اهداف خودشناسى
۱٫ چون انسان ، ذاتا خود را دوست دارد، در شرایط عادى ، قادر به دیدن ضعف ها و ناتوانایى ها و عیب ها و نقص هاى خود نیست . خودشناسى ، راه را براى قضاوت صحیح درباره رفتار و اعمال خود هموار مى کند و همچنین زمینه را براى تهذیب و پالایش نفس فراهم مى سازد. ۲٫ انسان ، با خودشناسى و تفکر درباره خودش مى تواند خود را ارزیابى و تحلیل کند، رفتارهاى منفى را از خود دور کند و در صدد تقویت جنبه هاى مثبت خویش و انجام دادن کارهاى خوب باشد. ۳٫ با تفکر درباره خود و رفتار خویش ، مى توان به فعالیتهاى روزمره زندگى ، شکل و جهت صحیح داد و زمینه را براى بهره بردارى از استعدادها و توانایى هاى بالقوه خود فراهم کرد. ۴٫ با خودشناسى و تفکر درباره هیجانات و خواسته هایمان ، با عواطف و غرایز خویش آشنا مى شویم و درمى یابیم که چگونه باید آنها را تحت نظارت و کنترل داشته باشیم و همچنین متوجه مى شویم که چگونه از سرمایه هاى وجودى خویش و فرصت هایى که در مراحل مختلف زندگى به دست مى آید، حداکثر بهره بردارى را بنماییم و در موقعیت هاى حساس ، مهارت هاى لازم را با به کارگیرى معیارهاى دینى در بروز رفتارهاى مناسب رعایت نماییم و از هر گونه رفتارهاى ناهنجار پرهیز نموده و بر غرایز که حاکمیت نیرومندى بر انسان دارند فایق آییم . ۵٫ انسان با خودشناسى و تفکر درباره خود، مى تواند از چنگال صفات و خصلت هاى پلیدى چون : غرور، خود خواهى ، حرص و آز، کینه ، دروغ ، حسد، بخل و هر گونه عادت بد و ناپسند رهایى یابد و با به کارگیرى قدرت عقل و ایمان و اندیشه و تفکر، در سیر به سوى کمال و سعادت که همواره مردان بزرگ ، پیشگام آن بوده اند ، دست یابد.
۱٫ چون انسان ، ذاتا خود را دوست دارد، در شرایط عادى ، قادر به دیدن ضعف ها و ناتوانایى ها و عیب ها و نقص هاى خود نیست . خودشناسى ، راه را براى قضاوت صحیح درباره رفتار و اعمال خود هموار مى کند و همچنین زمینه را براى تهذیب و پالایش نفس فراهم مى سازد. ۲٫ انسان ، با خودشناسى و تفکر درباره خودش مى تواند خود را ارزیابى و تحلیل کند، رفتارهاى منفى را از خود دور کند و در صدد تقویت جنبه هاى مثبت خویش و انجام دادن کارهاى خوب باشد. ۳٫ با تفکر درباره خود و رفتار خویش ، مى توان به فعالیتهاى روزمره زندگى ، شکل و جهت صحیح داد و زمینه را براى بهره بردارى از استعدادها و توانایى هاى بالقوه خود فراهم کرد. ۴٫ با خودشناسى و تفکر درباره هیجانات و خواسته هایمان ، با عواطف و غرایز خویش آشنا مى شویم و درمى یابیم که چگونه باید آنها را تحت نظارت و کنترل داشته باشیم و همچنین متوجه مى شویم که چگونه از سرمایه هاى وجودى خویش و فرصت هایى که در مراحل مختلف زندگى به دست مى آید، حداکثر بهره بردارى را بنماییم و در موقعیت هاى حساس ، مهارت هاى لازم را با به کارگیرى معیارهاى دینى در بروز رفتارهاى مناسب رعایت نماییم و از هر گونه رفتارهاى ناهنجار پرهیز نموده و بر غرایز که حاکمیت نیرومندى بر انسان دارند فایق آییم . ۵٫ انسان با خودشناسى و تفکر درباره خود، مى تواند از چنگال صفات و خصلت هاى پلیدى چون : غرور، خود خواهى ، حرص و آز، کینه ، دروغ ، حسد، بخل و هر گونه عادت بد و ناپسند رهایى یابد و با به کارگیرى قدرت عقل و ایمان و اندیشه و تفکر، در سیر به سوى کمال و سعادت که همواره مردان بزرگ ، پیشگام آن بوده اند ، دست یابد. ۶٫ چون همه تلاش ها و فعالیت هاى روزانه انسان براى تامین خواسته و تامین نیازمندى ها و منافع و مصالح خویش است ، بنابراین ، شناخت خویش ، شناخت منشا رفتار و اعمال خود بر همه مسائل مقدم است و اصولا کسى که خود را شناخت ، پرودگار خویش را نیز خواهد شناخت .