ستارههایی که در تقویم این هفتهی دنیای هنر ماندگار شدند
تقویم ادب و هنر را که ورق میزنیم به نامهای برجستهای برمیخوریم که خانوادهی هنری جهان مدیون تلاشها و آثار ماندگار آنها بوده و است؛ شخصیتهایی که کمتر کسی پیدا میشود با آنها آشنایی نداشته باشد.
در راستای شناخت بیشتر این هنرمندان و نویسندگان، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به روایت زندگی این چهرههای برجسته میپردازد که در این هفته به دنیا آمدهاند و یا چشم از جهان فرو بستهاند.
این هفته اما بیمقدمه به سراغ این شخصیتهای بزرگ میرویم؛ چرا که درخشش نامهای این ستارهها جایی برای توصیف نمیگذارد.
اینها بهترین لحظات زندگی از نگاه اسطورهی سینما هستند، مردی که با نوآوریهای ماندگار خود تاریخ سینما را متحول کرد:
«آنقدر بخندی که دلت درد بگیرد
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری
برای مسافرت به یک جای زیبا بروی
به آهنگ مورد علاقهات از رادیو گوش بدهی
به رختخواب بروی و به صدای بارش باران گوش دهی
پس از بیرون آمدن از حمام، ببینی حولهات گرم است
آخرین امتحانت را با موفقیت پشت سر بگذاری
کسی را که معمولا زیاد نمیبینی ولی دوست داری ببینی، به تو تلفن بزند
در شلواری که سال گذشته از آن استفاده نمیکردی پول پیدا کنی
تقویم ادب و هنر را که ورق میزنیم به نامهای برجستهای برمیخوریم که خانوادهی هنری جهان مدیون تلاشها و آثار ماندگار آنها بوده و است؛ شخصیتهایی که کمتر کسی پیدا میشود با آنها آشنایی نداشته باشد.
در راستای شناخت بیشتر این هنرمندان و نویسندگان، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به روایت زندگی این چهرههای برجسته میپردازد که در این هفته به دنیا آمدهاند و یا چشم از جهان فرو بستهاند.
این هفته اما بیمقدمه به سراغ این شخصیتهای بزرگ میرویم؛ چرا که درخشش نامهای این ستارهها جایی برای توصیف نمیگذارد.
اینها بهترین لحظات زندگی از نگاه اسطورهی سینما هستند، مردی که با نوآوریهای ماندگار خود تاریخ سینما را متحول کرد:
«آنقدر بخندی که دلت درد بگیرد
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری
برای مسافرت به یک جای زیبا بروی
به آهنگ مورد علاقهات از رادیو گوش بدهی
به رختخواب بروی و به صدای بارش باران گوش دهی
پس از بیرون آمدن از حمام، ببینی حولهات گرم است
آخرین امتحانت را با موفقیت پشت سر بگذاری
کسی را که معمولا زیاد نمیبینی ولی دوست داری ببینی، به تو تلفن بزند
در شلواری که سال گذشته از آن استفاده نمیکردی پول پیدا کنی
برای خودت در آینه شکلک دربیاوری و بخندی
تلفن نیمهشب داشته باشی که ساعتها طول بکشد
بدون دلیل بخندی
به طور تصادفی بشنوی که یک نفر در حال تعریف کردن از توست
از خواب بیدار شوی و ببینی که چند ساعت دیگر هم میتوانی بخوابی
آهنگی را گوش کنی که شخص خاصی را به یاد تو میآورد
عضو یک تیم باشی
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی
دوستان جدید پیدا کنی
وقتی او را میبینی دلت هری پایین بریزد
لحظات خوبی را با دوستانت سپری کنی
کسانی را که دوستشان داری، خوشحال ببینی
یک دوست قدیمی را ملاقات کنی و ببینی که فرقی نکرده است
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی
کسی را داشته باشی که بدانید دوستت دارد
یادت بیاید که دوستان احمقت چه کارهای احمقانهای کردند و بخندی و بخندی و … باز هم بخندی»
سه سال پیش در روز ۲۴ دسامبر دنیای ادبیات یکی از اسطورههای خود به نام «هارولد پینتر» را از دست داد. این نمایشنامهنویس و نویسنده انگلیسی برندهی نوبل ادبیات که خالق برترین نمایشنامههای عصر خود بود، در دهم اکتبر سال ۱۹۳۰ در لندن به دنیا آمد.
وی برای اولینبار در ۲۰سالگی شروع به چاپ کتاب شعر و بازی در صحنهی تئاتر کرد. اولین نمایشنامهاش را در سال ۱۹۵۷ با نام «اتاق» منتشر کرد؛ اما آغاز شهرت او سال بعد از آن با نوشتن نمایشنامهی «جشن تولد» شکل گرفت.
اجرای این نمایشنامه بر روی صحنه اگرچه به علت انتقادهای شدید، تنها یک هفته به طول انجامید؛ اما پینتر جوان همچنان به نویسندگی ادامه داد و طی سالهای ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۵ پرکارترین دوران خود را پشت سر گذاشت. «سرایدار» (۱۹۵۹)، «بازگشت به وطن» (۱۹۶۴)، «سکوت» (۱۹۶۷) و «چشمانداز» (۱۹۶۸) از آثار بعدی او بودند که خوش درخشیدند.
پینتر در دههی ۸۰ یک فعال سیاسی شده بود و این نگرش، حتی در برخی از آثارش نیز به چشم میخورند. وی درخواست جان میجر، نخستوزیر پیشین انگلستان، را برای اعطای نشان شوالیه نپذیرفت. پینتر بعدها با انتقاد شدید از تونی بلر، او را بهدلیل حمایت از جورج بوش در حمله به عراق، یک «احمق فریبخورده» نامید و علنا اعلام کرد از اینکه در سال ۱۹۷۹ به مارگارت تاچر و در سال ۱۹۹۷ به تونی بلر رأی داده، واقعا متأسف است.
او در سال ۲۰۰۵ موفق به کسب نوبل ادبیات شد و از تربیون همین مقام و شهرت ادبی، برای انتقاد و محکوم کردن جورج بوش، تونی بلر و راهاندازی جنگ عراق استفاده کرد.
پینتر در مدت حیاتش، بیش از ۳۰ نمایشنامه نوشت که از برجستهترین آنها میتوان به «جشن تولد»، «بازگشت به وطن»، «خیانت» و «زن ستوان فرانسوی» اشاره کرد، که بهنوعی موجب احیای دوبارهی دنیای تئاتر شدند. پینتر در سال ۱۹۹۰ تنها رمان خود را با نام «کوتولهها» منتشر کرد و علاوه بر آن، نگارش فیلمنامهی ۲۲ اثر سینمایی را نیز برعهده داشت.
پینتر در نطق سنتی دریافت جایزهی نوبل ادبیات که البته صدای ضبط شدهاش بهجای خود او برای حاضران در مراسم پخش میشد، شدیدا از راهاندازی جنگ عراق انتقاد کرد و گفت: «چه تعداد انسان بیگناه دیگر را باید بکشید تا شایستهی عنوان جنایتکار جنگی و قاتل بزرگ شوید؟»
پینتر در مارس سال ۲۰۰۵ رسما اعلام کرد که دیگر نمایشنامه نخواهد نوشت و میخواهد بیشتر تمرکزش را بر سیاست بگذارد؛ هرچند در هفتادوپنجمین سال تولدش، نمایش رادیویی «صداها» را برای بیبیسی نوشت.
از جمله افتخارات و جوایزی که هارولد پینتر موفق به کسب آنها شد، به این موارد میتوان اشاره کرد: نشان «لژیون دونور» فرانسه در سال ۲۰۰۷، جایزهی «سران جهان» در سال ۱۹۹۷ برای نبوغ خلاقانه، جایزهی «دیوید کوهن» در سال ۱۹۹۵ برای یک عمر دستاورد ادبی، جایزهی ویژهی «لارنس اولیویر» در سال ۱۹۹۶ برای یک عمر تلاش در عرصهی تئاتر و جایزهی «تئاتر اروپا» در سال ۲۰۰۶ برای تقدیر از یک عمر دستاورد در دنیای تئاتر.
او در ۲۴ دسامبر سال ۲۰۰۸ در اثر ابتلا به سرطان کبد درگذشت.
اما ۲۵ دسامبر مصادف است با سالگرد تولد همفری بوگارت، یکی از چهرههای برجسته و فراموشنشدنی هالیوود که در ژانرهای مختلفی ایفای نقش کرد و تنها یکبار موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول شد.
این هفته پنجاهوهفتمین سالروز تولد «دنزل واشنگتن»، بازیگر معروف سیاهپوست آمریکایی و برنده دو جایزه اسکار را در تقویم اهل سینما داریم.
دنزل واشنگتن کارگردان، بازیگر، تهیهکننده و فیلمنامهنویس آمریکایی متولد ۲۸ دسامبر ۱۹۵۴ در نیویورک، از بزرگترین بازیگران سیاهپوست تاریخ هالیوود و از هنرپیشههای مردمپسند و اخلاقگرایی محسوب میشود که بیشتر نقشهایش عاری از وقاحتهای رایج میان ستارههای سینمای هالیوود است.
واشنگتن تاکنون ۲۶ جایزه معتبر جهانی را در عرصه بازیگری کسب کرده است که در این میان پنجبار نامزد جایزه اسکار شده و دوبار در سالهای ۲۰۰۲ برای «روز تمرین» و ۱۹۹۰ برای «افتخار» موفق به دریافت آن شد.
دوران افتخار واشنگتن از سال ۱۹۸۱ با بازی در فیلم «داستان یک سرباز» آغاز شد و پس از آن دوران پربار بازیگری وی در ژانرهای مختلفی چون طنز، پلیسی و منفی ظاهر ادامه یافت.
واشنگتن علاقه زیادی به تحصیل در دانشگاه داشت و پس از پایان دوران مدرسه وارد دانشگاه فوردهام شد و در رشته روزنامهنگاری از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. او همچنین در رشته تئاتر درس میخواند و در چندین نمایش روی صحنه رفت. البته اولین تجربههای نمایشی او، بازی در تئاترهای دانشجویی بود که وی را به سوی دانشکده تئاتر کشاند.
وی در اولین نقشآفرینی حرفهای خود در سال ۱۹۸۱ با فیلم «کاغذ کاربن» خوض درخشید. شش سال بعد وی در فیلم «آزادی را فریاد کن» به کارگردانی «ریچارد آتنبورو» بازی کرد و شهرت زیادی برای خود دستوپا کرد. وی با بازی در نقش یک سیاستمدار آفریقایی نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل شد. وی در سال ۱۹۸۹ جایزه اسکار بهترین بازیگر را برای فیلم «افتخار» در نقش بردهای خوددار و جسور بهدست آورد.
دنزل واشنگتن چندی بعد در فیلم «میسیسیپی ماسلا» به کارگردانی «اسپایک لی» در نقش شخصیتی بهنام دیمیتریوس ویلیامز یکی از بازیهای مهم خود را به ثبت رساند. اما مطمئنا یکی از نقشهای برجسته و بحثبرانگیز او در عرصه بازیگری در فیلم «مالکوم ایکس» محصول ۱۹۹۲ به کارگردانی «اسپایک لی» بود؛ فیلمی که در نقش یک رهبر وطنپرست سیاهپوست نامزدی جایزه اسکار را برای او بههمراه آورد و «مارتین اسکورسیزی» آن را یکی از ۱۰ فیلم برتر دهه ۹۰ نامید. وی سپس در سال ۱۹۹۳ در فیلم «فیلادلفیا» در کنار تام هنکس بازی کرد.
واشنگتن با پنج نامزدی جایزه اسکار بهترین عملکرد را در میان بازیگران آفریقاییتبار دارد. پس از موفقیت و فروش بالای «جان کیو»، وی اولین فیلم خود را با نام «آنتوان فیشر» ساخت که در قسمتهایی از آن هم بازی کرد.
وی طی سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ در فیلمهای «خارج از ساعت کاری»، «مردی روی آتش» و «کاندیدای منچوری» بازی کرد که فروش قابلتوجهی داشتند.
واشنگتن سال ۲۰۰۶ در فیلم «نفوذی» به کارگردانی «اسپایک لی» در کنار ستارگانی چون «جودی فاستر» قرار گرفت و یک سال بعد همراه «راسل کرو» در فیلم «گنگستر آمریکایی» بازی کرد.
از مهمترین افتخارات سینمایی او میتوان به دو خرس نقرهای بهترین بازیگری جشنواره برلین و دو جایزه بهترین بازیگر مرد از جوایز گلدن گلوب آمریکا اشاره کرد.
«او برای من بزرگترین کارگردان سینماست که زبان جدیدی اختراع کرد و به ماهیت فیلم وفادار است.»
این جملهای است که «اینگمار برگمن»، کارگردان نامی سوئد، زمانی در توصیف آندری تارکوفسکی، کارگردان نامدار سینمای جهان و روسیه ، بیان کرد.
۲۹ دسامبر امسال بیست و پنجمین سالروز درگذشت تارکوفسکی است . وی بهغیر از دو فیلم آخرش، تمامی آثارش را در روسیه ساخت که اکثرا مضامین متافیزیک و در رابطه با مسیحیت هستند. او از پدری شاعر و مترجم متولد شد و پس از پایان دوران دبیرستان، دانشجوی رشته فیلمسازی شد.
او نخستین فیلم بلندش را در سال ۱۹۶۲ باعنوان «کودکی ایوان» ساخت. تارکوفسکی با این فیلم به شهرت جهانی رسید و پانزده جایزه از جمله شیر طلای ونیز را کسب کرد.
در سال ۱۹۶۵، او با ساخت فیلم «زندگی آندری روبلف» که دربارهی نقاش بزرگ قرن پانزدهم روسیه بود، موفقیتهایش را ادامه داد، هرچند مقامات شوروی سابق حساسیتهایی را نسبت به آن نشان دادند. با این وجود تارکوفسکی توانست با این فیلم، جایزه فدراسیون بینالمللی منتقدین فیلم را در سال ۱۹۶۹ از جشنواره کن کسب کند.
در سال ۱۹۷۲ تارکوفسکی ساخت فیلم جدیدش با نام «سولاریس» را به پایان رساند. این فیلم که اثری اقتباسی از یک رمان بود، در سال ۱۹۶۸ به جشنواره کن راه یافت و توانست جایزه بزرگ هیأتداوران و جایزه فیپرشی را به خود اختصاص دهد.
تارکوفسکی در سال ۱۹۷۴ فیلم «آینه» را که شرححال خودش از دوران کودکی و تجسم برخی سرودههای پدرش بود ساخت که بازهم با مخالفتهای مقامات شوروی سابق همراه شد.
وی در سال ۱۹۷۶ نمایشنامه «هملت» را در مسکو کارگردانی کرد و پس از آن آمادهی ساخت فیلم «استاکر» شد که آخرین فیلمی بود که او در داخل شوروی کارگردانی میکرد. ساخت این فیلم به علت حمله قلبی تارکوفسکی تا سال ۱۹۷۹ انجام نشد. پس از ارائهی این فیلم به جشنواره کن، تارکوفسکی جایزه بهترین فیلم معنوی را از این رویداد سینمایی کسب کرد.
تارکوفسکی در سفری که در سال ۱۹۷۹ به ایتالیا داشت، مستند «سفر در زمان» را ساخت و در سفر بعدیاش که سال بعد به ایتالیا داشت، نگارش فیلمنامه «نوستالژیا» را به پایان رساند و با وجود برخی مشکلات مالی، ساخت این فیلم را در سال ۱۹۸۳ به پایان رساند و در جشنواره کن توانست جایزه بزرگ هیأت داوران، جایزه فیپرشی و جایزه بهترین فیلم معنوی را بهدست آورد تا افتخارات سینمایی خود را کامل کند.
پس از آنکه مقامات شوروی سابق مانع از آن شدند که نخل طلای کن در آن سال به «نوستالژیا» برسد، تارکوفسکی مصمم شد که دیگر در شوروی فیلم نسازد.
وی در سال ۱۹۸۵ با وجود ابتلا به سرطان، ساخت فیلم جدیدش با نام «ایثار» را در سوئد به پایان رساند و در حضوری دوباره در جشنوارهی کن، جایزه بهترین فیلم معنوی و جایزه فدراسیون بینالمللی منتقدین فیلم را کسب کرد. اما تارکوفسکی بهعلت بیماری قادر به حضور در مراسم اعطای جوایز نبود.
آندری تارکوفسکی روز بیستونهم دسامبر ۱۹۸۶ در سن ۵۴ سالگی در پاریس درگذشت و روز سوم ژانویه ۱۹۸۷ در آرامگاهی در پاریس به خاک سپرده شد.
وی اگرچه تنها هفت فیلم بلند ساخت، اما کارنامه سینماییاش سرشار از جوایز و افتخارات سینمایی است که کسب ۹ جایزه از جشنواره کن، جایزه بافتا بهترین فیلم خارجی (ایثار- ۱۹۸۸) و شیر طلای ونیز تنها بخشی از کارنامه اوست.
در سال ۲۰۰۹ انجمن فیلم بریتانیا به مناسبت هفتادوپنجمین سالگرد راهاندازی، طی نظرسنجی از کارشناسان و علاقهمندان سینما، فهرستی از فیلمهایی که نسلهای بعد حتما باید آنها را تماشا کنند تهیه کرد که «استاکر»، ساخته تارکوفسکی بهعنوان دومین اثر برتر نام گرفت.