امی وینهاوس یک دختر داشت !
امی وینهاوس قبل از مرگش تصمیم گرفته بود که یک دختر ۱۰ ساله را به فرزندی قبول کند و در حال انجام مراحل قانونی آن بود.
این خواننده که در سن ۲۷ سالگی در خانه اش در لندن درگذشت ، تصمیم داشت دانیکا آگوستین را به فرزندی بگیرد و از او مراقبت کند. او در طول مدتی که در جزیره کارائیب اقامت کرد با این کودک فقیر و خانواده اش آشنا شد و پیوند عاطفی عمیقی بین او و این دختر کوچک ایجاد شد.
دانیکا گفت:” امی مادر من بود .من او را مادر صدا می کردم و او نیز من را دخترش خطاب می کرد.او از من مراقبت می کرد و ما اوقات بسیار خوشی را در کنار هم می گذراندیم.او مرا دوست داشت و من هم او را خیلی دوست داشتم.”
“او بهترین و جالبترین آدم دنیا بود و من خیلی دلم می خواست که در اینجا یا در لندن با او زندگی کنم.اصلا” نمی توانم باور کنم که او مرده است.مرگ او بدترین و غم انگیزترین اتفاق زندگی من بود.”
میجوری لامبرت ، مادر بزرگ این دختر ۱۰ ساله که در نزدیکی ویلای مورد علاقه امی وینهاوس ، یک کافه ساحلی داشت ، به روزنامه ساندی میرورگفت:”امی با تمام وجود دانیکا را دوست داشت . من نمی دانم چرا امی از میان همه کودکان جزیره ، دانیکا را انتخاب کرد اما از همان لحظه ای این دو با یکدیگر آشنا شدند ، پیوند عمیقی بین آنها ایجاد شد و به هم وابسته شدند.آنها همه ساعات روز را با هم می گذراندند . با هم بازی می کردند ، اسب سواری می کردند و دست در دست یکدیگر در ساحل قدم می زدند.”
امی وینهاوس قبل از مرگش تصمیم گرفته بود که یک دختر ۱۰ ساله را به فرزندی قبول کند و در حال انجام مراحل قانونی آن بود.
این خواننده که در سن ۲۷ سالگی در خانه اش در لندن درگذشت ، تصمیم داشت دانیکا آگوستین را به فرزندی بگیرد و از او مراقبت کند. او در طول مدتی که در جزیره کارائیب اقامت کرد با این کودک فقیر و خانواده اش آشنا شد و پیوند عاطفی عمیقی بین او و این دختر کوچک ایجاد شد.
دانیکا گفت:” امی مادر من بود .من او را مادر صدا می کردم و او نیز من را دخترش خطاب می کرد.او از من مراقبت می کرد و ما اوقات بسیار خوشی را در کنار هم می گذراندیم.او مرا دوست داشت و من هم او را خیلی دوست داشتم.”
“او بهترین و جالبترین آدم دنیا بود و من خیلی دلم می خواست که در اینجا یا در لندن با او زندگی کنم.اصلا” نمی توانم باور کنم که او مرده است.مرگ او بدترین و غم انگیزترین اتفاق زندگی من بود.”
میجوری لامبرت ، مادر بزرگ این دختر ۱۰ ساله که در نزدیکی ویلای مورد علاقه امی وینهاوس ، یک کافه ساحلی داشت ، به روزنامه ساندی میرورگفت:”امی با تمام وجود دانیکا را دوست داشت . من نمی دانم چرا امی از میان همه کودکان جزیره ، دانیکا را انتخاب کرد اما از همان لحظه ای این دو با یکدیگر آشنا شدند ، پیوند عمیقی بین آنها ایجاد شد و به هم وابسته شدند.آنها همه ساعات روز را با هم می گذراندند . با هم بازی می کردند ، اسب سواری می کردند و دست در دست یکدیگر در ساحل قدم می زدند.”
” امی همیشه به من التماس می کرد که دانیکا را به او بدهم . او می گفت: من می خواهم دانیکا را به فرزندی بگیرم و او را همراه خودم به انگلستان ببرم. او حتی حاضر بود به جزیره بیاید و در اینجا زندگی کند تا بتواند همیشه در کنار دانیکا باشد.”
میجوری گفت:”نادیا ژرمن ، مادر دانیکا با فرزند خوانده شدن دخترش موافق بود زیرا خودش به تنهایی نمی توانست او را بزرگ کند و امی درباره این موضوع با پدر دانیکا که در آلمان زندگی می کند نیز صحبت کرده بود.”
ویک ، پدر دانیکا گفت:” امی با موبایل مادرم با من تماس گرفت . او گفت: سلام پسر دوست داشتنی میجوری .من خیلی دوست داشتم با تو صحبت کنم زیرا میجوری برای من مثل یک مادر است ومن حس می کنم که تو هم مثل برادرم هستی. بعد گفت: من دانیکا را خیلی دوست دارم . او دوست داشتی ترین و بهترین دختر دنیا است .”
” من از امی بخاطر مراقبت و توجه به دخترم تشکر کردم . اما او گفت : دانیکا از من مراقبت می کند . من بدون او نمی توانم زندگی کنم و بعد گفت: من می خواهم دانیکا را به فرزندی بگیرم و برای اینکار اجازه شما را لازم دارم.”
” من به او گفتم که اگر مادرم با این موضوع موافق است از نظر من هم موردی ندارد . من با مادر دانیکا هم صحبت کردم و او هم موافقت خود را اعلام کرد.”
مترجم: فرشته مشاور