رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

تعقیب و گریز مرگبار

زن جوان ، وحشتزده رو به راننده می کند:
– آقا تورو خدا، کاری به کارشون نداشته باشین .
راننده ، درحالی که مواظب جاده و خودروپیکانی است که راننده و سرنشینانش مزاحم اوشده اند، جواب می دهد:
– خانوم ، من که کاری به اون ها ندارم . اون هاهستن که جلوی ماشین من ویراژ می دن
حمید، با مهارت سعی دارد از دست مزاحمین فرار کند اما متاسفانه مزاحمین ، آنها را رهانمی کنند.
حاشیه شهر، در این وقت شب خیلی خلوت است .حمید هم سعی دارد خودش را هر چه زودتر به قسمت پر رفت و آمدتر شهر برساند.
مزاحمین ، ۵نفر هستند با یک پیکان . حمید،راننده آژانس ، دقایقی قبل مسافرش را، یعنی همین خانمی که در صندلی عقب نشسته ، سوارکرده تا به مقصد برساند که سرنشینان پیکان ،مزاحم او و مسافرش شده اند. تعقیب و گریز ادامه می یابد تا جلوی اداره پست بابلسر. در آنجاخودرو پیکان ، جلو خودرو حمید پیچیده ودرگیری آغاز می شود.

زن جوان ، وحشتزده رو به راننده می کند:
– آقا تورو خدا، کاری به کارشون نداشته باشین .
راننده ، درحالی که مواظب جاده و خودروپیکانی است که راننده و سرنشینانش مزاحم اوشده اند، جواب می دهد:
– خانوم ، من که کاری به اون ها ندارم . اون هاهستن که جلوی ماشین من ویراژ می دن
حمید، با مهارت سعی دارد از دست مزاحمین فرار کند اما متاسفانه مزاحمین ، آنها را رهانمی کنند.
حاشیه شهر، در این وقت شب خیلی خلوت است .حمید هم سعی دارد خودش را هر چه زودتر به قسمت پر رفت و آمدتر شهر برساند.
مزاحمین ، ۵نفر هستند با یک پیکان . حمید،راننده آژانس ، دقایقی قبل مسافرش را، یعنی همین خانمی که در صندلی عقب نشسته ، سوارکرده تا به مقصد برساند که سرنشینان پیکان ،مزاحم او و مسافرش شده اند. تعقیب و گریز ادامه می یابد تا جلوی اداره پست بابلسر. در آنجاخودرو پیکان ، جلو خودرو حمید پیچیده ودرگیری آغاز می شود.
ساعت ۲۲ پنجشنبه شب است که به سرهنگ تقی زاده رییس کلانتری ۱۱ بابلسر از طریق پلیس ۱۱۰، یک درگیری و چاقوکشی اطلاع داده می شود. روزهای پنجشنبه و جمعه ، بابلسر پذیرای کسانی است که از دور و نزدیک به خاطر دریا ورودخانه به این شهر توریستی ساحل می آیند.برای همین ، در این روزها به خصوص بعد از ظهرپنجشنبه ها، در حالت آماده هستند.
طبق گزارش ۱۱۰، این درگیری و چاقو کشی درمقابل اداره پست بابلسر اتفاق افتاده ; بین راننده آژانس و سرنشینان یک پیکان . مامورین که می رسند، مهاجمین گریخته اند. حمید، راننده آژانس که مجروح است ، به بیمارستان منتقل می شود. سرهنگ علی شهابی فرمانده انتظامی شهرستان با در جریان امر قرار گرفتن ، به سروان رمضان حسین زاده رییس آگاهی بابلسر دستورمی دهد تا نسبت به یافتن و دستگیری راننده وسرنشینان فراری پیکان اقدام نماید.
ستوان یعقوب دانکوه جهت تحقیقات از مجروح ،به بیمارستان اعزام می گردد و در همان حال ،سروان حسین زاده به همراه ستوان دوم محمدعلی گرجی ، جهت تحقیقات و یافتن سر نخ به محل درگیری می روند. آن قسمت شهر، در آن موقع خلوت بوده و اطلاعات زیادی دستگیرشان نمی شود. ستوان دانکوه طبق تماس با تلفن همراه سروان حسین زاده به او اطلاع می دهد که راننده آژانس حمید رضا مسیبی به علت شدت جراحات وارده ، فوت نموده است . شبانه سروان حسین زاده با سرهنگ پاسدار سید داود احمدی مدیر آگاهی استان مازندران تماس گرفته و ضمن دادن گزارش قتل ، راهکارهای مربوطه را اخذمی نماید و با رایزنی سرهنگ شهابی ، ستوان یعقوبت دانکوه در راس اکیپی از ورزیده ترین کارآگاهان آگاهی بابلسر بدون فوت وقت عملیات ردیابی سرنشینان خودرو پیکان را آغازمی کنند. و مقارن همین احوال ، بازپرس ویژه قتل رییس شعبه اول بازپرسی ، فضل ا…سیفی دربیمارستان حضور یافته و ضمن دادن دستورهای قضایی به ماموران ، دستور انتقال جسد را به پزشکی قانونی جهت روشن شدن علت دقیق مرگ می دهد.
تنها شاهد ماجرا، زن جوان مسافر آژانس است . باحضور خانم مژگان کیوانی فر، کارمند زن آگاهی بابلسر و سروان حسین زاده ، ستوان دانکوه به بازجویی از زن می پردازند. زن که هنوزوحشتزده است ، از لحظات اضطراب و درگیری می گوید:
– حدود یک کیلومتر قبل از محل حادثه ، راننده وسرنشینان پیکان ، شروع به ویراژ دادن و پیچیدن جلوی پژو آژانس نمودند. مسلم بود که آنان بیشتربه خاطر وجود من در خودرو، مزاحمت ایجادمی کردند. مزاحمت ، با زدن حرف های رکیک ازطرف سرنشینان پیکان و پیچیدن ناگهانی جلوی پژو شروع شد.
راننده پژو سعی در فرار کردن از دست آنان داشت ولی آنان به حرکات مارپیچ ، از فرار اوجلوگیری می کردند. مسیر بسیار خلوت بود و من ،به شدت ترسیده بودم . فقط به راننده التماس می کردم کاری به کار آنان نداشته باشد و سعی کندبه نحوی از دست آنان بگریزد. در جلوی اداره پست ، خودرو پیکان ، با پیچیدن جلوی پژو، راه راسد کرد. راننده پژو چاره ای نداشت جز این که پیاده و با آنان درگیر شود; چون پس از توقف ،آنان باشتاب از خودرو پیاده شدند. درگیری آغازشد. ولی طولی نکشید که با ایستادن خودروهای گذری و رسیدن مردم ، مهاجمین سوار پیکان شدند تا حرکت کنند. راننده آژانس هم به سمت خودرو آمد. در این وقت بود که من متوجه خونی بودن لباس او در قسمت شکم شدم و به اوگفتم . او، دست به محل خون آلود زد و ناگهان گفت :
– نامردها منو با چاقو زدن .
در را باز کرد و به طرف خودرو پیکان که می خواست حرکت کند، دوید و می خواست یکی از سرنشینان خودرو را پایین بکشد، که او باچاقویی که در دست داشت ، ضربات متعددی به زیر بغل و سینه او وارد کرد. راننده ، تلو تلو خورد،از خودرو پیکان جدا شد و پیکان دنده عقب گرفت تا بگریزد. خودم را به راننده رساندم .بریده بریده و نامفهوم فقط گفت :
– شماره …شماره
و من این را فهمیدم که منظورش شماره خودروپیکان است . فقط توانستم سه شماره سمت چپ ۷۸۱را بخوانم و به خاطر بسپارم . دو شماره اول سمت راست را نمی دانم ۷۹ بود یا ۹۷؟
– سریال خودرو چه بود؟
– نمی دونم . نتونستم بخونم
– نمره مربوط به کدام شهرستان بود؟
– اصلاندیدم
– رنگ ، خودرو چه رنگی بود؟
– تقریبا کرم رنگ یا یک همچین چیزی .
– مدل خودرو را تونستی بفهمی ؟
نه ولی کهنه بود; خیلی کهنه .
با همراهی خانم کیوانی فر، افسر پرونده ، زن جوان را با خودرو نمره شخصی آگاهی در شهرمی گرداند تا احیانا اگر خودرو مهاجمان را دید،نشان دهد و در صورت ندیدن خودرو، نمونه ومدل شبیه خودرویی که دیده ، نشان دهد. تمام خیابان ها، کوچه ها و پارکینگ ها دیده می شود. ازخودرو مهاجمان اثری نیست اما حدود مدل خودرو مشخص می شود. مورد دیگری که بسیارمهم است ، شناخت رنگ خودرو است .کارآگاهان در می یابند که شاهد در آن ساعت شب در زیر نور چراغ های زرد محل درگیری ،رنگ خودرو را کرم تشخیص داده است ; بنابراین رنگ خودرو باید رنگ دیگری باشد که با انعکاس نور زرد، کرم به نظر رسیده است . نتیجه ، مشخص شدن رنگ خودرو است ; یعنی رنگ سفید. جلسه رایزنی اعضای اکیپ پرونده ، افسر پرونده بارییس آگاهی بابلسر، در مورد خودرو نتایج بهتری را عاید کارآگاهان می سازد. گمانه زنی ها به این نتیجه می رسد که به علت پایین بودن مدل خودرو، به احتمال بسیار زیاد، خودرو نمره تهران است . چون حول و حوش سال های مدل حدسی خودرو، فقط شماره گذاری تهران بزرگ فعال بوده ، با این گمانه زنی ، با راهنمایی ورانندگی تهران بزرگ مکاتبه و دو شماره مشابه که دو رقم اول آنهابه ۷۹ و۹۷ ختم می شود، باسریال های مختلف در خواست پیگیری می شود.جواب ، حدود ۱۰ آدرس و شماره است . تیم اطلاعاتی اکیپ ، ماموریت می یابد تا روی این ۱۰آدرس کار کند. آدرس ها آدرس صاحبان خودروهاست ; خودروهایی که ممکن است چندین دست بدون انتقال سند، چرخیده باشند.
و تمام دغدغه و ناراحتی فکر اکیپ این است :
«اگر خودرو سرقتی باشد، آن وقت چه ؟»
۹آدرس در ۹ شهر مختلف . اکیپ های عملیاتی ،تجسسی و اطلاعاتی ، محققا به ۹ قسمت شده و هرقسمت کار روی یک آدرس را آغاز می کنند.عملیاتی موازی با دقت بالا و در کمال خفا و استتار چون لازم است در حین تحقیقات صحیح ودقیق ، وقعیت و آبروی مردم حفظ شود درحالی که سرعت عملیات باید به حدی باشد که توان گریز را از قاتل سلب کنند، صورت می گیرد.یکی از شماره ها که (تهران – ع ) است ، مربوط به یکی از شهرهای نزدیک بابلسر یعنی امیر کلاست .آدرس مالک در روستای مغری کلاست . با مراجعه به آدرس و تحقیقات نامحسوس اطلاعاتی ،مشخص می گردد صاحب خودرو مدتی است که خودرو را در بابل فروخته است . با صاحب قبلی خودرو، تماس حاصل می شود و قولنامه و بنگاه آدرس صاحب بعدی را مشخص می کند که درروستایی دیگر یعنی روستای آغوزبن است . به همین ترتیب اکیپ های دیگر نیز با این موارد ودست به دست گشتن های قولنامه ای خودروهای مورد نظرشان درگیرند. اکیپ تعقیب این شماره به آغوزبن مراجعه و خریدار بعدی را شناسایی می کنند. این خریدار نیز مانند خریدار قبلی ،خودرو را به شخصی که آدرس او در قولنامه روستای بیشه سر نشان داده می شود، فروخته است . و او نیز به فردی در روستای دیگر و دودست و دو خریدار دیگر نیز شناسایی می شوند اما،خودرو همچنان دست به دست گشته است وبالاخره خریدار دیگر مجددا در بیشه سر شناسایی می گردد. تحقیقات محلی در مورد این خریدار،نشان می دهد او با افراد شرور در محل در تماس است و دوستان او از اشرار محل هستند. وتحقیقات همچنین نشان می دهد که خودرو دراختیار علی است و بالاخره با هماهنگی های قضایی ، تیم عملیات اکیپ به سرپرستی ستوان دانکوه افسر پرونده ، برای دستگیری علی به درمنزل او می روند لیکن کسی در منزل نیست .دانکوه با حسین زاده تماس گرفته و مسئله را به اومی گوید. ستوان حسین زاده با همکاری مخابرات موفق می شود شماره تلفن خانه علی را به دست آورد… تلفن که می زنند، کسی گوشی را برنمی دارد و همین نشان می دهد که ساکنین منزل درجایی دیگر هستند و احتمالا به مهمانی رفته اند.
در آگاهی بابلسر ۲ تیم دستگیری دیگر اعزام می گردند و با آگاهی بابل نیز هماهنگ می شوند.آگاهی بابل در کمال همکاری یک تیم ازکارآگاهان خود را در اختیار می گذارد; چون روستا در حوزه فرماندهی شهرستان بابل است .تیم ها در محل و در نقاط مختلف کمین می کنند;زیرا احتمال درگیری داده می شود.
ساعاتی بعد، خودرو مظنون ، وارد محل می شود.مراقب اول ، ورود خودرو را با تایید شماره به افراد اطلاع می دهد و همین طور مراقب های بعدی و بالاخره وقتی جلوی در منزل ، خودروپارک می شود و علی ، راننده خودرو از آن پیاده می شود، با ارائه حکم قضایی ، دستگیر می گردد.حسین زاده به علت حساسیت عملیات و این که بعید نیست دیگر همدستان علی در آن روستاباشند که بتوان با حضور کارآگاهان بابل آنان رادستگیر نمود، دستور می دهد در بین راه از متهم بازجویی کنند. در نتیجه دو نفر دیگر از آنان به نام های محمد و مقداد، شناسایی می شوند که تاساعت ۳/۵ بامداد، آن دو نفر نیز دستگیرمی شوند. تحقیقات تا ساعت ۵ صبح ادامه می یابد. افراد دیگر خسته و فرسوده اند. رییس آگاهی دستور یک استراحت سه ساعته را در محل آگاهی می دهد. ساعت ۸ صبح افراد، آماده عملیات بعدی هستند. با هماهنگی قضایی و اخذنیابت لازم ، متهمین دستگیر شده با رضا که گفته می شود قاتل حمید است ، قرار می گذارند که ساعت ۱۰ صبح در بابل یکدیگر را ببینند. قرار،بازار بابل است ، که تیم سه نفره از بابلسر اعزام می شود. آگاهی بابل نیز همکاری و هماهنگی باکارآگاهان اعزامی از بابلسر می کند و در تمام این موارد، سرهنگ پاسدار عیسی شهابی در بابلسر،سرهنگ پاسدار سید داود احمدی و سرهنگ پاسدار حسین آزرده یگان فرماندهی استان مازندران در امور آگاهی و رییس آگاهی بابل سرهنگ شریفی ، عملیات را زیر نظر دارند و درموقع خود نیز دستورهای موکدی را صادرمی کنند و رییس آگاهی بابلسر را یاری می دهند.تمام زحمات اکیپ با دستگیری رضا باید ثمر دهدو به هر نحوی که شده او امروز باید دستگیر شود.
اما رضا گویی بو برده است و تا ۵/۵ عصر، ۶ بارمحل و ساعت قرار را عوض می کند و آخرین قراررا در ساعت ۵/۵ عصر در بازار چاله زمین بابل می گذارد; مکانی بسیار شلوغ ، پر تردد، با راه های گریز فراوان . بازار، در محاصره ماموران قرارمی گیرد و ساعت ۵/۵ متهم به محل قرار می آیداما با دیدن ماموران که به او نزدیک می شوند به پشت مغازه های بازار پریده و قصد فرار دارد که باکمین استوار سیدجواد حسینی و ستوان محمدعلی آقایی گرفتار و دستگیر می شود. بااعزام به آگاهی بابلسر، در آنجا اعتراف می کند:
– شب جمعه بود. برای تفریح به بابلسر آمدیم که یک دستگاه پژو ۴۰۵ آر.دی توجه مان را جلب کرد. دختری در صندلی عقب نشسته بود.خواستیم برای شان مزاحمت ایجاد کنیم که راننده به ما فحش داد. ما هم با ویراژ دادن وحرکات مارپیچ قصد داشتیم راننده را متوقف کنیم اما هر بار از دست ما فرار می کرد تا این که درجلوی اداره پست ، راهش را سد کردیم .
از خودرو خارج و با ما درگیر شد. من با چاقوضربه ای به کمر او زدم . او به طرف خودروخودش رفت ولی برگشت با یک قمه در دستش .من در صندلی عقب خودرو بودم . او در را باز کردو یقمه ام را گرفت . چاقو، آماده در دستم بود.چهار ضربه به زیر بغل او زدم . او، بی حال شد و مرارها کرد. ما هم فرار کردیم .
بازپرس فضل ا… سیفی رییس شعبه اول بازپرسی دادگستری بابلسر، رضا را به اتهام ایجاد مزاحمت و قتل حمیدرضا مسیبی پس از بازسازی صحنه باتکمیل پرونده و تشکیل دادگاه ، به زندان فرستاد وهمدستانش را نیز به اتهام ایجاد مزاحمت ومعاونت در قتل ، تا روز محاکمه زندانی نمود.



چرا جرم ؟

سرهنگ پاسدار حسین آزرده معاون فرماندهی انتظامی استان مازندران در امور آگاهی ، درمورد این پرونده می گوید:
آنچه در این پرونده شاخص است ، تربیت غلطخانوادگی متهم است که متاسفانه برادر دیگر او نیزدر بابل به خاطر همین اتهام و ایجاد درگیری وچاقوکشی که در نهایت ، جوانی مضروب و فعلا نیزدر کماست ، گرفتار و زندانی است و این ، نشان ازتربیت خانوادگی نادرست دارد. اصولا برخی خانواده ها متاسفانه نسبت به رفتار فرزندان شان لاقید و بی توجه اند یا این که دیگر خسته شده اندیا به زبانی ساده ، به کار آنها کاری ندارند چرا بایدخانواده ای به این نقطه برسد؟
نقطه رها کردن فرزند به حال خود، یعنی چه ازآنان که در هر حادثه ای جامعه را مقصر می دانند،سوال می کنم . آیا در اینجا هم جامعه و شرایطحاکم بر آن مقصرند؟ آیا تربیت خانوادگی باید به رها نمودن فرزند و عدم کنترل او در رفتار و کردارمجرمانه منجر شود؟ متاسفانه این وضعیت برگرفته از رفتارهای اشتباه اولیه خانواده با فرزندان را به خاطر داشته باشیم ; فرزندان ما نهال های باغ زندگی مان هستند. مراقبت از آنان ، شرعا و قانوناوظیفه ماست . برای سلامت یک فرد، از کودکی ،از اولین شناخت های او از زندگی باید تربیت راشروع کنیم . متاسفانه برخی از خانواده ها تربیت رادر عتاب و خطاب فرزندان می بینند و به اصطلاح عام ، در بکن و نکن و توپ و تشر در صورتی که تربیت صحیح ، رفتاری غیر از این هاست . تربیت صحیح ، در مهربانی به فرزندان است . چرا به جای خشونت از ابتدا به فرزندان مان ، مهربانی به یکدیگر را یاد ندهیم . چرا با رفتاری صحیح ،الگوی خوبی برای فرزندان مان نشویم ؟
یک خانواده متدین و درستکار و دارای برنامه صحیح زندگی ، فرزندانی قانونمند و متدین بارمی آورد که به جای شرارت ، خدمت را به جامعه تقدیم می کند و به جای مزاحمت ، دستگیرافتادگان می شود و به جای هرز رفتن ، در مسیری صحیح تا سعادت ، قدم می گذارد و باید که خانواده ها با رفتارها، کردارهاو برخوردهای صحیح و منطقی و راهنمایی های موثر و به موقع ،فرزندانی شایسته را تربیت کنند; که خوشبختانه غالب خانواده ها چنین هستند و بسیار کم می یابیم خانواده هایی که غیر از این هستند و فرزندان مضربرای اجتماع تربیت می کنند که انشاءا… آنان نیزمتوجه شده و در تربیت فرزندان ، از مشاورین درحوزه های معاونت اجتماعی نیروی انتظامی کمک گرفته و در تربیت فرزندان خوب برای خودو مملکت شان ، بکوشند و موفق باشند.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد