رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

درباره فیلم سینمایی ورود زنده‌ها ممنوع

کمدی‌های عامه‌پسند در بن‌بست
در چند ماه گذشته تقریباً هر فیلم کمدی عامه‌پسندی که در سینمای ایران اکران شده در گیشه شکست خورده، اما هنوز تعدادی از این فیلم‌ها در انبارها و بایگانی شرکت‌ها وجود دارند که ناچار باید به نمایش عمومی در آیند. کمدی‌های عامه‌پسند روزهای احتضارشان را می‌گذرانند و هر فیلمی از این نوع که اکران شود، در واقع آزمونی نهایی برای این ژانر است که آیا باز هم علاقه‌ای برای دیدن آنها در مردم وجود دارد یا مثل فیلم‌های ویدئویی که بازارشان این روزها برچیده شده باید فاتحه کمدی ـ تجاری را هم در سینما خواند. استقبال مخاطبان سینما از فیلم‌های باکیفیت چند ماه گذشته نشان می‌دهد مردم ترجیح می‌دهند به جای آثار سطحی و مبتذلی که صرفا به قصد سرگرم کردن و خنداندن ساخته می‌شوند فیلم‌هایی را ببینند که حرفی برای گفتن دارند و مخاطب‌شان را جدی می‌گیرند.
ورود زنده‌ها ممنوع با همان قواعد و فرمول‌های همیشگی یک کمدی سرگرم‌کننده ساخته شده، اما در عمل یک سر و گردن بالاتر از نمونه‌های مشابه از کار در آمده است. شوخی‌های فیلم نسبت به کمدی‌های تجاری دیگر کنترل‌شده‌تر هستند و تلاش شده طنز داستان با اتکا بر موقعیت‌ها شکل بگیرد و یکسره طنز کلامی نباشد. اجرای این شوخی‌ها هم متکی بر زمان‌بندی دقیقی است و از آسان‌گیری و نگاه سطحی کمدی‌های مشابه در این فیلم کمتر نشانه‌ای وجود دارد. گرچه بازیگرانی که برای نقش‌های اصلی و برخی نقش‌های فرعی انتخاب شده‌اند از همان گروه همیشگی و ثابت طنزهای تلویزیونی و ویدئویی هستند و طبق عادت، بعضی حرکت‌های لوده‌وار را به بازی‌شان اضافه می‌کنند

کمدی‌های عامه‌پسند در بن‌بست
در چند ماه گذشته تقریباً هر فیلم کمدی عامه‌پسندی که در سینمای ایران اکران شده در گیشه شکست خورده، اما هنوز تعدادی از این فیلم‌ها در انبارها و بایگانی شرکت‌ها وجود دارند که ناچار باید به نمایش عمومی در آیند. کمدی‌های عامه‌پسند روزهای احتضارشان را می‌گذرانند و هر فیلمی از این نوع که اکران شود، در واقع آزمونی نهایی برای این ژانر است که آیا باز هم علاقه‌ای برای دیدن آنها در مردم وجود دارد یا مثل فیلم‌های ویدئویی که بازارشان این روزها برچیده شده باید فاتحه کمدی ـ تجاری را هم در سینما خواند. استقبال مخاطبان سینما از فیلم‌های باکیفیت چند ماه گذشته نشان می‌دهد مردم ترجیح می‌دهند به جای آثار سطحی و مبتذلی که صرفا به قصد سرگرم کردن و خنداندن ساخته می‌شوند فیلم‌هایی را ببینند که حرفی برای گفتن دارند و مخاطب‌شان را جدی می‌گیرند.
ورود زنده‌ها ممنوع با همان قواعد و فرمول‌های همیشگی یک کمدی سرگرم‌کننده ساخته شده، اما در عمل یک سر و گردن بالاتر از نمونه‌های مشابه از کار در آمده است. شوخی‌های فیلم نسبت به کمدی‌های تجاری دیگر کنترل‌شده‌تر هستند و تلاش شده طنز داستان با اتکا بر موقعیت‌ها شکل بگیرد و یکسره طنز کلامی نباشد. اجرای این شوخی‌ها هم متکی بر زمان‌بندی دقیقی است و از آسان‌گیری و نگاه سطحی کمدی‌های مشابه در این فیلم کمتر نشانه‌ای وجود دارد. گرچه بازیگرانی که برای نقش‌های اصلی و برخی نقش‌های فرعی انتخاب شده‌اند از همان گروه همیشگی و ثابت طنزهای تلویزیونی و ویدئویی هستند و طبق عادت، بعضی حرکت‌های لوده‌وار را به بازی‌شان اضافه می‌کنند که حتی کنترل کارگردان هم نتوانسته از حجم این نوع لودگی‌ها در فیلم کم کند. نحوه ادای دیالوگ‌ها هم به همان شیوه همیشگی است و به همه چیز چاشنی غلیظی از طنز شفاهی اضافه شده که اصلا لازم به نظر نمی‌رسد و اتفاقاً با حذف آنها دیالوگ فیلم اثرگذارتر می‌شود و با اهداف فیلمنامه هم سازگاری و مناسبت بیشتری دارد.
 فیلمنامه ورود زنده‌ها ممنوع طبق یک الگوی آشنا نوشته شده و برای غنی‌تر کردن داستان، یک «مک‌گافین» جالب به آن افزوده شده که البته تأثیر چندانی در پیشبرد ماجراها ندارد و فقط نقطه اتصالی است که اجزای مختلف داستان را به هم پیوند می‌دهد و بستری ایجاد می‌کند تا روابط شخصیت‌ها شکل بگیرد. این مک‌گافین هسته خرمایی است که در گلوی یک جنازه‌گیر کرده و معلوم نیست چرا و از کجا سر زبان‌ها افتاده که متوفی بر اثر قورت دادن یک الماس درشت از دنیا رفته است. ورود زنده‌ها ممنوع داستان نسبتاً پیچیده‌ای دارد. ماجرای اصلی درباره دزدیده شدن جسد کارخانه‌داری است که ۲ متصدی آمبولانس نعش‌کش را به دردسر می‌اندازد. ذبیح (مجید صالحی) و غلام (علی صادقی) راننده و کارگر آمبولانس نعش‌کشی هستند که در شرکت نعش‌کشی و خدمات پس از مرگ آقای کیانفر (مهران رجبی) کار می‌کنند. استفاده‌های شخصی ذبیح و غلام از آمبولانس در حین انجام مأموریت و حمل میت، از قبیل خرید منزل و گوجه‌فرنگی برای تهیه رب و حمل گوسفند زنده و استفاده از آمبولانس به‌جای ماشین عروس و… نهایتا باعث اعتراض خانواده میت و توبیخ و بی‌اعتبار شدن ذبیح و غلام پیش کیانفر می‌شود. یک روز پس از ماجرای توبیخ، ذبیح و غلام جنازه کارخانه‌داری به نام اعتصامی را تحویل می‌گیرند که به علت خفگی با هسته خرما مرده است. با غفلت آنان، آمبولانس همراه جنازه به سرقت می‌رود. با تعقیب سارقان و کشف جسد متوجه می‌شوند کیارش، برادر صاحب کارخانه (علیرضا خمسه) عامل سرقت جنازه است که با کمک و همدستی کاردار و مشاور اعتصامی (ساعد هدایتی) این کار را کرده است. جنازه به کارخانه منتقل می‌شود و کیارش برای برگزاری مراسم عزاداری به خانه می‌رود. از صحبت‌های کیارش با مشاور مشخص می‌شود انگیزه آنها از سرقت جنازه، پیدا کردن الماسی است که در گلوی اعتصامی گیر کرده و باعث خفگی‌اش شده است. ذبیح و غلام پس از اطلاع از این قضیه، طمع می‌کنند و جنازه را با موتورسیکلت می‌دزدند و به خانه می‌برند. به هر ترفندی متوسل می‌شوند اما نمی‌توانند الماس را از گلوی جنازه خارج کنند.
تم آشنای همیشگی در این قصه هم دیده می‌شود؛ طمع و زیاده‌خواهی چند آدم فقیر ساده‌دل که علی‌رغم رفتار نادرست‌شان، قلب‌هایی صاف و ساده دارند و منتظر تلنگری هستند که به راه راست بازگردند. درباره این قصه باید یک نکته مهم را در نظر گرفت. این‌که داستان ورود زنده‌ها ممنوع مثل تعدادی از محصولاتی که توسط این تهیه‌کننده (داریوش باباییان) تولید شده کپی‌برداری محسوب نمی‌شود. (البته هنگام اکران فیلم اتفاقاتی افتاد که در شأن سینمای ایران نیست؛ از جمله این‌که تلاش شد از شباهت نام این فیلم با ساخته جدید رامبد جوان یعنی ورود آقایان ممنوع استفاده شود و به همین دلیل، حتی از نشانه‌های تبلیغاتی آن فیلم هم بهره‌برداری شد که با اعتراض سازندگان ورود آقایان ممنوع همراه بود). نکته دیگر درباره فیلمنامه آن است که با وجود ضعف‌های آشکار، نسبت به دیگر محصولات شکوفافیلم، ساختار منسجم‌تری دارد و با داستان چندپاره و آشفته فیلم افراطی‌ها قابل مقایسه نیست. ضعف اصلی فیلمنامه به این باز می‌گردد که عنصر تصادف،‌ پیش‌برنده بسیاری از ماجراهای اصلی است؛ مثل فیلمفارسی‌های مبتذل پیش از انقلاب که کسی دوست قدیمی‌اش را پس از سی چهل سال خیلی اتفاقی هنگام عبور از خیابان می‌دید آن هم درست وقتی فیلمنامه به تصادف احتیاج داشت تا سر و ته داستان را به نوعی هم بیاورد. در فیلمنامه ورود زنده‌ها ممنوع هم عنصر تصادف، کاربرد چشمگیری دارد و مثل نخ تسبیحی، وقایع جداگانه را به یکدیگر متصل می‌کند بدون آن‌که زمینه‌چینی لازم برای وقوع این تصادف‌ها انجام شده باشد.
 مایه‌های اخلاقی ورود زنده‌ها ممنوع پررنگ است و سازندگان فیلم سعی کرده‌اند لابه‌لای قصه‌گویی و روایت ماجراها، هرگاه فرصت را مناسب یافته‌اند، پیام‌های اخلاقی داستان را به تماشاگر منتقل کنند؛ مثلا نکوهش طمع‌ورزی یکی از مایه‌های اصلی فیلم است که در چند دیالوگ به صورت آشکار بیان می‌شود و مسیر داستان نیز طوری پیش می‌رود که مخاطب در پایان نتیجه‌گیری کند بار کج هرگز به منزل نمی‌رسد و هر کس باید به حق خودش قانع باشد. شخصیت‌های اصلی فیلم، اعضای ۲ خانواده هستند که به سودای تصاحب الماسی موهوم دست به کارهایی ناشایست می‌زنند و عاقبت متوجه اشتباه‌شان می‌شوند. البته از تلاش‌هایشان برای تصاحب الماس هم چیزی عایدشان نمی‌شود و در واقع الماس بهانه‌ای می‌شود تا یکدیگر را محک بزنند و درسی بزرگ بیاموزند. مشکل اینجاست که این درس بزرگ به شیوه‌ای گل‌درشت و کلیشه‌ای آموزش داده شده و تاکید زیادی روی پشیمانی شخصیت‌ها انجام می‌شود که واقعاً ضروری نیست.
فیلم طبق یک اصل تخطی‌ناپذیر با پایان خوش به سرانجام می‌رسد و در نهایت همه شخصیت‌های خوب و بد داستان کنار یکدیگر جشن می‌گیرند و قول می‌دهند دیگر دچار لغزش نشوند. تردیدی نیست که کمدی سبک و مفرحی مثل ورود زنده‌ها ممنوع نمی‌توانست پایان‌بندی مبهم یا جدی یا تلخی داشته باشد، اما این‌که همه شخصیت‌ها عاقبت به خیر می‌شوند و حتی قهرمانان فیلم به آرزوی دست‌نیافتنی‌شان (خرید یک آمبولانس نو) می‌رسند، بیش از حد رویایی و غیرواقعی به نظر می‌رسد. چنین پایان‌بندی سرخوشانه‌ای شاید برای یک فیلم فانتزی مناسب بود، ولی برای کمدی واقع‌گرایانه‌ای مثل ورود زنده‌ها ممنوع چندان مناسب نیست. البته می‌توان حدس زد دلیل پایان خوش فیلم این بوده که در طول فیلم چند بار به نافرجام بودن کارهای خلاف اشاره شده و حالا باید نشان داده شود که از راه درست هم می‌توان به آرزوها رسید و دلیلی ندارد که حتماً برای دستیابی به پول و ثروت خلاف کرد. بنابراین لازم بود در پایان، شخصیت‌های پشیمان فیلم که از راه خلاف به جایی نرسیده‌اند از راه صحیح به آرزوی‌شان برسند تا پیام فیلم بی‌نتیجه نماند. پیام فیلسوفانه دیگری هم در فیلم مطرح می‌شود که البته در سطح می‌ماند. این‌که هر کس با هر ثروت و شوکتی بالاخره یک روز گذرش به گورستان می‌افتد و زندگی آدم‌ها به بلعیدن یک هسته خرما بند است.
 به هر حال از فیلمی که برای سرگرم کردن مخاطبان معمولی سینما ساخته شده نمی‌توان انتظار زیادی داشت و باید ورود زنده‌ها ممنوع را به چشم فیلمی متوسط و مفرح نگاه کرد که هدفی جز ایجاد سرگرمی برای خانواده‌ها ندارد. همین که سازندگان فیلم برای خنداندن مخاطب به هر وسیله بی‌ارزش و مبتذلی متوسل نشده‌اند، قابل ستایش است و ورود زنده‌ها ممنوع را از فیلم‌های همردیفش تا حدودی متمایز می‌کند.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد