که پرنده‌ایم اما سرگردان بین زمین و آسمان. شیخ فرید الدین عطار نیشابوری یکی از این بزرگان است که رنگی از مکتب عرفانی وحدت وجود را به داستان‌های عرفانی خود زده و سیمرغ را در قالب تمثیل معرفی می‌کند تا ما را در آنچه با دیده جان رویت کرده سهیم کند.

عطار در منطق‌الطیر در پی بیان مقام جویندگان حقیقت است و خود اینگونه پرده از این راز برمی‌دارد:

من زبان مرغان سر بسر/ با تو گفتم فهم کن‌ای بی‌خبر/ در میان عاشقان مرغان درند/ کز قفس پیش از عجل در می‌پرند/ جمله را شرح و بیانی دیگر است/ زانکه مرغان را زبانی دیگر است/ پیش سیمرغ آنکسی اکسیر ساخت/ کو زبان جمله مرغان را شناخت.

عطار در این منظومه که می‌توان آن را حماسه‌ای عارفانه دانست با نیروی تخیل خود و به کار بردن رمزهای عرفانی به زیباترین وجه سخن می‌گوید، بحق این منظومه یکی از شاهکارهای زبان فارسی است.

عطار، ما را پرندگانی می‌داند که قابلیت پرواز تا اوج را دارند؛ اگر بتوانیم نگاهش را بیاموزیم و بیاموزانیم، همه با هم این سفر خاکی را با عروج به افلاک طی خواهیم کرد.

شیخ شهید در خلال داستان‌ها، روایات و حکایت‌هایش با سادگی و به دور از آلایش می‌گوید: شما پرنده‌اید، بال‌هایتان را فراموش نکنید.

 

و اما روز بزرگداشت عطار…

به‌یاد و پاس بزرگی جایگاه این عارف والامقام، ۲۵فروردین‌ماه روز بزرگداشت عطار نیشابوری نامیده شده است. این اقدام و اقدامات مشابه برای نامگذاری روزها، نشانه ادب و احترام به بزرگان سرزمین‌مان بوده و امری نیک و پسندیده است اما این اقدام نیک، بدون برنامه‌ریزی‌های لازم فرهنگی پیش رفته و موجب می‌شود تنها سالی یک بار با برگزاری سمینارها و برنامه‌های متفاوت از این بزرگان یاد کنیم و بعد… فراموش‌شان کنیم تا سال بعد همان روز و همان برنامه‌ها.

اندیشه و نگاه بزرگانی چون عطار این ظرفیت را دارد که هر روز و هر لحظه ما را در این غوغا بازار گنگ که انسان مدام راه گم می‌کند و بیراهه می‌رود یاری کند، چراکه جنس افکارشان محدود به هیچ سال و ماه و زمانی نیست و گذر ایام هیچ غباری بر افکارشان ننشانده است، این در حالی است که رسانه‌های کشورمان طی سال به هر موضوعی می‌پردازند جز بزرگانی که هنوز جهانیان ایران را در کنار نام آنها می‌‌شناسند! گویی فراموش کرده‌ایم عطار و دیگر بزرگان به همه روزهای‌مان تعلق دارند نه یک روز!

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد