رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

درباره شخصیت‌پردازی در ۲ فیلم «سوت پایان» و «آقا یوسف»

نگاه توریستی به آدم‌هایی که نمی‌شناسیم
آقا یوسف: مردی که زیاد می‌دانست
دکتر علی رفیعی، که در تئاتر حسابی سرشناس و مورد احترام است، با همان فیلم اولش،‌ «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» جای خودش را در سینما هم باز کرد. فیلمی که شخصیت‌هایش حال و هوای خوبی داشتند و از همه مهم‌تر سلیقه خوب کارگردان کار خودش را کرده بود و «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» را تبدیل به یکی از فیلم‌های خوش آب و رنگ و زیبای سینمای ایران کرد. بین فیلم اول رفیعی و فیلم دومش «آقا یوسف» که این روزها بر پرده سینماهاست، چند سالی فاصله افتاد. این فاصله به هر دلیلی که بود، مشکلات مالی یا فیلم دیگری که رفیعی می‌خواست بسازد، توانایی‌های فرمی کارگردان را بالا برد. انگار اگر «ماهی‌ها عاشق می‌شوند»‌ بیشتر با دل و حس و غریزی ساخته شده بود حالا در «آقا یوسف» نشانه‌های علمی سینمایی چون کادر و میزانسن و تدوین تقویت شده اما دیگر از آن حس و حال «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» خبری نیست. این البته به معنای آن نیست که نکات فنی فیلم و حس موجود در آن، دو نکته متناقض‌اند که مانند دو خط موازی به یکدیگر نمی‌رسند بلکه مشکل اصلی «آقا یوسف» این است که فیلمساز، قهرمانش را درست نمی‌شناخته و دید درستی نسبت به آن طبقه نداشته است.
آقا یوسف که در خانه‌های مردم کار می‌کند، رگه‌هایی از روشنفکری خود رفیعی و طبقه او را به ارث برده که باعث می‌شود یک شخصیت باورپذیر و درست از آب درنیاید. آنجایی هم که قرار است شبیه آقا یوسف‌های واقعی باشد

نگاه توریستی به آدم‌هایی که نمی‌شناسیم
آقا یوسف: مردی که زیاد می‌دانست
دکتر علی رفیعی، که در تئاتر حسابی سرشناس و مورد احترام است، با همان فیلم اولش،‌ «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» جای خودش را در سینما هم باز کرد. فیلمی که شخصیت‌هایش حال و هوای خوبی داشتند و از همه مهم‌تر سلیقه خوب کارگردان کار خودش را کرده بود و «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» را تبدیل به یکی از فیلم‌های خوش آب و رنگ و زیبای سینمای ایران کرد. بین فیلم اول رفیعی و فیلم دومش «آقا یوسف» که این روزها بر پرده سینماهاست، چند سالی فاصله افتاد. این فاصله به هر دلیلی که بود، مشکلات مالی یا فیلم دیگری که رفیعی می‌خواست بسازد، توانایی‌های فرمی کارگردان را بالا برد. انگار اگر «ماهی‌ها عاشق می‌شوند»‌ بیشتر با دل و حس و غریزی ساخته شده بود حالا در «آقا یوسف» نشانه‌های علمی سینمایی چون کادر و میزانسن و تدوین تقویت شده اما دیگر از آن حس و حال «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» خبری نیست. این البته به معنای آن نیست که نکات فنی فیلم و حس موجود در آن، دو نکته متناقض‌اند که مانند دو خط موازی به یکدیگر نمی‌رسند بلکه مشکل اصلی «آقا یوسف» این است که فیلمساز، قهرمانش را درست نمی‌شناخته و دید درستی نسبت به آن طبقه نداشته است.
آقا یوسف که در خانه‌های مردم کار می‌کند، رگه‌هایی از روشنفکری خود رفیعی و طبقه او را به ارث برده که باعث می‌شود یک شخصیت باورپذیر و درست از آب درنیاید. آنجایی هم که قرار است شبیه آقا یوسف‌های واقعی باشد نگاه اشتباهی به این شخصیت شده که نمی‌توانیم با او احساس همذات‌پنداری کنیم و از آنجا که آقا یوسف قهرمان داستان است و بار احساسی قصه بر دوش اوست و قرار است که ما هم از دریچه حس و نگاه او با درام فیلم روبه‌رو شویم، این موضوع ضربه جبران‌ناپذیری به فیلم می‌زند.
اصغر فرهادی در این مورد کارگردانی مثال‌زدنی است. او چه در «شهر زیبا» و چه در «چهارشنبه سوری» چنان دید خوبی نسبت به آدم‌های داستانش دارد که فرقی نمی‌کند از چه طبقه‌ای باشند. روحی «چهارشنبه سوری» همانقدر آدم آشنایی است که مژده. همه حرکات و مدل حرف زدن و لباس پوشیدنش برایمان آشناست. کنجکاوی‌اش با شغلی که دارد، سادگی‌اش با دروغ‌هایی که گاهی می‌گوید همه برایمان باورپذیر است.
یا از طرف دیگر بهمن فرمان‌آرا را در نظر بگیرید. فرمان‌آرا از آن دسته کارگردانانی است که قهرمان فیلم‌هایش حس و حال درستی دارند چون بیشترشان وام گرفته از طبقه فرهنگی و اجتماعی خود فیلمساز هستند.
مردان روشنفکری که میانسالی را پشت سر گذاشته‌اند و دغدغه‌های ویژه‌ای دارند. فرمان‌آرا خوب می‌شناسدشان. می‌داند که چطور فکر می‌کنند، چطور حرف می‌زنند، چطور می‌شود احساساتی‌شان کرد، چه چیزهایی را جدی می‌گیرند و چه چیزهایی برایشان مهم نیست. همین باعث می شود که حتی در بدترین فیلم‌های فرمان‌آرا هم شخصیتش روح و حس درستی داشته باشد. حیف سلیقه و کارگردانی فیلمساز خوبی مثل علی رفیعی است که فیلم‌هایش مثل «آقا یوسف» خنثی از آب دربیایند.
 سوت پایان: آدم‌ها از دریچه دوربین
نیکی کریمی در «سوت پایان» تمهید جالب دیگری برای نزدیکی به شخصیت دختر فیلمش پیدا کرده. او از دریچه دوربین جست‌وجوگر یک مستندساز به دختری نزدیک می‌شود که نمونه‌های آن در جامعه به هرحال خیلی دم دست نیستند. این حربه کمک می‌کند تا ما هم مثل فیلمساز بیشتر از آنکه شخصیت دختر را درک کنیم،‌ به بررسی شرایط اجتماعی و مشکلی که در آن گرفتار شده بیندیشیم. یک جور فاصله بین تماشاگر و دختر است که در شرایط عادی می‌تواند منجر به حذف ارتباط بین آنها شود اما حالا چون تماشاگر این شخصیتی را که نمی‌شناسد از دریچه دوربین آدمی می‌بیند که خودش هم به دنبال پیدا کردن زوایای تازه‌ای از زندگی اوست، می‌تواند به حالش دل بسوزاند.
فیلمسازان بزرگ دنیا درباره آدم‌های مختلف، طبقات مختلف اجتماعی و در ژانرهای متفاوت فیلم ساخته‌اند اما شاهکارهایشان را زمانی خلق کرده‌اند که قهرمان‌هایشان از دل زندگی خودشان بیرون آمده بودند.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد