رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

اولین مدیر شبکه ۳ از خط قرمز هایی که شکسته می گوید

محمدجعفر صافی معتقد است که خط قرمز های کلی همیشه مشخص است و همه به آن احترام می گذارند ولی بعضی از محدودیت ها به افراد بستگی دارد و می تواند خط قرمز حقیقی نباشد.
پیش از آن که ضبط را روشن کنیم، تقویم ها را ورق زدیم تا برسیم به سال ۱۳۷۳. مهمان محمد جعفر صافی بود، مدیر و موسس شبکه سوم، کسی که این شبکه را راه انداخت، در عرصه تولید برنامه ها و پخش مسابقات ورزشی دست به نوآوری زد و راهی تازه را در پیش گرفت.
ضبط که روشن شد، بحث خیلی زود گل انداخت، به پشت صحنه راه اندازی برنامه ۹۰ رفتیم، حضور مهران مدیری و برنامه های ۹۰ شبی را در این شبکه بررسی کردیم، روی پخش زنده های مسابقات ورزشی و کار هایی که شده بود مکث کردیم و …
صافی برخلاف دیگران نه دری را که گشوده بودیم، به سمت نقد برنامه های دوران مسئولیتش بست و نه پا را از دایره انصاف بیرون گذاشت. او که حالا مدیر فرهنگسرای نیاوران است، با ذهنی دقیق و برنامه ریز پاسخگوی همه پرسش ها بود و دلایلش را برای همه اتفاقاتی که بر شمردیم باز گفت.
مشروح این گفت و گو را می خوانید:
از سال ۷۳ شروع می کنیم. سالی که اتفاق مهمی در پخش برنامه های ورزشی افتاد و شما تصمیم گرفتید شبکه ای درست کنید که برای جوانان باشد. چه ایده ای باعث شد شما سمت این کار بروید؟ جوانان در سال ۷۳ شاهد تغییراتی اساسی در برنامه های صدا و سیما بودند.
آن یک تصمیم سازمانی بود که شروعش از زمان آقای محمد هاشمی کلید خورد. نظر سنجی ها بیان گر این بود که نیاز هست شبکه ای جدید ایجاد شود چون شبکه های یک و دو نمی توانستند پاسخگوی نیاز های جوانان باشند.

محمدجعفر صافی معتقد است که خط قرمز های کلی همیشه مشخص است و همه به آن احترام می گذارند ولی بعضی از محدودیت ها به افراد بستگی دارد و می تواند خط قرمز حقیقی نباشد.
پیش از آن که ضبط را روشن کنیم، تقویم ها را ورق زدیم تا برسیم به سال ۱۳۷۳. مهمان محمد جعفر صافی بود، مدیر و موسس شبکه سوم، کسی که این شبکه را راه انداخت، در عرصه تولید برنامه ها و پخش مسابقات ورزشی دست به نوآوری زد و راهی تازه را در پیش گرفت.
ضبط که روشن شد، بحث خیلی زود گل انداخت، به پشت صحنه راه اندازی برنامه ۹۰ رفتیم، حضور مهران مدیری و برنامه های ۹۰ شبی را در این شبکه بررسی کردیم، روی پخش زنده های مسابقات ورزشی و کار هایی که شده بود مکث کردیم و …
صافی برخلاف دیگران نه دری را که گشوده بودیم، به سمت نقد برنامه های دوران مسئولیتش بست و نه پا را از دایره انصاف بیرون گذاشت. او که حالا مدیر فرهنگسرای نیاوران است، با ذهنی دقیق و برنامه ریز پاسخگوی همه پرسش ها بود و دلایلش را برای همه اتفاقاتی که بر شمردیم باز گفت.
مشروح این گفت و گو را می خوانید:
از سال ۷۳ شروع می کنیم. سالی که اتفاق مهمی در پخش برنامه های ورزشی افتاد و شما تصمیم گرفتید شبکه ای درست کنید که برای جوانان باشد. چه ایده ای باعث شد شما سمت این کار بروید؟ جوانان در سال ۷۳ شاهد تغییراتی اساسی در برنامه های صدا و سیما بودند.
آن یک تصمیم سازمانی بود که شروعش از زمان آقای محمد هاشمی کلید خورد. نظر سنجی ها بیان گر این بود که نیاز هست شبکه ای جدید ایجاد شود چون شبکه های یک و دو نمی توانستند پاسخگوی نیاز های جوانان باشند. برهمین اساس برنامه ریزی شد شبکه ای با این رویکرد که اوقات فراغت جوانان را تامین کند راه اندازی شود و بیشتر با برنامه های ورزشی، سریال، فیلم و برنامه های مستند همسو باشد. آن زمان من شبکه یک بودم و در قسمت تامین برنامه فعالیت می کردم. قرار شد گروه های شبکه یک هریک برنامه هایی را آماده نمایند و ما هم در زمینه برنامه ریزی و تامین برنامه ها اقدام کنیم. اقای حاج محمد کریم خان زحمات زیادی را برای راه اندازی این شبکه کشیدند.
ابتدا زمان خیلی محدودی داشتید و برنامه های زیادی را روی آنتن نمی فرستادید.
در واقع ما با حدود سه ساعت و نیم برنامه های شبکه را شروع کردیم. روز ۱۴ آذر ۷۲ بود که فعالیت شبکه آغاز شد، اما من از خرداد ۷۳ به طور مستقل کار شبکه سه را از یک اتاق شروع کردم. در حقیقت من اولین کارمند شبکه سوم هستم. پس از آن اتاق ما تبدیل شد به یک نیم طبقه و بعد درخواست کردیم که برویم ساختمان موزه شهدا که آنجا هم برای کاری که ما می خواستیم انجام دهیم کم بود. در نهایت به ساختمان گلخانه رفتیم.
در سال های نخست که کار را شروع کردید هنوز جنس برنامه ها، جنگ های رادیویی بود. شاخص ترین این برنامه ها هم برنامه ای با حضور هنرمندان برنامه صبح جمعه با شما بود و هنوز ایده ای شکیل وجود نداشت
آن زمان استارت کار را با تعدادی از عوامل شبکه اول زدیم. منتظر ایده های جدید بودیم و ما نیاز به فرصت داشتیم تا تغییر و تحولات را رفته رفته اجرایی کنیم. بعد از مدتی، اولین سریال را که نابغه های قرن بیست و یکم بود روی آنتن بردیم. پس از آن سریال فروشگاه و بعد از آن به سوی افتخار را روی آنتن بردیم و به تدریج توانستیم تعدادی از هنرمندان توانمند را به شبکه سه جذب کنیم. رفته رفته کار شکل گرفت و ما تمام تلاشمان را کردیم تا برنامه های ورزشی را سر و سامان بدهیم و مدت پخش برنامه ها را از سه ساعت و نیم در روز، به ۲۴ ساعت رساندیم.
پیش از این با ورزش ارتباط داشته اید؟
از بچگی به فوتبال علاقه داشتم و در کوچه و خیابان بازی می کردم. به ورزش علاقمند بودم و به هر حال در شبکه یک هم تلاش می کردم زمان بیشتری به برنامه های ورزشی اختصاص بدهم. در نتیجه در شبکه ۳ این فرصت فراهم شد و برنامه های ورزشی زیادی تولید و پخش شد.
آقای شفیع هم بودند؟
نه، ایشان همان برنامه ورزش و مردم را اجرا می کردند. اما آقای صالح نیا آمدند و کمک کردند.
آن موقع نمی توانستند برنامه اجرا کنند، این طور نیست؟
ایشان بیشتر با شبکه دوم کار می کردند. البته ما ممنوعیت استفاده از همکاران دیگر شبکه ها را هم داشتیم. قرار بود برنامه های صبح افزایش پیدا کند که ایشان آمدند. همزمان با افزایش برنامه های ورزشی در عرصه های مختلف تلاش کردیم تعداد گزارشگران را افزایش دهیم.
چطور شد که به این ایده رسیدید تا گزارشگران جوانی را جذب کنید؟ چون افرادی مثل عادل فردوسی پور و مزدک میرزایی و جواد خیابانی از همین راه وارد تلویزیون شدند.
من آن زمان با روسای فدراسیون ها در تعامل بودم. آن ها از کمبود گزارشگران حرفه ای رنج می بردند. به همین دلیل درهای سازمان را باز گذاشتیم تا افرادی که تمایل دارند برای گرفتن تست بیایند. آقایان خیابانی، یوسفی، جاودانی، فردوسی پور، میرزیایی، یوسفی و تعدادی دیگر از گزارشگران آمدند. همچنین افرادی چون اقای عامل که کمتر برای گزارش کشتی به ایشان فرصت می دادند هم نقش فعال تری در گزارش رویدادهای کشتی ایفا کردند.
شما آقای نوایی را هم داشتید؟
بله.
تست ها را چه کسی می گرفت؟
همکاران، تهیه کننده ها و برخی از کار شناسان در این زمینه نظر می دادند. همچنین یکی از همکاران گویش و ادبیات گویندگان را مورد تحلیل و بررسی قرار می داد. خوشحال هستم اکثر افرادی که در این بررسی ها انتخاب شدند توانستند از بهترین گویندگان و گزارشگران ورزشی سازمان باشند.
شاخصه کاری شما عادل فردوسی پور است. اما خیلی از استادان می گویند او مشکل دارد و خیلی تند حرف می زند.
من فکر می کنم خود عادل هم سعی می کرد مشکلات فنی گزارشش را رفع کند. گفتار و چهره ایشان برای مردم قابل پذیرش بود و با گذشت زمان فردوسی پور توانست به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کند.
کسی که برای نخستین بار از آن ها تست گرفت پیش بینی می کرد که عادل، مزدک یا جواد تا این اندازه پیشرفت کنند؟
البته ما جایی که الان در آن قرار داریم را نمی دیدیم. یک عده جوان آمده بودند در شبکه ای تازه تاسیس و جوان. کسی انتظار خارق العاده ای از ما نداشت. برخی مواقع پشتیبانی کردن برای اینکه جوانان رشد کنند یک ریسک بزرگ را می طلبد که ما این ریسک را کردیم و خوشحالیم از اعتمادی که به جوانان کردیم نتیجه گرفتیم.
قبول دارید که جنس برنامه ها خیلی پیرمردی بود. یک جنگ ورزشی هم داشتید که تا همین اواخر هم اجرا می شد.
به هر حال وقتی یک کاری شروع می شود مدتی طول می کشد تا همه چیز به سطح مطلوبی برسد.
یعنی شما طرحی نداشتید؟ مثلا الگو برداری از شبکه های خارجی.
ما هدفمان تولید برنامه های ورزشی، فیلم و سریال بود. نگاهی هم به شبکه های خارجی و چگونگی برنامه ریزی آن ها داشتیم.
اولین پخش زنده را به یاد دارید؟
مسابقات جام جهانی بود. آن زمان این مسابقات در شبکه های یک و دو پخش می شد. یادم هست که این مسابقات هم زمان شده بود با مناسبت هایی و من پیشنهاد دادم که این مسابقات را در شبکه سه پخش کنیم. در نهایت ما چند بازی را پخش کردیم. از آنجا پخش برنامه های زنده ما شروع شد. اوایل پوشش تلویزیونی کمی داشتیم و تقریبا ۳۵ درصد بود. در حقیقت بازی های مهم و حساس را به شبکه سه نمی دادند. چراکه پوشش شبکه در سراسر کشور وجود نداشت و در بسیاری از استان ها دریافت برنامه ها امکان پذیر نبود.
در شروع کار امکان پخش بازی های لیگ به صورت زنده وجود نداشت؟
پخش بازی ها را به ما نمی دادند. مثلا ما نمی توانستیم شهرآورد را پخش کنیم چون شبکه سه در سراسر ایران قابل دریافت نبود.
چه سالی کاملا ۲۴ ساعته شدید؟
فکر می کنم از سال ۱۳۷۸ بود.
یادتان نمی آید که نخستین داربی چه زمانی روی آنتن رفت؟
نه اما یکی از شهرآوردهایی که پخش می کردیم همزمان بود با شبکه یک که آن ها اعتراض کردند.
شما برای جذب مخاطب یک جاهایی کلک هایی هم می زدید. پخش نود قسمتی ها مخاطبان زیادی را برای شما جذب کرد.
اوایل، برنامه های طنز آیتمی بود. اما ایده این برنامه را بگویم که از کجا آمد. ما می خواستیم برنامه هایی داشته باشیم که هر شب مردم را بخنداند. آن زمان شبکه دو هم از این برنامه های طنز پخش می کرد اما نه به صورت هر شب، بلکه یک شب در هفته. یک بار در جلسه ای بودیم که مدیر سابق شبکه دو هم آنجا بود. ایشان با برخی از کار های ما مخالفت می کرد. بعدا که با هم حرف می زدیم پای برنامه های طنز به میان آمد و ایشان گفتند چطور هر شب این برنامه های طنز را روی آنتن می برید؟ ما که هفته ای یک بار پخش می کردیم همه انتقاد می کردند اما شما هر شب پخش می کنید. از بحث دور شدم. داشتم در مورد ایده پخش برنامه های طنز حرف می زدم. من در مونترال کانادا بودم که در آنجا برنامه ای پخش می شد که طرفداران زیادی داشت. کسی که در آن برنامه مستند حرف می زد آنقدر مردم را می خنداند که همه از خنده اشک می ریختند. حتی ما هم که در هتل نشسته بودیم از خنده او اشک می ریختیم از شدت خنده. آن فردی که در آن برنامه بود می گفت مردم دچار مشکلات روحی و روانی، اجتماعی و خانوادگی هستند و ما سعی می کنیم با این تیپ حرف ها ناراحتی را از وجود آن ها بیرون بیاوریم. من در شبکه یک بودم و این در ذهن من بود که ما چطور باید این نگاه را پیاده کنیم که با شروع کار در شبکه سه رفتم سراغ طنز.
زمانی که رفتید سراغ مهران مدیری ممنوع التصویر بود؟
نه، چنین چیزی نبود. برنامه ۷۷، نود شب، برنامه پلاک ۱۴ را با مدیری کار کردیم تا رسیدیم به زیر آسمان شهر و برنامه بدون شرح که مخاطبان زیادی جذب کردند. با فراگیر شدن برنامه های طنز، شبکه های دیگر هم به سمت این برنامه ها رفتند و شروع به ساختن طنز کردند. به همین دلیل ما دچار کمبود نیرو شدیم و مجبور شدیم زیر آسمان شهر دو و سه را که زیاد هم موفق نبود بسازیم. فکر می کنم طنز داشت ماهیت خودش را از دست می داد. فیلم نامه نویس، بازیگر و کارگردان برای برنامه های طنز کم بود. ما می خواستیم گروه های تولید طنز را به چهار گروه تقسیم کنیم که در ۴ فصل برنامه داشته باشند و بتوانند یک کار خوب تحویل بدهند. من سر یکی از صحنه های برنامه های طنز رفتم و دیدم نویسنده ما نشسته و دارد همانجا می نویسد! دیدم این کار خوب نیست. به نظر من کسی که می نویسد باید در اجتماع باشد و نوشته های او برگرفته از مسائل جامعه باشد. هدف ما در راستای ایجاد چهار گروه متفاوت طنز محقق نشد چرا که بخشی از عوامل برنامه های طنز به پیشنهاد شبکه های دیگر از مجموعه ما جدا شدند و دیگر امکان ساخت برنامه های متنوع وموثر وجود نداشت.
از مهران مدیری پس از اینکه از شبکه سوم جدا شد دلخور شدید؟
دلخوری وجود نداشت ومن ناراحتی از این بابت نداشتم. هر فردی در هر جایی که می تواند بیشتر موفق شود می تواند به همانجا برود.
آقای مدیری رفتند و برنامه پاورچین و نقطه چین را ساختند.
بله، در شبکه ۵. اتفاقا همین چند وقت پیش بود که آقای مدیری آمدند و دیداری با هم داشتیم. با ایشان خاطرات خوب گذشته را مرور کردیم.
«شو من» شاخص شما چه کسی بود؟
هیچ کس. ما فقط یک برنامه داشتیم و هر سال سالگرد شبکه سه را پخش می کردیم که خود آقای مدیری بعضی سال ها مجری آن بود. مراسم آخرین سالگرد شبکه را هم شهاب حسینی اجرا کرد.


سریال سازی های شما از کجا اوج گرفت؟


ابتدا سریال به سوی افتخار بود که آقای ارجمند در آن بازی می کرد، یکی از سریال های پر طرفدار ما هم در قلب من بود و بعد از آن هم پس از باران. سفر سبز هم طرفداران زیادی داشت. خط قرمز و معصومیت از دست رفته هم بود. البته سریال معصومیت از دست رفته زمانی پخش شد که بنده توفیق خدمت در شبکه سه را نداشتم. پلیس جوان هم بود که اگر تعداد قسمت هایش کمتر می شد بهتر بود. سریال جوانی، فردا دیر است و دردسر والدین هم از دیگر سریال های پر مخاطب آن زمان بود. فکر می کنم کارهای خوبی در آن مقطع انجام شد.


اوج گرفتن شبکه سه از جایی شروع شد که ریتم برنامه ها را تند تر کردید. اگر قرار باشد بین خط قرمز و زیر آسمان شهر و بازی ایران و استرالیا که شما را ملی کرد، یکی را انتخاب کنید، کدامشان بمب بزرگ تری برای شما بود؟


همه این ها به نوعی تاثیر داشتند. مخاطبان ما مختلف بودند. بازی ایران و استرالیا هم مسابقه ای بود که همه ایران آن را نگاه می کردند. در شبکه فضایی ایجاد شده بود همه با هم رفیق بودند. کسی به عنوان بر تر یا پایین تر کار نمی کرد. یک فضای راحت و دوستانه ای ایجاد شده بود. مدیر فیلم و سریال ما آقای میرمیران بود که توانست هنرمندان خوبی را جذب کند. در بحث برنامه های ورزشی هم جو راحتی داشتیم. ارتباطی و تعامل خوبی میان ما و روسای فدراسیون ها برقرار بود. اولویت خود من هم ورزش بود. در برخی موارد ۷۰ یا ۸۰ درصد برنامه های ما ورزشی بود.


آقای مشحون که می رفت به فدراسیون بسکتبال گفت من دارم می روم به این فدراسیون. شما چه کار می توانید برای من انجام دهید؟ گفتم من هر کاری از دستم بربیاید انجام می دهم. یا در بحث کشتی، جام جهانی ۱۹۹۸ تهران را پخش کردیم. من جلوی هیچ کسی را نمی گرفتم. می گفتم بروید جلو و من پشتیبان شما هستم. حتی خود ما هم در استادیوم ها می رفتیم و نواقص را رفع می کردیم. در مسابقات کشتی ۹۸ سه واحد سیار در هر تشک کشتی داشتیم به اضافه یک واحد سیار در کل سالن.


در گذشته مسابقاتی که خارج از ایران برگزار می شد، پوشش خبری ضعیفی داشتند. اما در زمان شما تماس های مستقیم برقرار شد که این خودش خیلی در نحوه گزارش مسابقات تاثیر داشت.


اولین تماس مستقیم در استودیوی صدا و سیما در بازی های بانکوک ۹۸ بود. آقای شفیع آنجا بودند و ما با دوستان فنی صحبت کردیم و امکاناتی فراهم شد که ارتباط مستقیم برقرار کردیم. بعد ها این روند ادامه پیدا کرد. مثلا در سیدنی، تا روزهای آخر کاروان ایران مدال نمی گرفت. اولین مدال ما را آقای توکلی در وزنه برداری گرفتند و روز بعد رضازاده مدال گرفت. روز بعد زنگ زدم تهران که با خانواده رضازاده تماس بگیرید و همه چیز را برای برقراری یک تماس مستقیم با خانواده رضازاده آماده کنید. رضازاده در جریان نبود. مجری به او گفت دوست داری اولین کسی که با او صحبت می کنی چه کسی باشد؟ گفت مادرم. مجری گفت خب صحبت کن. مادر رضازاده گفت من دست تو را می بوسم. رضازاده گفت نه، من دست تو را می بوسم. یک صحنه عاطفی ایجاد شده بود که در سالن همه گریه می کردند. یک صحنه دیگر هم در مسابقات آسیایی بوسان بود که ساعی قهرمان شد و آمد در استودیو پیش ما. به من گفتند مادر آقای ساعی برای قهرمانی پسرش روزه گرفته و در دفتر پخش شبکه افطار کرده است. اقای فردوسی پور در این زمینه توضیحاتی به ساعی داد و بعد بحث را برد به این سمت که آقای ساعی کی می خواهد ازدواج کند؟ مادرش گفت خودش باید بخواهد و خودش گفت مادرم باید اقدام کند. بعد ها ساعی من را دید و گفت آن برنامه باعث شد من ازدواج کنم.


یک اتفاق مهم هم بازگشت تیم ملی از ملبورن بود. کار بزرگی کردید که رفتید داخل ورزشگاه آزادی و استقبال مردم از ملی پوشان را مستقیم پخش کردید.


قرار شد مردم در ورزشگاه آزادی فوتبالیست ها را مورد تشویق قرار دهند. واحد سیار را فراهم کردیم. خود من هم با بچه ها رفتم داخل هلی کوپتر و آمدیم وسط ورزشگاه. یادم می آید آن روز نیما نکیسا یک بسته ای داشت همراه خودش که شکستنی داخل آن بود. به خاطر استقبال مردم، آن بسته خرد شد.


برای پخش آن کار مشکلی نداشتید؟ معمولا در چنین برنامه هایی کنترلی وجود ندارد.


کافی است شما همکاران را توجیه کنید و مجری هم در استودیو حضور داشته باشد. مهم این است که جسارتش را داشته باشید. همکاران عزیز ما هم همه تلاش خودشان را انجام می دادند.


ما معمولا در اتفاقات رسانه ای عقب تر از جاهای دیگر دنیا هستیم. شاید باید بهتر از این باشیم. شما در شبکه سوم به این فکر بودید که گامی به جلو بردارید؟


ما در سفرهای خارج از کشور ایده هایی می گرفتیم، خصوصا در جلسات نشست رادیو و تلویزیون های آسیا و اقیانوسیه داشتیم. به نظرم باید از این سفر ها استفاده کرد.


سفرهایی که داشتید پژوهشی بود برای شبکه؟


من به عنوان نماینده سازمان صدا و سیما در جلسه ورزش رادیو و تلویزیون آسیا و اقیانوسیه شرکت می کردم. در بخش پوشش مسابقات ورزشی ما دو مشکل از قبل داشتیم و هنوز هم داریم. یکی گویش گویندگان است. ما فردی را مسئول کردیم که به گزارشگران بگویند چه اشکالاتی دارند و چه چیزهایی را باید بگویند یا نگویند. یک مشکل دیگر هم نحوه پوشش مطلوب مسابقات ورزشی بود. وقتی مسابقات جام جهانی برگزار می شد از دفا تر خارج از کشور درخواست کردیم مسابقاتی را که گزارشگران آلمانی و انگلیسی و فرانسوی گزارش می کنند ضبط کنند. همین گزارش ها را در داخل کشور ترجمه کردیم و آن را در اختیار گزارشگران قرار دادیم. تاکید ما بر این بود که گزارشگران نحوه گزارش این مسابقات را به درستی بررسی کنند و ببینند گزارشگر اروپایی به چه نکاتی در گزارش یک مسابقه توجه دارد. همچنین دوره های آموزشی سالیانه داشتیم که این دوره ها را در شمال کشور برگزار می کردیم. ما از مدرسانی استفاده کردیم که در آسیا آموزش می دادند. برای گزارشگران هم کلاس هایی داشتیم. از استرالیا یک نفر را دعوت کردیم که سابقه آموزش گزارشگری داشت. این جلسات خیلی مفید بود. ما تلاشمان را کردیم. نمی گویم بهترین اقدامات را انجام دادیم اما درحد امکانات و بضاعت خودمان کار کردیم.


به این که کارگردان های بزرگ بیایند پخش مستقیم فوتبال را زنده کارگردانی کنند فکر نکرده بودید؟ مثلا می گفتند که برخی از کارگردانان دوست داشته اند چنین کاری را انجام بدهند و ایده هم برای این کار داشته.


چنین چیزی به ما پیشنهاد نشد. در بخش کارگردانی دو بخش داریم. یکی کسی که سوئیچ می کند. یکی هم کارگردان هنری. در ایران این امر انجام نشده و هر دو بخش کار ها را یک نفر انجام می دهد. در کار تلویزیون، برنامه زنده است. دکوپاژ قبلی وجود ندارد و کار بسیار حساس است. من یک مسابقه تنیس را رفتم بین آغاسی و یک نفر دیگر. کارگردانی که پوشش می داد، هر ضربه ای که آغاسی می زد و خراب می شد، واکنش فرد همراه آغاسی را نشان می داد. این آن قدر زیبا نشان داده می شد که نمی توانستم این مسابقه را رها کنم. این چیزی است که ما باید به آن برسیم.


اخیرا دوربین جدیدی برای پخش مسابقات فوتبال خریداری شد و حتی مسئولان این دوربین را در استادیوم افتتاح کردند، در این خصوص چه نظری دارید؟


اگر منظور شما دوربین عنکبوتی است باید بگویم اولویت ما باید تکمیل امکانات واحد سیار و افزایش تعداد دوربین ها در ورزشگاه خصوصا روی خط دروازه ها و خط آفساید باشد. دوربین عنکبوتی هم در مسابقات حساس و بین المللی مورد استفاده قرار می گیرد اما بیشتر کشور ها در مقاطع ضروری این دوربین را اجاره می کنند. من فکر می کنم افتتاح یک دوربین چندان جالب و منطقی نیست.


برویم روی سریال ها و خط قرمزهایی که شما شکستید. شبکه سوم شبکه ای تازه بود. وقتی شبکه راه افتاد با چه تعریفی راه افتاد؟ این که زوم بکند روی مخاطب جوان؟


شبکه یک و دو را داشتیم. شبکه یک با رویکرد برنامه های سیاسی و اجتماعی و شبکه دو با برنامه های فرهنگی و آموزشی. یک ساختار و قالبی هم داشتند. باید یک شبکه جدید و متفاوت ایجاد می شد. آن موقع تازه بحث رقابت های ماهواره ای هم شروع شده بود. این نیاز حس می شد که برنامه هایی که نیازمند جوان ها بود از یک شبکه پخش شود. ایران یک کشور جوان بود و نیاز داشت که برنامه های ورزشی و شاد و نو پخش شود. به خاطر همین، این برنامه ها با هدف پر کردن اوقات فراغت جوان ها در نظر گرفته شد.


زمانی که شروع کردید خط قرمزی برای شما وجود داشت؟ یا این که وارد شدید و بعد از پخش، فهمیدید خط قرمز کجاست؟


ما داریم در این جامعه زندگی می کنیم. می دانیم خط قرمز ها کجاست و حرمت یک چیزهایی باید رعایت شود. ولی یک مواقعی ما بیش از حد احتیاط می کنیم. مثلا آن اوایل کشتی ها را با یک تصویر کوچک نشان می دادیم که اصلا تصویر مشخصی دیده نمی شد. یک وقت هایی ما خودمان را سانسور می کنیم در حالی که سانسوری وجود ندارد. ولی خط قرمز ها را می دانیم. مثلا نباید در سریال ها کلمات نامناسب گفته شود. یک حرمت هایی باید حفظ شود. ما با یافته های خود از شبکه یک شروع کردیم و شبکه سوم را تاسیس کردیم.


شلوار لی و آرایش و…


به ما هم خیلی ایراد می گرفتند. بعضی ها صبور نیستند و ایراد می گیرند. مثلا سریال از سرزمین شمالی را ما در شبکه یک پخش می کردیم. من مسئول تامین برنامه شبکه یک بودم. با ما تماس گرفتند که این سریال مشکل دارد و باید قطع شود. می گفتند خاله این بچه ها که به روستا می آید، با پدر این بچه ها ارتباط دارد! گفتیم ما این سریال را تا قسمت آخر دیده ایم و اصلا چنین موضوعی نیست. مقاومت کردیم و پخش کردیم و دیدیم که مشکلی نداشت. بعد تصمیم گرفته شد که سریال دوباره پخش شود. اولین قسمت که پخش شد دوباره سر و صدا شد و گفتند پخش نکنید. گفتم چه اصراری دارید به این ارتباط؟ این سریال قبلا هم پخش شده و مشکلی نداشته است.


در «خط قرمز» همه چهره ها منفی بودند. از ما ایراد می گرفتند که این سریال چهره مثبت ندارد. ولی در طول داستان وقتی به انت ها رفت مشخص شد بچه هایی که به مسیر منفی رفتند چه عاقبتی داشتند و نتیجه مسیر بد عاقبت بد است. یعنی می توان از یک مسیر منفی به یک نتیجه مثبت رسید.


«خط قرمز» با این که ساختار شکن بود، ولی سطحی نگری را وارد تلویزیون ایران کرد. یعنی از آنجاست که می رسیم به اخراجی ها.


شاید نشود این دو تا را مقایسه کرد. ولی کارهای ما یک مجموعه است. نمی توانیم بگوییم کارگردان های ما همه سریال ها را در یک قالب تهیه کنند. ما سریال های متفاوتی داشتیم و هر کدام به یک نوعی سطح کارشان فرق می کرد. ولی با این حال من این کار را بی ضرری دیدم و فکر می کنم خط قرمز سریال خوبی بود. با توجه به میزان مخاطبی که داشت، خوب بود. در آن زمان روزهای سه شنبه شبکه دو به خاطر این که فیلم سینمایی پخش می کرد بیشترین مخاطب را داشت. گفتم سه شنبه ما هم یک سریال داشته باشیم. وقتی سریال خط قرمز را شروع کردیم، از نظر مخاطب روزهای سه شنبه هم شبکه سوم بالای ۸۰ درصد مخاطب داشت.


خودتان انتخاب کردید این سریال را؟


در جلسه طرح و برنامه گروه فیلم و سریال و شبکه مطرح و تصویب شد که این کار شروع شود و البته اصلاحاتی داشته باشد. این کار را با مشارکت وزارت بهداشت و درمان انجام دادیم. کار شناسان این برنامه تمامی متون این سریال را می خواندند و بر تولید هم نظارت داشتند.


یعنی خط قرمزهای ما خیلی بستگی دارد به افرادی که در راس قرار می گیرند؟


خط قرمزهای کلی همیشه مشخص است و همه به آن احترام می گذارند ولی بعضی از محدودیت ها به افراد بستگی دارد و می تواند خط قرمز حقیقی نباشد.


شما برای نشان دادن روابط دختر و پسری چیزهای کلی را زیر پا گذاشتید؟


ما تا جایی که فکر می کردیم نوع دیالوگ ها و ارتباط هایی که برقرار می شود به اصول کلی ضربه نمی زند اشکالی نمی گرفتیم.


یعنی سازمان به شما امتیازی نداده بود که چون با جوان ها کار می کنید خط قرمز ها را تا حدودی رد کنید؟


آقای لاریجانی درک خوبی داشتند. البته تذکراتشان هم به موقع بود و ما هم رعایت می کردیم. موقعی که شبکه یک بودم سریال سید جمال الدین اسدآبادی پخش نمی شد. وقتی من مسئولیت را به عهده گرفتم می گفتند چرا این سریال پخش نمی شود؟ چون ایشان یک روحانی هستند و رفته اند خارج از کشور، خانم ها بدون حجاب جلوی ایشان ظاهر می شدند. من با چند نفر از روحانیون صحبت کردم و گفتند این موضوع مشکلی ندارد. بعد هم ما پخش کردیم سریال را. یعنی اگر تعامل باشد می توانیم چنین برنامه هایی را پخش کنیم.


اتفاقاتی افتاد که بخواهند آنتن را از شما بگیرند؟


به هر حال جلسه می گذاشتیم و صحبت می کردیم تا اشکالات را به حداقل برسانیم.


در مورد طنز ها ممکن بود این اتفاقات بیفتد؟


طنز ها را اصلاح می کردیم. البته ما ۹۹ درصد برنامه هایمان پخش می شد. آن یک مقدار هم که ممکن بود هنجارشکنی شود باید خود ما رعایت می کردیم. خیلی چیز ها عرفی است.


شب بازی ایران و آمریکا استراتژی خاصی داشتید؟


احساس می شد آمریکایی ها می خواهند یک سوء استفاده هایی بکنند. ما جلساتی داشتیم که ببینیم چه کار باید بکنیم خوشبختانه اتفاقی هم نیفتاد. احتمال می دادیم برخی از گروه ها بخواهند سوء استفاده کنند. به هر حال در پخش زنده ممکن است یک صحنه هایی باشد که مجبور شویم مواظب آن ها باشیم.


شما شاهکاری در مدیریت خود داشتید که بازی استقلال و دالیان را پخش نکردید!


شب قبل از تاسوعا بود و مسئولان نظرشان این بود که پخش نشود. می دانستم در استادیوم فضایی معنوی وجود دارد و برنامه هایی برای محرم دارند. تلاشم این بود با کمک همکارانم کاری کنیم که آسیبی به فضای آن روز نزند ولی تصمیم گیری این بود که رعایت آن روز ها را بکنیم و بازی پخش نشود.


حتی شما گل چهارم استقلال را به صورت زنده پخش کردید ولی خود مسابقه را نشان ندادید.


حرکت تماشاگران قابل پیش بینی نیست. این نگرانی وجود داشت که مردم رعایت نکنند ولی خوشبختانه آن ها رعایت کردند. یک مسابقه به نوعی یک رقابت است. دو تیم با هم به مبارزه می پردازند. گل زدن و شادی تماشاگران بعد از گل موضوع مورد سوال بود. وگرنه این یک رقابت است که دو تیم با هم مسابقه می دهند.


دو سال قبل می گفتند زمینه رعایت شده که ایران یک مسابقه را نبرد!


به نظرم اینطور شایعات درست نیست و اصلا چنین موضوعاتی وجود ندارد.


یکی از ساختارشکنی های شما این بود که اذان را زیرنویس کردید.


این را البته من به تنهایی نمی توانستم تصمیم گیر باشم. مسئولین سازمان به تصمیم نهایی رسیدند. افق اذان ظهر یا مغرب در مناطق مختلف فرق می کند. این مسابقات یا در تهران برگزار می شود یا در شهرستان ها. از آن طرف ممکن بود همزمان با اذان، گلی رد و بدل شود. تفاوت زمان اذان به نسبت افق های شهرهای مختلف کشور چیزی نزدیک به یک ساعت است. با مسئولان سازمان صحبت شد و این طور تشخیص داده شد که وقتی به اذان می رسیم، رسیدن وقت شرعی اذان را زیرنویس کنیم و گزارشگر چند دقیقه به احترام اذان سکوت کند.


در مورد اذان توانستید چنین تصمیمی بگیرید، اما معاونت سیاسی حاضر نشد اخبار را وسط فوتبال پخش نکند؟


در زمانی که من بودم هیچ وقت این اتفاق روی نداد. اخیرا در شبکه جام جام مسابقه پرسپولیس و استقلال قطع شده و اخبار پخش شده است. ما از اول باید به این فکر کنیم که بازی حذفی است و ممکن است به وقت اضافی کشیده شود. وقتی این موضوع اتفاق می افتد باید به این فکر کنیم که نمی شود مسابقه را قطع کرد. طبیعتا افرادی که مخاطب برنامه هستند ناراحت می شوند. این به نوعی نادیده گرفتن مخاطب هست. خصوصا ایرانی های خارج از کشور که پخش مسابقات در فوتبال ایران و دیگر کشور ها را با هم مقایسه می کنند. لیگ کشورهای دیگر را می بینند که پخش بازی به تاخیر نمی افتد و وقتی می بینند لیگ ایران به خاطر اخبار قطع می شود، تفاوت ها را احساس می کنند.


شما اولین بار کپی رایت بازی های خارجی را خریدید و پخش کردید. اما این بحث همیشه وجود دارد که ایران مسابقات فوتبال را از شبکه های دیگر می گیرد، بدون این که پولی به آن ها بدهد.


در مورد شرایط موجود نمی توانم صحبت کنم. در زمانی که ما لیگ های آلمان، ایتالیا، انگلیس و جام یوفا را گرفتیم، حق پخش همه مسابقات را پرداخت می کردیم.


هزینه هایش از کجا تامین می شد؟


صدا و سیما هزینه ها را پرداخت می کرد، همچنین تلاش می کردیم، در مذاکرات تخفیف بگیریم. آن اوایل حق پخش مسابقات فوتبال خیلی زیاد نبود. رشد چشمگیر از سال ۲۰۰۲ به بعد اتفاق افتاد که حق پخش تلویزیونی خصوصا در مسابقات جام جهانی خیلی گران شد.


زمان شما این طوری نبود که چند تا آرم بیفتد روی آرم شبکه های خارجی؟


نه. ما همه مسابقات زنده را می خریدیم.


شما یک کاری کردید که فیفا نزدیک بود ایران را محروم کند. برای اولین بار پخش ماهواره ای ما راه افتاده بود و شما مسابقات را پخش می کردید و شبکه های عربی سیگنال ما را می گرفتند و مسابقات را رایگان پخش می کردند.


وقتی شروع به پخش مسابقات جام جهانی کردیم، کشورهای حاشیه خلیج فارس می توانستند امواج را دریافت کنند. اتحادیه های رادیو و تلویزیونی این مسابقات را از فیفا می خریدند. در آن مقطع شرکت ها گفتند ما حق پخش را به اتحادیه نمی دهیم و به کشور ها می دهیم. سال ۱۹۹۸ کل دنیا ۲۱۲ میلیون دلار برای جام جهانی هزینه کرد. ولی در جام جهانی ۲۰۰۲ بعضی از کشور ها می بایست ۲۰۰ میلیون دلار پرداخت می کردند. در آن مقطع دیگر با اتحادیه ها مذاکره نکردند. شبکه art حق پخش منطقه خاورمیانه را خرید و حتی عربستان که در جام جهانی شرکت داشت نتوانست مسابقات را بخرد. کویت هم نتوانست بخرد. به ما هم پیشنهاد می شد که ۱۰ میلیون دلار بدهید و غیر از این نمی شود. ما خیلی خونسرد بودیم و از آن به راحتی می گذشتیم. اگر آن موقع ۱۰ میلیون دلار می خریدیم الان باید خیلی گران تر می خریدیم. بعد که این طوری شد آمدند روی ۵ میلیون دلار. ترغیب می کردند که ۵ میلیون دلار بخریم. یک هفته به شروع مسابقات به دوبی رفتم و با مبلغی که خیلی پایین تر از پیشنهاد آن ها بود حق پخش را خریدیم. آن زمانی که سیگنال ما شبکه های عربی می گرفتند و پخش می کردند، روزنامه الحیات نوشته بود شبکه های عرب دنبال شبکه زنده ایرانی هستند. نمی دانستند این «زنده» که ما گوشه تصویر می زنیم، همان مباشر خودشان است، نه اسم شبکه!


با توجه به آنکه امکان بستن شبکه برای دیگر کشور ها وجود نداشت، در نهایت بیشتر بازی ها به صورت زمینی از شبکه های یک و دو پخش شد.


عادل فردوسی پور برنامه اش چطور بود؟ خیلی جنجال داشت برای شما.


اشکالی ندارد یک برنامه جنجالی باشد. زمانی که تیم المپیک ایران موفق نشد صعود کند، درخواست شد که دلایل ناکامی تیم امید بررسی شود. هر شب یک برنامه انتقادی در خصوص عملکرد فدراسیون فوتبال داشتیم. آقای صفایی فراهان که رئیس فدراسیون بودند تماسی گرفت و گفت شما با فدراسیون مشکلی دارید؟ گفتیم نه. این امکان را هم دادیم که مسئولان فدراسیون از خودشان در برابر انتقادات دفاع کنند. برنامه انتقادی خوب است به شرط آنکه به طرف مقابل هم فرصت داده شود از خودش دفاع کند.


قبول دارید در رئیس شدن دادکان در فدراسیون فوتبال نقش داشتید؟


اگر این اتفاق افتاده باشد خوب است. ایشان در زمانی که رئیس فدراسیون بود ایران به جام جهانی رفت. اگر هم ما این کار را کرده باشیم خدا را شکر که روسفید هستیم.


پیش آمده بود که شما به خاطر برنامه فردوسی پور تا صبح نخوابیده باشید؟


برنامه همین است. نه. این اتفاق نیفتاد. یک بار فتح الله زاده با من تماس گرفت و من خواب بودم. گفت بچه ها سر تمرین رفته اند، اما فردوسی پور گفته که سر تمرین نرفته اند. من تماس گرفتم و گفتم به عادل بگویید که این اتفاق نیفتاده. عادل هم عذرخواهی کرد. اگر سعی کنیم در برنامه ها عدالت را رعایت کنیم شب را راحت می خوابیم.


عامل موفقیت عادل؟


سالم بودنش. اگر می خواست باج بگیرد و یا کارهای نادرست انجام دهد بین مردم طرفدار نداشت.


خیلی ها می گویند عادل یک رانت دارد که این همه تند می تواند برود.


هیچ رانتی وجود ندارد. عادل صداقت و صراحتش است که باعث موفقیتش است. چند وقت قبل او را دیدم و گفتم سیاست همیشگی را فراموش نکن. بحث را مطرح کن و اجازه بده طرفین در خصوص بحث اظهار نظر کنند و مردم نتیجه گیری کنند.


فکر می کردید روزی عادل بشود نماد اعتراض؟


نماد اعتراض؟ من اینطور فکر نمی کنم.


یا این که سوپاپ اطمینان برنامه های تلویزیون بشود؟


من فقط امیدوارم چنین برنامه ای در بخش های دیگر هم وجود داشته باشد.


در بحث های دیگر هم دنبال برنامه هایی مثل نود بودید؟


در بحث مستند سازی غیر ورزشی دنبال این بودیم ولی یک برنامه ای داشتیم که ادامه پیدا نکرد.


به ساختن این ساختار که یک نفر بیاید مسئولان را به پرسش بگیرد، فکر نکردید؟


این بحث هم مطرح بود.


چه چیزی باعث شد ادامه ندهید؟


در زمان ما فقط نود بود. آن برنامه ها تا زمانی که من بودم خیلی بحث شکل گیری آن ها نبود. به نوعی دایره طلایی هم می توانست این روند را در پیش بگیرد. ولی فکر می کردم که در حوزه اجتماعی و سایر حوزه ها وظیفه دیگر شبکه هاست.


یک مشکل هم بود که مجری نداشتیم برای این حوزه ها.


می توانستیم داشته باشیم.


دلیلش این نیست که در وزش خط قرمز ها جلو تر است؟


در سایر حوزه ها هیچ مشکلی وجود ندارد. می توانند بیایند این کار ها را بکنند. طرفین بنشینند صحبت کنند و نظر بدهند.


نتیجه اش می شود کوله پشتی که برنامه اش قطع شد.


ببینید، من فکر می کنم اگر در همه بخش ها به دنبال اصلاح و رفع مشکلات باشیم، سوژه هایی برای این برنامه ها ایجاد نمی شود. من می گویم اگر در برنامه عادل به درستی تامل می شد این نواقص در ورزش ما رفع شده بود و امروز فردوسی پور سوژه ای نداشت که به آن بپردازد. این مسئله نشان می دهد در همه این سال ها توجه لازم به مشکلات نشده است.


شبکه سه کی به سوددهی رسید؟


همان دو سه سال اولی که راه افتاد به سوددهی فراوان رسید. شبکه سه به تنهایی بخش قابل توجهی از درآمد صدا و سیما را به دست می آورد.


کدام برنامه ها در این سودآوری بیشتر تاثیر داشتند؟


سریال ها و طنز ها. بیشترین مخاطب را داشتیم با کمترین هزینه.


کارهایی که کرده اید، در کدام بخش ها بیشتر در ذهن خودتان مانده است؟


کلا از همه کار هایم لذت می برم. ما صبح و شب را با کارمان می گذراندیم. ولی از کارهای ورزشی بیشتر لذت می بردم. ورزش یک امکاناتی دارد که اگر از آن درست استفاده شود می تواند لذت بخش باشد. اصلا ورزش برای لذت بردن است. ما هستیم که با کار هایمان آن را سیاه می کنیم.


شما خیلی کار ها کردید. اما یک سری کار ها را انجام ندادید. مثلا پخش مستقیم ورزش بوکس و NBA.


مردم بوکس را دوست داشتند، ولی استنباط این بود که این ورزش با هدف زدن و انداختن طرف مقابل است و خشونت آن زیاد است.


اگر برگردید این ورزش را پخش می کنید؟


اگر تصمیم خودم باشد، بوکس را دیروقت، زمانی که نوجوانان خواب هستند پخش می کنم.


NBA چطور؟


در این مسابقات یک سری ملاحظاتی وجود دارد و پخش همه صحنه های بازی به صورت مستقیم امکان پذیر نیست.


کدام سریال هایتان را دوست دارید؟ پلیس جوان شروع خوبی داشت…


این کار باید کوتاه تر می شد.


پس از باران چطور؟


سریال قشنگی بود. سریال سفر سبز هم قشنگ بود. بدون شرح و زیر آسمان شهر هم برنامه های خوبی بودند.


برای سریال هایتان پیش آمد که بروید از مردم بپرسید خوب بوده یا نه؟


معمولا مرکز تحقیقات صدا و سیما این پرسش را انجام می دهد. ما خیلی دنبال این کار ها نبودیم و چنین وظیفه ای نداشتیم. بازتاب برنامه ها در جامعه به خوبی دیده می شد.


الان می گویند باید برویم سمت خصوصی سازی شبکه های تلویزیونی.


اینکه غیر قانونی است. دست اندرکاران کشور باید در مورد آن تصمیم بگیرند. اگر قانون اساسی اجازه دهد من هم موافق این هستم که شبکه های خصوصی هم راه بیافتند و با نظارت مسئولین ذیربط کار کنند. شبکه های تخصصی باید داشته باشیم در حوزه ورزش و مستند و سینما. به شرط این که مخاطب آن چیزی که می خواهد را ببیند البته با رعایت شرایط فرهنگی جامعه.


 


رضا رستمی ـ فرهاد عشوندی

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد