دهه فیلمهای بیمزه!
نگاهی به سینمای کمدی دهه هشتاد به بهانه پایان اکران فیلم «اخراجیها ۳»
ژانر غالب سینمای دهه هشتاد ما بیشک ژانر کمدی بود. اگرچه بهترین آثار این دهه کمدی نبودند اما ژانر غالب کمدی بوده است. اینکه چه عواملی باعث میشود که یک ژانر در یک دهه از سینمای یک کشور حکمفرما شود بحث بسیار مهمی است که باید به آن پرداخته شود. اما پیش از آن باید به این نکته اشاره کرد که غالب شدن ژانر کمدی در یک دهه از سینمای ما نکات مثبت و منفی فراوانی را به همراه داشته است.
دانته در جواب این سوال که چرا اثر بزرگش را کمدی الهی دانته نامیده میگوید که تراژدی برای خواص است و کمدی برای عوام ومن نمیخواستم اثرم فقط برای خواص باشد. سینمای دهه هشتاد ما این امتیاز مثبت را داشت که بیشترین فیلمهایش مختص قشر خاصی نبودهاند اما از نکات منفی این دهه میتوان به این اشاره کرد که متاسفانه هیچ یک از این آثار کمدی جزو آثار برتر دهه نبودهاند. آثار کمدی متوسط و بعضا خوبی داشتهایم اما هیچکدام در رده آثار مطرح و محبوب این دهه نبودهاند. ضمن آنکه تمام کمدیها کمدی سطحی (Low Comedy) بودهاند و هیچ اثر یا هیچ کمدینی نداشتیم که پا را فراتر بگذارد و به درجهای بالاتر از کمدی سطحی (High Comedy) دست یابد. البته در مواقعی و در حد یک سکانس یا یک صحنه این اتفاق رخ داده است اما به هیچ وجه به سطح مطلوب و کاملی نرسیده است. این انتظار در دهه شصت یا دهه هفتاد به هیچ وجه وجود نداشت. اما در دههای که گستردگی آثار کمدی و حمایتها از آن چندین برابر گذشته بوده است نرسیدن به یک کمدی متعالیتر قطعا یک امتیاز منفی تلقی میشود
نگاهی به سینمای کمدی دهه هشتاد به بهانه پایان اکران فیلم «اخراجیها ۳»
ژانر غالب سینمای دهه هشتاد ما بیشک ژانر کمدی بود. اگرچه بهترین آثار این دهه کمدی نبودند اما ژانر غالب کمدی بوده است. اینکه چه عواملی باعث میشود که یک ژانر در یک دهه از سینمای یک کشور حکمفرما شود بحث بسیار مهمی است که باید به آن پرداخته شود. اما پیش از آن باید به این نکته اشاره کرد که غالب شدن ژانر کمدی در یک دهه از سینمای ما نکات مثبت و منفی فراوانی را به همراه داشته است.
دانته در جواب این سوال که چرا اثر بزرگش را کمدی الهی دانته نامیده میگوید که تراژدی برای خواص است و کمدی برای عوام ومن نمیخواستم اثرم فقط برای خواص باشد. سینمای دهه هشتاد ما این امتیاز مثبت را داشت که بیشترین فیلمهایش مختص قشر خاصی نبودهاند اما از نکات منفی این دهه میتوان به این اشاره کرد که متاسفانه هیچ یک از این آثار کمدی جزو آثار برتر دهه نبودهاند. آثار کمدی متوسط و بعضا خوبی داشتهایم اما هیچکدام در رده آثار مطرح و محبوب این دهه نبودهاند. ضمن آنکه تمام کمدیها کمدی سطحی (Low Comedy) بودهاند و هیچ اثر یا هیچ کمدینی نداشتیم که پا را فراتر بگذارد و به درجهای بالاتر از کمدی سطحی (High Comedy) دست یابد. البته در مواقعی و در حد یک سکانس یا یک صحنه این اتفاق رخ داده است اما به هیچ وجه به سطح مطلوب و کاملی نرسیده است. این انتظار در دهه شصت یا دهه هفتاد به هیچ وجه وجود نداشت. اما در دههای که گستردگی آثار کمدی و حمایتها از آن چندین برابر گذشته بوده است نرسیدن به یک کمدی متعالیتر قطعا یک امتیاز منفی تلقی میشود اما به بهانه عبور از دهه هشتاد و احتمال پوست اندازی سینمای ایران، بد نیست سینمای کمدی دهه هشتاد را بر اساس فرمولها و تقسیم بندیهای معمول کمدی در ادبیات نمایشی بررسی کنیم.
کمدی های کلامی ژانر کمدی را به انواع و اقسام فراوانی تقسیمبندی کردهاند. در این دهه سهم کمدیهای کلامی بیش از اقسام دیگر کمدی است. اکثر آثار کمدی دهه هشتاد بخصوص از اواسط آن به بعد با تکیه بر شوخیها و به دنبال آن جا انداختن تکه کلامهایی در بین جامعه به فروش نسبتا بالایی دست یافتند. از مشهورترین این نوع آثار نیز میتوان به اخراجیها ۱ و ۲ اشاره کرد که برخلاف تصور نه به دلیل سنت شکنیها و جسارت در روایت و قصه که به دلیل همین شوخیهای کلامی فراوان دست به رکورد شکنی زد. از این نظر نیز این دو اثر موجب تاثیر گذاری روی بسیاری از کمدیهای بعد از خود شدند. افراطیها یکی از این آثار است که تاثیر پذیری بسیار زیادی از این دو فیلم دارد. البته آثاری نیز بودند که قصه و موقعیت نسبتا قابل قبولی داشتند اما به دلیل همین سلیقهسازی برخی فیلمهای گذشته در ورطه همین شوخیهای کلامی افتادند. فیلم سن پطرزبورگ اثر بهروز افخمی بهترین مثال در این خصوص است.
گاهی کمدی کلامیهای ما به دلیل استقبال مردمی فراوانی که در مقاطعی از آنها شد آنچنان افسار گسیخته شدند که به نوعی به این سمت پیش رفتند. که کاراکترها برای خنداندن تماشاگر هر حرف زشت و ناپسندی را حتی به قیمت پایمال شدن برخی از عقاید چند هزار ساله ما میزدند. سردمدار این نوع کمدی و البته گروتسک را نیز بیشتر باید در تلویزیون یافت تا سینما. رضا عطاران در اکثر آثارش و بخصوص در دو سریال آخر تلویزیونیاش به شدت به این نوع کمدی و البته نوعی کمدی گروتسک نزدیک شد. اساسا تلویزیون در دهه هشتاد نقش مهمی در سلیقهسازی مخاطبان و به دنبال آن جهت دهی ناخودآگاه به سینماگران داشته است. تلویزیون در دهه هشتاد بیشترین تعداد سریال کمدی را به روی آنتن فرستاد و تقریبا تمام گونههای کمدی سینمای ایران پیش از آنکه در سینما مخاطب پیدا کنند در تلویزیون مخاطب انبوه یافتهاند. به جز کمدیهایی که خطوط قرمز پر رنگی دارند. مثل کمدیهای سیاسی که البته باز هم با شمایل دیگری در تلویزیون یافت میشوند یا کمدیهای جوان پسند. البته کمدی رمانتیک هم در تلویزیون به شکل کمرنگی داشتهایم اما کمدیهایی نظیر آتش بس را در سینما خیلی نمیتوان کمدی رمانتیک نامید. این نوع آثار بیش از آنکه تحت تاثیر این ژانر باشند و به نوعی باقی مانده سینمای آن سالها هستند، با این تفاوت که کمی معتدلتر و منطقیتر هستند. اما در کل با نیم نگاهی به این نوع علایق سینماروها ساخته شدهاند. در زمینه کمدیهای سیاسی نیز فیلم سینمایی نان، عشق، موتور هزار نیز که جزو اولین آثار کمدی دهه هشتاد محسوب میشود وجود دارد که به نسبت دیگر آثار کمدی سیاسی تاریخ سینمای ما قطعا اثر قابل قبولی به شمار میآید. اخراجیها ۱ و ۲ نیز جزو کمدیهای سیاسی محسوب میشوند. البته باز هم نه به اندازه و شدت نان، عشق، موتور هزار اما همین که زمینه ساز ساخت اخراجیها ۳ در آغاز دهه نود میشوند که یک فیلم کاملا سیاسی محسوب میشود به نوعی میتوان آنها را سیاسی خواند و جالبتر آنکه در این دهه نوعی از کمدی در ایران رواج پیدا کرد که یادآور فیلمهای موسوم به تلفن سفید در ایتالیاست. آثاری که با درشت نمایی زندگی شیک و بیدغدغه، قشر خاصی از تماشاگران را جذب میکنند. فیلمهایی مثل توفیق اجباری و زنها فرشتهاند جزو این دسته از آثار هستند. آثاری که با نمایش حسرتهای زندگی یک قشر خاص، مثل پرداختن به زندگی سوپر استارها، نمایش بیحد و اندازه خانه و اتومبیلهای لوکس و گران قیمت و عدم نمایش سختیهای زندگی و کار و زحمات روزمره در مقاطعی نیز به فروش بالایی دست یافتند.
البته کمدیهایی نیز داریم که نام خاصی ندارند اما مشخصات قابل تحلیلی دارند. به عنوان مثال کمدیهایی که در آن یک نفر که معمولا دختری دم بخت هم هست از فرنگ به کشور میآید و جنگ و جدال عشاق این از فرنگ برگشته محوریت کمدی را تشکیل میدهد. در این نوع آثار از فرنگ برگشتن نمادی از کمالات یک دختر است. در حقیقت خود کمالات یک دختر است. آثار قدرت الله صلح میرزایی معمولا از این الگو تبعیت میکنند و فیلم دلداده نیز نمونه کامل این نوع کمدی است. از مولفههای دیگر این نوع کمدی که به طرز انبوهی در نیمه دوم این دهه رشد یافتند کمرنگ بودن روابط علی و معلولی، تمایل شدید به نزدیک شدن به ساختار فیلمفارسیهای قبل از انقلاب و از همه مهمتر فیلمنامههای سست و به شدت سطحی است. عرصه بازیگری هم در این دهه، عرصه متناقض و بیدر و پیکری بود. در دو دهه گذشته با وجود آنکه آثار کمدی به این اندازه تولید نمیشدند اما افرادی بودند که پتانسیل تبدیل شدن به یک کمدین را داشتند اما متاسفانه در این دهه نه. ضمن آنکه استفاده از نابازیگران و به شهرت رساندن چهرههای روزمره نیز در این دهه بیش از همیشه باب شد. نوع استفاده از این نابازیگران به این ترتیب است که با استفاده از عدم تواناییهای بازیگری حرفهای این افراد تولید خنده شود. چه با حرکات و چه با گنجاندن حرفهای نامرتبط با سن و سال و فرهنگ آنها. از این نظر نیز کمدیهایمان به نوعی به سیاه بازی هم شباهت دارند. هرکدام از این نابازیگران با توجه به عدم تواناییهای بازیگریاش اشتباهاتی کرده و حرفهای نامربوطی میزند که کاملا مورد نظر کارگردان این نوع کمدی است. چیزی که در کمدیهای بینالمللی به کمدیا دل آرته معروف است. با این تفاوت که این نسخه بسیار من درآوردی و سوءاستفاده گرایانه آن است و سازندگانشان نیز هیچ اطلاعاتی از اجزای کمدیا دل آرته ندارند. این اتفاق باز هم پیش از سینما در تلویزیون افتاد و باب شد. در این بین، دهه هشتاد نوعی از کمدی را متولد کرد که جزو هیچ یک از این دستهها قرار نمیگیرد و چه بسا در آیندهای نزدیک خودش به یک سرشاخه تبدیل شود. کمدی شبکه نمایش خانگی. یک کمدی صد در صد من در آوردی که البته سینمای دهه نود قطعا از آن استفاده خواهد کرد. فیلم سینمایی وفا ۲۰۱۲ که برای پخش در شبکه نمایش خانگی تهیه و تولید شده است اولین هدیه این سینما و این نوع کمدی تازه کشف شده به دهه نود است.
اما از این آمار رنگارنگ نتیجه دیگری را نیز میتوان گرفت. نتیجهای که نه میتوان آن را خوب ارزیابی کرد و نه بد. در این دهه بهترین آثار کمدی را کمدی سازها نساختند. فیلمسازانی که با آثار جدیشان به مقام و منزلتی رسیدهاند آثار کمدی قابل قبول تری ارائه دادند. از داریوش مهرجویی (مهمان مامان) گرفته تا کمال تبریزی و حمید نعمت الله. این موضوع هم آدم را به داشتن اسعتدادهای بزرگی همچون این فیلمسازان که در هر حوزهای اثر درخشان ساختهاند، امیدوار و دلگرم میکند و هم بابت نداشتن یک کمدی ساز خوب و درجه یک، کمی نگران.