رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

با جواد رضویان، کارگردان سریال «مهمانان ویژه»

تلویزیون، خانه من است
جواد رضویان را با آن خنده‌های معروف و میمیک و صدای منحصر به فردش در سریال‌ها و فیلم‌های بسیاری به عنوان بازیگر کمدی می‌شناسیم؛ هرچند همیشه مخالفان و موافقان خودش را داشته و تقابل نظرات در مورد او زیاد بوده است.

به هر حال او بازیگری نیست که مخاطب امروز سینما و تلویزیون با نامش غریبه باشد، اما بتازگی کارگردانی بخش مهمی از فعالیت‌های رضویان را تشکیل می‌دهد. نوروز امسال با «کسی خوابه» به تلویزیون آمد و در حال حاضر سریال «مهمانان ویژه» به کارگردانی او از شبکه تهران در حال پخش است. به همین بهانه سراغش رفتیم تا دقایقی با او به گفت‌وگو بنشینیم.

حراجی

امسال دو مجموعه به کارگردانی شما روی آنتن رفت، پس می‌توان نتیجه گرفت کمی از بازیگری فاصله گرفته‌اید و بیشتر مشغول کارگردانی هستید.
باور کنید من نه خودم را کارگردان می‌دانم نه بازیگر. دوستان لطف می‌کنند، مرا دعوت می‌کنند و گاهی دور هم جمع می‌شویم و کاری انجام می‌دهیم، وگرنه هنوز «ب» بسم‌الله بازیگری هم نیستم چه برسد به کارگردانی. قطعا هنوز دانش‌آموز بازیگری هستم و حالا حالاها باید در کلاس بازیگری بنشینم. الان هم که جسارت می‌کنم و پشت دوربین می‌ایستم از بزرگانی مثل فتحعلی اویسی در کار قبلی و علیرضا خمسه در کار جدید و عزیزان دیگر می‌آموزم.

به هر حال شما به عنوان بازیگری مطرح در گونه کمدی شناخته شده‌اید. فکر می‌کنید این موفقیت را بتوانید در کارگردانی تکرار کنید؟
از همان سال اول که وارد بازیگری شدم شرایطی مهیا نبود که بتوانم در کارم شناخته شوم، اما گذشت زمان و کسب تجارب مختلف و کار کردن با کارگردان‌ها و بازیگران حرفه‌ای‌تر به تکاملی رسیده‌ام که برخی دوستان لطف می‌کنند و می‌گویند در کارهای کمدی به توفیقاتی دست پیدا کرده‌ام. در کارگردانی هم نیاز به فرصت دارم. امیدوارم بتوانم اثری که در شأن و اندازه مخاطب مشکل‌پسند ایرانی است، ارائه کنم.

تجربیات شما در بازیگری باعث شده نبض طنز را به دست آورید. در واقع می‌دانید مخاطب از چه نوع طنزی لذت می‌برد. آیا این تجربیات در روند حرکت‌تان در مسیر کارگردانی تاثیرگذار است و به آن سرعت می‌بخشد؟
امیدوارم این طور باشد. این را باید از واکنش مخاطب فهمید که هنوز واکنشی دریافت نکرده‌ام. دوستانی هستند که با نظرات مثبت‌شان به من لطف دارند و مرا شرمنده می‌کنند، اما نمی‌دانم مردم هم با این کار ارتباط برقرار کرده‌اند یا نه. شاید هنوز برای داوری زود باشد، اما تمام تلاشم را کرده‌ام تا کاستی‌های کارهای قبلی را در این مجموعه جبران کنم. این هم به خاطر آن است که تیم حرفه‌ای و خوبی داشتم. محسن کیایی، نویسنده جوان و موفق و آینده‌داری است که به تلویزیون معرفی شد و متن خوبی برای این سریال نوشت. اگر نقصی در کار باشد قطعا از کم‌تجربگی و کم‌سوادی من است.

تجربه طولانی‌مدت بازیگری در فیلم‌هایی که نقاط مشترک زیادی داشتند و کمدی‌هایی بودند که سبک خاص خودتان در آنها مشهود بود، چه تأثیری روی کارگردانی‌تان گذاشت؟ از فیلمنامه و بازیگران انتظار داشتید ادامه مسیری که تا به حال در آن حرکت کرده‌اید را شکل دهند یا می‌خواستید کار جدیدی ارائه کنید؟
قطعا می‌خواستم کار جدیدی ارائه کنم و به اصطلاح طرحی نو در اندازیم؛ چون خودم از جواد رضویان تکراری خسته شده بودم که مثلا در خیلی از فیلم‌ها از روستا وارد شهر می‌شد. خودم از این تکرار فرار می‌کردم، اما خیلی وقت‌ها مجبور می‌شدم و در رودربایستی قرار می‌گرفتم. بدون تعارف عرض می‌کنم خیلی وقت‌ها برحسب نیاز بود. بعضی دوستان هم با ساده‌پنداری به این کار نگاه می‌کردند و فکر می‌کردند چه کاری جواد رضویان را نود شب یا بیشتر در تلویزیون نگه می‌دارد و مردم را هم جذب می‌کند، همان روش را در سینما اجرا کنیم. اما سینما با تلویزیون کاملا فرق دارد. به خاطر کم‌اطلاعی، تعداد کارگردان‌ها و نویسندگان کمدی خوب‌مان به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسند. به همین علت اگر کاری کمی از درجه معمولی بهتر شود نمره عالی به آن می‌دهیم. گاهی سریال‌های قدیمی را که بازی کرده‌ام نگاه می‌کنم، می‌بینم طی این سال‌ها، کمدی پیشرفت چشمگیری نداشته و حتی گاهی پسرفت کرده‌ایم.

شما در مسیری که حرکت می‌کردید مخاطب خاص خودتان را داشتید و موفق بودید. فکر می‌کنید ادامه دادن آن مسیر پاسخگوی مخاطب نبود؟
جلب مخاطب را موفقیت نمی‌دانم. مخاطب در یک اثر با شخصیت همذات‌پنداری می‌کند و این همراهی ادامه می‌یابد. این دلیل بر توفیق بازیگر نیست، بلکه نشانه صبوری و به عقیده من ترحم مخاطب نسبت به بازیگر است. مثلا در بعضی کارهایی که اواخر در سینما انجام دادم، دوست نداشتم مخاطب به خاطر گذشته‌ام به سینما برود. دوست داشتم اگر جذب کار می‌شود، فردا بگوید بروید ببینید جواد رضویان چه فیلمی بازی کرده، نه این که بگوید او را شبیه فیلم‌های قبلی‌اش دیدیم. این تکرارها آزرده خاطرم می‌کرد. این تکرار در مورد بسیاری از دوستان‌مان هم هست. مشکلات زیادی مثل محدودیت در شوخی با اصناف و مشاغل و گرایش‌ها و عقیده‌ها هم وجود دارد که باعث می‌شود متن‌ها محدود شود.

به خاطر دور شدن از این تکرار بود که در سریال خودتان بازی نکردید؟
خیلی از دوستان به این باور رسیده بودند که کارگردانی می‌کنم تا در کار خودم بازی کنم. می‌خواستم این تفکر را از بین ببرم. همین طور اگر جای هر کدام از بازیگران می‌خواستم بازی کنم، نمره پایین‌تری از آنها می‌گرفتم. در این سریال، بازی‌های خیلی خوبی از بازیگرانی که چهره‌های چندان آشنایی ندارند، می‌بینیم. مثلا قبل از این سریال، مردم صدای خانم صدرایی را از رادیو شنیده بودند، اما فکر می‌کنم در نقش همسر آقای خمسه خیلی خوب ظاهر شد. همین‌طور ایمان صفا که در شب پخش سومین قسمت به برنامه‌ای زنده دعوت شد و فکر می‌کنم این نشانه خوبی است. خدا را شکر می‌کنم که اسم من هم کنار اسم این همکاران هست؛ بزرگانی مثل استاد خمسه، استاد بابک، سرکار خانم مهیمن که این سریال را از همه بابت و حتی مرا هم مدیریت کردند.

بازیگران سریال را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد، آنها که شناخته شده هستند و مهارتشان نیاز به اثبات ندارد مثل علیرضا خمسه، اسدزاده و بابک و آنها که کمتر مطرح و شناخته شده هستند مثل ایمان صفا و کیایی. این ناهمگونی در انتخاب به چه علت است؟
همه ما تا وقتی کنار بزرگان بازی نکردیم، چندان دیده نشدیم. وقتی کنار بزرگان ایستادیم، آنها فضا را باز گذاشتند و به ما فرصت دادند هنر خودمان را ارائه کنیم. در این سریال بازیگران بزرگ و مطرح اجازه دادند بازیگران کم‌تجربه‌تر خودشان را ارائه کنند و از استعدادهایی که داشتند و در تئاتر به صورت محدود دیده می‌شد، در تلویزیون به صورت گسترده‌تر استفاده کنند.

شخصیت‌های سریال، لحن علیرضا خمسه و در کنار آن موسیقی سریال عواملی هستند که در بعضی لحظات، فضای کلی کار را به سریال «پایتخت» ساخته سیروس مقدم نزدیک می‌کند. قبلا به این شباهت‌های لحظه‌ای پی برده بودید؟
قطعا توانایی ساختن سریالی مثل پایتخت را ندارم. شاگرد آقای مقدم هم نیستم. حالا حالاها باید بدوم تا به پای ایشان برسم. آقای مقدم کارگردان بسیار باتجربه‌ای هستند. پیر این حرفه هستند. من جوان‌تر و کم‌تجربه‌تر از این حرف‌ها هستم. دفعه اول است که این نظر را می‌شنوم. امیدوارم این اتفاق نیفتاده باشد. ایرادی ندارد که این سریال تداعی‌کننده لحظاتی از کار آقای مقدم باشد، اما قطعا نگاهم این نبود که کارم خدای ناکرده نزدیک به آن شود، چون نه اجازه‌اش را دارم و نه توانش را.

روابطی که در سریال می‌بینیم، گاهی رنگ و بویی از دنیای قراردادی و فانتزی دارد. برای مثال در قسمت‌های اول سریال، مجید که قرار است چند روز بعد با خانواده‌اش به خواستگاری پریسا برود، سر کلاس درس او را پای میزش می‌خواهد و با دنگ و فنگ بسیار ماجرا را برای او تعریف می‌کند. در حالی که برای هر دو این فرصت و موقعیت وجود داشت که خارج از کلاس همدیگر را ببینند یا تلفنی صحبت کنند و چون در یک ساختمان زندگی می‌کنند براحتی می‌توانند به هم دسترسی داشته باشند. پس این فضا کمی از واقعیت فاصله می‌گیرد. می‌خواستید فضا کمی فانتزی باشد؟
کاملا دوست داشتم شوخی‌ها براساس منطق جلو برود و سعی نکردم به فضای فانتزی نزدیک شوم. قرار بود لحن حکایت‌مان بر این اساس استوار باشد که تا جایی که می‌‌توانیم اتفاقات بر مبنای واقعیت باشد. آن اتفاقی که به عنوان مثال گفتید هم قطعا به خاطر نگرانی و محدودیت زمانی بود که مجید داشت. چون مثلا در نشست‌های خانوادگی می‌فهمیم این طور گفته شده که پدر مجید مهندس مکانیک است، اما واقعیت این نیست. بنابراین مجید فرصت کمی دارد که این تصورات را عوض کند و به خانواده کیهانی بفهماند که پدرش یک مکانیک ساده است، خانواده‌ای شهرستانی دارد که با خانواده دختر که متمول است و در پایتخت زندگی می‌کند، تفاوت دارد.

پس این طور نبود که برای به وجود آوردن طنز، شرایطی را به وجود بیاورید که کمی خارج از خط منطق باشد، ولی موقعیت طنز ایجاد کند؟
کمدی ما براساس موقعیت اتفاق می‌افتد. تقابل دو فرهنگ و منش، گفتار، ریتم زندگی می‌تواند موقعیت‌های مختلف را به وجود بیاورد. دعوا کردن و سرزنش و تنبیه کردن پدر خانواده مجید قطعا با آقای کیهانی متفاوت است. آپارتمان‌نشینی برای آدمی که خانه مستقل در شهرستان دارد اصلا مفهومی ندارد. می‌بینیم پدر مجید می‌خواهد همان کارهایی را که در خانه مستقل خودش انجام می‌داده در آپارتمان هم انجام دهد و نمی‌تواند درک کند که در یک آپارتمان ده خانواده با فرهنگ‌ها و سلایق و ایده‌آل‌های مختلف زندگی می‌کنند. مثلا می‌خواهد با لباس راحتی در راه‌پله راه برود، مینی‌بوسش را در حیاط خانه پارک کند یا جلوی در خانه بشوید. او سادگی و راحتی خودش را دارد و این تقابل دو فرهنگ است که اساس بستر موقعیت‌های طنز را به ما خواهد داد.

البته برای این که طنز پررنگ‌تر شود از عوامل دیگری هم استفاده کرده‌اید، حتی از طنز در شخصیت‌پردازی‌ها.
همین‌ طور است. مثلا در گویش‌ها، شوخی‌های کلامی وجود دارد یا مثلا تقابل پدر و پسر شهرستانی را ببینید. چرا پدر همیشه نسبت به پسرش پرخاش دارد؟ اول قصه می‌گوییم این طفلک که حرفی نزد. حتی به نویسنده می‌گفتم این چرا اینقدر ناجور با پسرش رفتار می‌کند؟! می‌گفت صبر کن معلوم می‌شود. بعد دیدیم سعید قصه ما باعث تمام اتفاقات ناجور خانواده است. خوب چنین بچه‌ای را باید خیلی سخت‌تر از اینها تنبیه کرد.

از تقابل‌هایی که بین فرهنگ‌ها به وجود آورده‌اید و تفاوت‌هایی که سعی در نشان دادنش دارید، می‌توان این طور برداشت کرد که این سریال نقدی است بر فرهنگی که در شهری بزرگ یا بالعکس، در شهرستانی کوچک غالب است؟
اتفاقا در نگاه اولیه قصه مان قرار بود یک مهاجرت معکوس داشته باشیم. قرار بود گستره‌ زندگی شهرستانی و کلانشهری مثل تهران را باز کنیم. اما قرار نبود بگوییم کدام خوب است، کدام بد. قرار بود این دو گونه زندگی کردن را باز کنیم و در نهایت شخصیت‌ها را به این نتیجه برسانیم که زندگی کردن در یک شهرستان کوچک آرام، با آسمان آبی، به زندگی در تهران با این همه آلودگی و ترافیک و جمعیت برتری دارد. اما این روند با توجه به این که برای شبکه تهران کار می‌ساختیم منطقی نبود. باید به‌ایده‌آل‌های شبکه هم توجه می‌کردیم.

خودتان تجربه‌ نویسندگی داشته‌اید. چرا خودتان فیلمنامه ننوشتید و نساختید؟
من جسارت نمی‌کنم و در مقام نویسنده قلم دست نمی‌گیرم. ان شاءالله با همکاری دوستان، به صورت گروهی همکاری خواهم کرد.

چرا قلم دست نمی‌گیرید؟
چون کمتر فرصت نگارش دارم. بیشتر سعی می‌کنم ببینم، مطالعه کنم و به این نتیجه رسیده‌ام که تنهانویسی دیگر نتیجه نمی‌دهد. کارگروهی و کارگاه نویسی خروجی بهتری دارد. چون فکر می‌کنم شاید وقتی برای ده شخصیت موقعیت خلق می‌کنیم، اگر طراحی آنها از ذهن پنج نفر تراوش کرده باشد نتیجه کار بهتر خواهد شد.

دلیلش این نیست که می‌خواهید روی کارگردانی متمرکزتر و عمیق‌تر شوید؟
این هم شاید باشد، ولی بیشتر نگاهم این است که کارگاه‌نویسی نتیجه‌ بهتری خواهد داشت.

از تفاوت کار تلویزیونی و سینمایی گفتید. کمی در این مورد توضیح دهید.
نمی توانیم سینما و تلویزیون را به هم نزدیک کنیم. در سینما مواردی هست که شامل ممیزی نمی‌شود، ولی در تلویزیون به آنها نمی‌شود نزدیک شد. در سینما در گفتن خیلی از دیالوگ‌ها و ساختن خیلی از موقعیت‌ها راحت تر می‌توانیم عمل کنیم. ساختار سینما و تلویزیون ما کاملا از هم جداست.

کار ویدئویی هم برای شبکه‌ خانگی انجام داده‌اید. آن را در مقایسه با تلویزیون چگونه ارزیابی می‌کنید؟
وقتی کارهای ویدئویی‌ام خواستند پخش تلویزیونی شوند، به‌اندازه‌ دو برگه‌ A4 برایم اصلاحیه آمده. دو کار برای ویدئو رسانه ساختم که چندان راضی‌کننده نیست. مثلا برای فیلم «لیموترش» در ۲۰ روز پیش تولید و تولید، هم متن نوشته شد و هم تصویربرداری و بقیه کارها به سرانجام رسید. انجام چنین کارهایی را خبط می‌نامم، اشتباه از من بود. بیننده‌ سینما و تلویزیون و ویدئو رسانه‌ ما شأنش خیلی بالاتر از این حرف‌هاست که من به خاطر مسائل شخصی بخواهم انتخاب نامناسبی داشته باشم. او از من خروجی قابل دفاع می‌خواهد و حق دارد هر جور که دوست دارد مرا نقد کند. قطعا کوتاهی بنده بوده اگر کاری کمتر توفیق پیدا کرده یا اصلا توفیقی پیدا نکرده است. نمره‌ منفی را فقط به خودم می‌دهم.

از مجموع صحبت‌هایتان و این همه تغییری که در تفکرتان به وجود آمده، می‌شود به این نتیجه رسید که از این به بعد قرار است جواد رضویان را با سبک و سیاق جدیدی ببینیم؟
اصلاً به همین خاطر است که در دو سال اخیر کم کار شده‌ام. واقعاً دلم می‌خواهد چیزی که در شأن و لیاقت مخاطب سینما و تلویزیون است، ارائه کنم. بعضی دوستان منتقد ما را نقد می‌کنند، اما آنقدر نقدها مغرضانه است و کم‌لطفی در آن وجود دارد، آنقدر نقدها شخصی هستند که آدم متعجب می‌شود. یادمان می‌رود که ما حق نداریم قیافه‌ یک نفر را نقد کنیم. به یکی از دوستان منتقد گفتم لطف کنید کاری را که روی پرده است، نقد نکنید. گفتند همان‌طور که ما قیافه‌ تو و کارهایت را تحمل می‌کنیم تو هم نقد مرا تحمل کن. به همین علت نقد منتقدان را خیلی جدی نمی‌گیرم. هر چند اگر جایی حرف حسابی زده شد، سعی کرده‌ام آویزه‌ گوشم کنم. اما وقتی غرض‌ورزی و بی‌انصافی می‌بینم، خیلی جدی نمی‌گیرم. نقد مردم برایم حکم است، آنها هستند که نمره‌ قبولی و ردی کارهایم را می‌دهند.

شما که می‌گویید پر مخاطب‌شدن و فروش بالای فیلم نشانه‌ موفقیت نیست. پس از کجا می‌فهمید مردم شما را دوست دارند؟
قاطی مردم چرخیدن همه چیز را مشخص می‌کند. کافی است با مردم بنشینیم و فیلم‌مان را ببینیم تا متوجه نظر آنها شویم.

کمی از گروهی که با همکاری هم این سریال را ساختید بگویید.
نمی دانم چطور از بچه‌هایی که در این کار با ما همکاری کردند، تشکر کنم. کار ما به دو بخش تقسیم شد. پنجم اسفندماه بود که به خاطر فیلمنامه سریال متوقف شد. پنجم خردادماه دوباره توانستیم مجموعه را کلید بزنیم و بقیه کار را بگیریم، اما در این مدت جغرافیا را از دست دادیم. کاری که در زمستان گرفته می‌شده و بخار از دهان بازیگران در می‌آمد، یکدفعه تبدیل می‌شود به زمانی که همه جا سبز و هوا بهاری است. اینها به رویه‌ کارمان خیلی لطمه زد. البته بازیگران من محبت می‌کنند کاپشن‌شان را می‌پوشند و شال گردن‌شان را هم می‌اندازند گردنشان، ولی عرق پیشانی این بچه‌ها عرق شرمی است که روی پیشانی من می‌نشیند.

این اتفاق در قسمت‌های آخر سریال دیده می‌شود؟ چون در قسمت‌های اول چنین اتفاقی مشهود نیست.
در این قسمت‌هایی که دیده‌اید هم اتفاق افتاده. تمام سعی‌مان را کردیم که این پرش مشهود نباشد. تمام بچه‌ها تحمل و صبوری کردند. در تیم فیلمبرداری قبلی آقای معقولی واقعاً برای این کار سنگ‌تمام گذاشتند و کار کردن با آدم با تجربه‌ای مثل ایشان موهبتی بود. در تیم جدید هم منصور عبدالرضایی نهایت سعی‌اش را کرد تا مثل آقای معقولی کار کند. نورپردازی و زوایایی که امیر معقولی استفاده می‌کند کار سختی است و کار هر کسی نیست که تکرارش کند، اما عبدالرضایی هم جزو فیلمبرداران خوب و صاحب سبکی است که تلاش کرد نور و حرکت دوربین را به سبک آقای معقولی نزدیک کند. امیدوارم پرشی به وجود نیامده باشد، اما اگر ضعفی وجود دارد حاصل کمبودهای من است. باور کنید سعی کرده‌ام از کنار یک نمای ساده هم راحت نگذرم. خیلی وقت‌ها سهل‌انگاری و بی‌دقتی ساده‌تر بود، اما این کار را نکردیم و به خودمان سخت گرفتیم تا نتیجه کار خوب شود.

نکته‌ای هست که به عنوان کلام آخر اضافه کنید؟
امیدوارم مخاطب همان‌طور که مرا تا اینجا تحمل کرده باز هم تحمل کند. من هم قول می‌دهم در کارهای آینده کمی و کاستی‌های این سریال را جبران کنم و کاری بسازم که در حد و اندازه‌ مخاطب سخت‌پسند ایرانی باشد. همین‌طور امیدوارم این گفت‌وگو شفاف‌کننده‌ اتفاقاتی باشد که این چند ساله اطراف جواد رضویان افتاده است. واقعا این دو سال سختی کشیدم تا کار نکنم. ما به کار کردن جلوی دوربین عادت داریم. عادت داریم که در خیابان راجع به کارهایمان صحبت کنند. در این دو سالی که کار نکردم واقعا ریاضت کشیدم. من بچه‌ تلویزیون هستم، اما گلایه‌هایی دارم. بعد از «قرارگاه مسکونی» یک سال سریالم بلاتکلیف ماند که باعث شد احساس کنم از خانه‌ خودم رانده شده‌ام و این احساس بسیار بدی بود. خودم را بچه‌ گروه کودک می‌دانم و آرزو دارم روزی به گروه کودک برگردم.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

زهراخانوم

ارسال در ۳ مرداد ۱۳۹۱

1

وای توروووووووخداااااااااااااا
نوشته های متن وصفحه رو مشکی کنید چشمم دراوووووومد!!!

پاسخ به کامنت
اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد