رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

داستان دو‌ دوست ‌صمیمی

دو‌ دوست ‌صمیمی احمد و محمود دو دوست صمیمی بودند که در دهکده‌ای دور از شهر زندگی می‌کردند. این دو پسربچه همسایه دیوار به دیوارند و خانواده‌شان به کشاورزی مشغول بودند. پدر احمد آرزو داشت که پسرش دکتر شود تا به مردم ده خدمت کند و مادر محمود دعا می‌کرد که پسرش مهندس شود تا خانه‌های ده را محکم و قشنگ بسازد.
روز اول مهر بود و قرار شد که این دو دوست صمیمی به مدرسه بروند خیلی خوشحال شدند. هر دو کتاب‌هایشان را جلد کردند و قلم و دفترچه فراهم کردند تا درس معلم را خوب یاد بگیرند و قبول شوند و اتفاقا هر سال جزو شاگردان اول و نمونه بودند. احمد که پدرش از بیماری مرموزی رنج می‌برد دلش می‌خواست زودتر بزرگ شود و به آرزوی پدرش جامه عمل بپوشاند و به مردم ده خدمت کند زیرا دهی که احمد و محمود در آنجا زندگی می‌کردند، دکتر نداشت و آنها اگر کوچک‌ترین ناراحتی پیدا می‌کردند باید یک فاصله طولانی تا ده دیگر را که دکتر داشت طی کنند.
هنوز چند ماهی از رفتن احمد و محمود به مدرسه نگذشته بود که بیماری پدر احمد بدتر شد و متاسفانه یک روز صبح که احمد آماده رفتن به مدرسه شده بود متوجه شد که پدرش مرده است.
احمد پس از مرگ پدرش بسیار گریه کرد از طرفی او دیگر نمی‌توانست این روزها به مدرسه برود و درس بخواند چون با همان سن کم باید در کشاورزی به مادرش کمک می‌کرد تا بتواند زندگی خواهر و مادر خود را تامین نماید.

دو‌ دوست ‌صمیمی احمد و محمود دو دوست صمیمی بودند که در دهکده‌ای دور از شهر زندگی می‌کردند. این دو پسربچه همسایه دیوار به دیوارند و خانواده‌شان به کشاورزی مشغول بودند. پدر احمد آرزو داشت که پسرش دکتر شود تا به مردم ده خدمت کند و مادر محمود دعا می‌کرد که پسرش مهندس شود تا خانه‌های ده را محکم و قشنگ بسازد.

روز اول مهر بود و قرار شد که این دو دوست صمیمی به مدرسه بروند خیلی خوشحال شدند. هر دو کتاب‌هایشان را جلد کردند و قلم و دفترچه فراهم کردند تا درس معلم را خوب یاد بگیرند و قبول شوند و اتفاقا هر سال جزو شاگردان اول و نمونه بودند. احمد که پدرش از بیماری مرموزی رنج می‌برد دلش می‌خواست زودتر بزرگ شود و به آرزوی پدرش جامه عمل بپوشاند و به مردم ده خدمت کند زیرا دهی که احمد و محمود در آنجا زندگی می‌کردند، دکتر نداشت و آنها اگر کوچک‌ترین ناراحتی پیدا می‌کردند باید یک فاصله طولانی تا ده دیگر را که دکتر داشت طی کنند.

هنوز چند ماهی از رفتن احمد و محمود به مدرسه نگذشته بود که بیماری پدر احمد بدتر شد و متاسفانه یک روز صبح که احمد آماده رفتن به مدرسه شده بود متوجه شد که پدرش مرده است.

احمد پس از مرگ پدرش بسیار گریه کرد از طرفی او دیگر نمی‌توانست این روزها به مدرسه برود و درس بخواند چون با همان سن کم باید در کشاورزی به مادرش کمک می‌کرد تا بتواند زندگی خواهر و مادر خود را تامین نماید.

محمود که دوست خوبی برای احمد بود وقتی متوجه جریان شد با معلم او صحبت کرد و معلم هم ماجرا را برای مدیر مدرسه تعریف کرد و قرار شد که معلم مهربان شب‌ها به احمد درس بدهد تا او بتواند هم کار کند و هم درس بخواند.

احمد روزها کار می‌کرد و شب‌ها درس می‌خواند و هرسال هم قبول می‌شد و در این راه محمود به احمد کمک می‌کرد و هر چه یاد گرفته بود به او می‌آموخت.

خلاصه ماجرای احمد و محمود به اینجا ختم می‌شود که پس از طی سالیان دراز احمد بر اثر تلاش و کوشش دکتر شد و به خدمت مردم ده پرداخت و محمود هم همان طور که آرزو می‌کرد مهندس شد و به آباد کردن ده کوچکشان پرداخت.


گلنوشا صحرا نورد

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد