رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

جزئیاتی از زندگی شخصی مونا فرجاد

گفتگو با خانواده‌های هنری به این دلیل دلنشین است که می‌توانی با چند هنرمند که از یک کانون گرم برخاسته‌اند آشنا شوی و با عقاید مشترکشان خو بگیری. خصوصا اگر پدر این خانواده هم یکی از پیشکسوتان عرصه بازیگری بوده و فرزندانی تربیت کرده باشد که هر کدام در مقام خاص خودشان ایستاده و با مقاومت روز به روز کارهای قابل توجهی را به کارنامه‌شان می‌‌افزایند. صحبت از جلیل فرجاد و دختران نازنینش مارال و مونا است که علاوه بر حضور در عرصه‌های هنری به موفقیت‌های فراوانی دست یافته‌اند و صاحب جایگاه مناسبی در عالم هنر هستند. وقتی با جلیل فرجاد که در سال‌های نه چندان دور و در دهه ۶۰ شمسی مرد اول مجموعه‌ها و فیلم‌های تلویزیونی بود و سپس با دختر کوچکش مونا به بهانه ساختمان پزشکان به گفتگو نشستیم جز محبت و انرژی مثبت چیزی از آنها ندیدم. در زمانی که پیش پدر و دو دخترش بودم فقط از آنها درس خوبی و احترام فرا گرفتم.
با حضور دخترانم در بازیگری مخالف بودم
مونا: فروردین ماهی هستم و در تهران به دنیا آمده‌ام، فارغ‌التحصیل اقتصاد نظری می‌باشم. فقط یک خواهر دارم و فرزند دوم خانواده هستم. یک خانواده‌سبز هنری دارم که در راس آن پدرم جلیل فرجاد و مادرم قرار دارد و بعد هم مارال و من. پدرم تحصیلکرده رشته کارگردانی است ولی من و خواهرم در رشته‌هایی غیر از بازیگری و کارگردانی تحصیل کرده‌ایم. مادرم هم حسابدار بوده‌اند و در امور هنری فعالیت ندارند. از سن دو سالگی به همراه پدرم در سریال «بهاران» حضور یافتم که اتفاقا نقش پدرم را هم خود ایشان بازی می‌کردند. بعد از آن هم در کارهای زیادی به عنوان بازیگر کودک حضور داشتم ولی مدتی در کارهایم وقفه افتاد و کار نکردم؛ از ۱۸ سالگی به بعد دوباره فعالیتم را بیشتر کردم و تاکنون در کارهای زیادی به ایفای نقش پرداخته‌ام.

گفتگو با خانواده‌های هنری به این دلیل دلنشین است که می‌توانی با چند هنرمند که از یک کانون گرم برخاسته‌اند آشنا شوی و با عقاید مشترکشان خو بگیری. خصوصا اگر پدر این خانواده هم یکی از پیشکسوتان عرصه بازیگری بوده و فرزندانی تربیت کرده باشد که هر کدام در مقام خاص خودشان ایستاده و با مقاومت روز به روز کارهای قابل توجهی را به کارنامه‌شان می‌‌افزایند. صحبت از جلیل فرجاد و دختران نازنینش مارال و مونا است که علاوه بر حضور در عرصه‌های هنری به موفقیت‌های فراوانی دست یافته‌اند و صاحب جایگاه مناسبی در عالم هنر هستند. وقتی با جلیل فرجاد که در سال‌های نه چندان دور و در دهه ۶۰ شمسی مرد اول مجموعه‌ها و فیلم‌های تلویزیونی بود و سپس با دختر کوچکش مونا به بهانه ساختمان پزشکان به گفتگو نشستیم جز محبت و انرژی مثبت چیزی از آنها ندیدم. در زمانی که پیش پدر و دو دخترش بودم فقط از آنها درس خوبی و احترام فرا گرفتم.
با حضور دخترانم در بازیگری مخالف بودم
مونا: فروردین ماهی هستم و در تهران به دنیا آمده‌ام، فارغ‌التحصیل اقتصاد نظری می‌باشم. فقط یک خواهر دارم و فرزند دوم خانواده هستم. یک خانواده‌سبز هنری دارم که در راس آن پدرم جلیل فرجاد و مادرم قرار دارد و بعد هم مارال و من. پدرم تحصیلکرده رشته کارگردانی است ولی من و خواهرم در رشته‌هایی غیر از بازیگری و کارگردانی تحصیل کرده‌ایم. مادرم هم حسابدار بوده‌اند و در امور هنری فعالیت ندارند. از سن دو سالگی به همراه پدرم در سریال «بهاران» حضور یافتم که اتفاقا نقش پدرم را هم خود ایشان بازی می‌کردند. بعد از آن هم در کارهای زیادی به عنوان بازیگر کودک حضور داشتم ولی مدتی در کارهایم وقفه افتاد و کار نکردم؛ از ۱۸ سالگی به بعد دوباره فعالیتم را بیشتر کردم و تاکنون در کارهای زیادی به ایفای نقش پرداخته‌ام.
پدر: از ابتدا با حضور دخترانم در عرصه هنر مخالف بودم چرا که حرفه ما به نوعی امنیت شغلی ندارد و با مشکلات فراوانی روبه‌روست، به همین دلیل دوست نداشتم هیچ‌کدام از اعضای خانواده‌ام وارد این حرفه بشوند، اما مارال و مونا از کودکی با من همراه بودند و با تمام مسایل بازیگری آشنایی پیدا کردند و همین باعث شد که به مرور وارد این عرصه شده و پیشرفت کنند؛ البته شاید هم علاقه شدید من به بازیگری سبب شد که آنها حرفه من را پیش بگیرند. به نوعی این علاقه موروثی بوده است؟!
 بازیگری با شهرت همراه است
مونا: شهرت یکی از فاکتورهای بازیگری است و همیشه برای من دلچسب بوده، ولی در صورتی که با محبوبیت توام باشد، چون کار ما با مردم ارتباط مستقیم دارد و من علاقه‌مندم که مردم مرا دوست داشته باشند. معروف بودن کمی دشوار است ولی وقتی من کاری را انجام می‌دهم و مردم از آن خوششان می‌آید برای من ارزش دارد. من وقتی شغلم را دوست دارم باید این مسایل را هم دوست داشته باشم. بازیگری شغل من است و دوست دارم تا لحظه‌ای که زنده هستم آن را ادامه بدهم و در مسیر پیشرفت گام بردارم؛ در هرحال من شهرت و محبوبیت را توامان می‌پسندم.
پدر: بازیگری همیشه با شهرت همراه است و باید آن را پذیرفت. همیشه مردم به من و بچه‌ها لطف و عنایت دارند، من همیشه سپاسگزار و قدردان مردم هستم. شاید این شهرت محدودیت‌هایی را در زندگی شخصی هنرمند ایجاد کند و راحتی زندگی را از او بگیرد ولی باید در برخورد با مخاطبان محترم و با آغوشی باز پذیرای آنها بود. من همیشه تلاشم این است که با مردم باشم و به هیچ وجه سعی نمی‌کنم آنها را در برخورد با خودم برنجانم یا از آنها دوری کنم. من با مردم بودن را بسیار دوست دارم و همیشه سعی کرده‌ام که برخورد شایسته‌ای با آنان داشته باشم.
مارال رقیبم نیست
مونا: تمام کارهای مارال را مکررا پیگیری و دنبال می‌کنم و حتی خودم مشتاق‌تر از خود او آثارش را می‌بینم. مارال به هیچ‌وجه رقیب من محسوب نمی‌شود و بعضا حتی اگر نتوانم کاری را بپذیرم و خواهرم آن را بازی کند بسیار خوشحال می‌شوم و بالعکس، چون مارال هم نسبت به من همین حس را دارد. همین که یکی از اعضای خانواده فرجاد در کاری باشد برای من جای افتخار است. ضمن این‌که بسیاری از مواقع من و مارال را به دلیل شباهت‌هایی که به هم داریم اشتباه می‌گیرند؛ پس هیچ فرقی نمی‌کند که کدام یک از ما در کاری حضور داشته باشیم.
من بازیگرپرورم
مونا: اوایل در کارها با پدرم همبازی بودم ولی به مرور در کارهای دیگر هم بازی کردم. تاکنون چند تجربه مشترک هم با مارال داشته‌ام.
پدر: بچه‌ها به نوعی در تئاتر بزرگ شدند و بعدها مارال در کلاس‌های «حمید سمندریان» هم شرکت کرد و با آشنایی کامل وارد این عرصه شد. من هم به آنها توصیه کردم که این کار را جدی بگیرند و با علم این کار را شروع کنند، ضمن این‌که بسیار علاقه‌مند بودم که ابتدا وارد تئاتر شوند تا بتوانند پایه‌های کاری‌شان را قوی ساخته و به این باور برسند که اگر توانایی و علاقه به ادامه کار دارند وارد عرصه سینما و تلویزیون شوند. هم اینک خوشحالم که تجربیاتم را در اختیارشان گذاشته و از هیچ مساعدتی در این امر به آنها دریغ نکرده‌ام، خصوصا در اوایل ورودشان به این عرصه که سن و سال کم و نیاز به کمک داشتند.
مونا: مادرم هم این را پذیرفته که با سه هنرپیشه زندگی کند! این واقعا سخت است ولی مادرم همیشه می‌گوید: «من بازیگرپرورم.» ایشان کارهای ما را بسیار دوست دارند و همیشه مشتاق تماشای آنها می‌باشند و از مشوقین ما محسوب می‌شوند. کار بازیگری دشواری‌های خاص خودش را دارد، ولی مادرم واقعا شرایط ما را درک کرده و هیچ انتقادی از مشکلات ناشی ازکار و حرفه ما نداشته است. در بسیاری از مواقع حتی عهده‌دار وظایف ما نیز می‌‌شود، از این بابت همیشه از او سپاسگزاریم.
پدر: چون همسرم بازیگری را دوست دارند با علاقه بسیار کار ما را پیگیری می‌کند و واقعا مشوق ماست. کار هنری با مشکلات فراوانی همراه است که این مشکلات نباید به خانواده راه پیدا کند، چرا که کانون خانواده سرچشمه آرامش است و نباید با این مسایل آلوده شود. خوشبختانه همسرم هم همیشه ما را حمایت کرده و همین باعث شده که ما به خوبی به کارهایمان برسیم. به نظر من ۵۰ درصد موفقیت‌هایی را که من و دخترانم کسب کرده‌ایم، مدیون همسرم هستیم.
مونا: همین که مادرم به ما رسیدگی می‌کنند بسیار حائز اهمیت است و مایه آرامش من، مارال و همچنین پدرم می‌‌باشد، که اگر این آرامش نبود شاید ما هم با مشکل مواجه می‌شدیم.
با هوویم شوخی می‌کردم
مونا: فضای کاری ساختمان پزشکان بسیار خوب بود و گروه از کار کردن در کنار هم واقعا لذت می‌بردند. به حدی که وقتی ساخت سریال از ۹۰ قسمت به ۵۵ قسمت کاهش یافت من بسیار ناراحت شدم چون نمی‌توانستم از گروه جدا شوم چرا که گروه واقعا خوب بودند و همین باعث شد که کار را واقعا دوست داشته باشیم. حضور در ساختمان پزشکان سراسر خاطره‌های خوب به همراه داشت و اتفاقات جالبی را برای همه ما رقم می‌زد. گروه بازیگران هم بسیار خوب بودند و ارتباط خوبی با هم داشتیم؛ خصوصا با «فرناز رهنما» بازیگر نقش نازنین که در سریال، هووی من بود شوخی‌های زیادی در خصوص نقش‌هایمان داشتیم و این بسیار جالب بود. از این‌که در این سریال با فرناز رهنما آشنا شدم خوشحالم و برای او آرزوی موفقیت دارم.
کلا خانواده ما تجربه حضور در کارهای طنز و نقش‌های کمدی را نداشته‌اند. در هر حال از حضور در ساختمان پزشکان راضی‌ام و امیدارم مردم هم این کار را پسندیده باشند. تا اینجا که همیشه مردم باانرژی از من استقبال کرده‌اند و کارهایم را پسندیده‌اند. خانواده‌ام هم کار را بسیار دوست دارند و پیگیری می‌کنند. در پایان هم عنوان می‌‌کنم، خرسندم که این سریال یک طنز شرافتمندانه را به مخاطبان عرضه کرده و سعی نداشته به هر قیمتی بیننده را به خنده وا دارد.
نقش کتی باید پررنگ‌تر می‌شد
مونا: با پیشنهاد سروش صحت وارد کار ساختمان پزشکان شدم و از همان ابتدا می‌دانستم که باید نقشی را بازی کنم که سنش از من بزرگ‌تر است؛ به همین دلیل با توجه به این‌که نقش خوبی بود و تنوع زیادی برای من داشت آن را بدون وجود متن‌های سریال پذیرفتم. نقش «کتی» را بسیار دوست داشتم ولی خوب بود که یک مقدار پررنگ‌تر می‌شد. البته با این‌که حضور این نقش کمرنگ است ولی همیشه همه از او حرف می‌زنند و به نوعی یکی از پایه‌های اصلی سریال بوده و نقش اساسی‌ در شکل‌گیری اتفاق‌ها دارد. تا به حال چنین نقشی یعنی نقش خانم روان‌پزشکی که بسیار خودخواه و متکبر است و از همسرش جدا شده، نداشته‌ام و خوشحالم که نقش آبرومندانه‌ای شده است


جزئیاتی از زندگی شخصی مونا فرجاد

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد