اشتغال زنان در جامعه
سنتهاى ریشهدار اجتماعى و دینى، زنان را به سوى حفظ ارکان خانواده دعوت مىکند؛ اما هنجارهاى دنیاى متجدد – از دیگر سو – آنان را به حضور هر چه بیشتر در جامعه و همکارى فعال در مراکز اشتغال فرا مىخواند. حال چگونه مىتوان این دو را با هم جمع کرد؟ در صورت به خطر افتادن یکى، اولویت با حفظ کدام است؟ و بالاخره در مهندسى جامعه و در سیاستگذارىهاى کلان و خرد براى تعیین نقش زنان و مردان، نقشه صحیح کدام است؟ اشتغال بانوان یا عدم اشتغال آنان، کدامیک در اولویت قرار دارد؟ موضوع اصلى این نوشتار، «زنانِ داراى همسر و در مجموعه خانواده» است و مقصود از اشتغال نیز هر گونه شغل و حرفه اقتصادى است که منشأ درآمد باشد. «جامعه» نیز در این جستار گستره وسیعى دارد که شامل بازار، کارخانهها، مراکز ادارى و خدماتى و… و حتى خانه و کارهاى خانگى مىشود. مفروضات اساسى زیر به وضوح از دیدگاه اسلام قابل استخراج هستند و در این مجموعه به عنوان اصول موضوعه پذیرفته شدهاند:
سنتهاى ریشهدار اجتماعى و دینى، زنان را به سوى حفظ ارکان خانواده دعوت مىکند؛ اما هنجارهاى دنیاى متجدد – از دیگر سو – آنان را به حضور هر چه بیشتر در جامعه و همکارى فعال در مراکز اشتغال فرا مىخواند. حال چگونه مىتوان این دو را با هم جمع کرد؟ در صورت به خطر افتادن یکى، اولویت با حفظ کدام است؟ و بالاخره در مهندسى جامعه و در سیاستگذارىهاى کلان و خرد براى تعیین نقش زنان و مردان، نقشه صحیح کدام است؟ اشتغال بانوان یا عدم اشتغال آنان، کدامیک در اولویت قرار دارد؟ موضوع اصلى این نوشتار، «زنانِ داراى همسر و در مجموعه خانواده» است و مقصود از اشتغال نیز هر گونه شغل و حرفه اقتصادى است که منشأ درآمد باشد. «جامعه» نیز در این جستار گستره وسیعى دارد که شامل بازار، کارخانهها، مراکز ادارى و خدماتى و… و حتى خانه و کارهاى خانگى مىشود. مفروضات اساسى زیر به وضوح از دیدگاه اسلام قابل استخراج هستند و در این مجموعه به عنوان اصول موضوعه پذیرفته شدهاند: ف) تساوى زن و مرد در اصل آفرینش و گوهر اصلى انسانیت (روح) یا أیها الناس اتّقوا ربّکم الّذى خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها وبثَّ منهما رجالاً کثیراً و نساءً؛(پاورقی ۱ . نساء (۴) آیه ۱ و ر.ک: زمر (۳۹) آیه ۶، اعراف (۷) آیه ۱۸۹٫) اى مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس (گوهر) واحدى آفرید و جفتش را نیز از آن خلق نمود و از آن دو مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد، پروا دارید. ب) تساوى در وصول به بالاترین مراتب کمال و معنویت من عمل صالحاً من ذکر او انثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیاه طیبه؛(پاورقی ۲ . نمل (۲۷) آیه ۹۷ و ر.ک: احزاب (۳۳) آیه ۳۵ و توبه (۹) آیه ۷۲٫) هر مرد یا زن مؤمنى که عمل شایسته انجام دهد، قطعاً او را با زندگى پاکیزهاى حیات (حقیقى) بخشیم. ج) مشارکت زنان و مردان در مسئولیت اجتماعى پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: آگاه باشید که همگى شما چون چوپان و همگى در برابر هم مسئولید.(پاورقی ۳ . میزان الحکمه، ج ۴، ص ۳۲۷٫) و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر.(پاورقی ۴ . توبه (۹) آیه ۷۱٫) د) استقلال اقتصادى زنان و مردان للرجال نصیب ممّا اکتسبوا و للنساء نصیب ممّا اکتسبن.(پاورقی ۵ . نساء (۴) آیه ۳۲ و ر.ک: المیزان، ج ۴، ص ۳۳۷ و ۳۳۸٫) براى مردان از آنچه کسب کردهاند بهرهاى است و براى زنان نیز از آنچه کسب کردهاند بهرهاى است اصول دیگرى از جمله حاکمیت معنویت و قرب خدا در ارزشگذارىها، اهمیت خانواده در تعالى وتربیت انسانها و… را مىتوان در نظر گرفت که در صورت نیاز به آنها اشاره مىکنیم. پس از پذیرش اصول فوق، مدعاى اصلى مقاله اولویت حضور جدّى زنان در اداره امور داخلى خانواده است و اشتغال به طور کلى و به ویژه در خارج از خانه، مرتبه ثانوى دارد و پس از فراغت از مسئولیت اولیه مطلوبیت مىیابد. از جمله ادله ما در این استنتاج عبارتند از: ۱٫ تحلیل ساختارى خانواده و توجه به تفاوت نقشها ساخت خانواده مجموعه نامرئى انتظارات عملکردى است که شیوههاى مراوده یا میان کنشهاى اعضاى خانواده را سامان مىدهد. خانواده سیستمى است که عملکرد آن از طریق الگوهاى مراودهاى صورت مىگیرد. مراودات یا میان کنشهاى تکرارى، الگوهایى به وجود مىآورند مبنى بر اینکه چطور، چه وقت و با چه کسى رابطه برقرار مىشود و همین الگوها زیر بناى سیستم را هم تشکیل مىدهند. الگوهاى مراودهاى، رفتار اعضاى خانواده را منظم مىکند. دو سیستم مقید کننده باعث تداوم این الگوهاست. اوّلى همگانى و مستلزم قواعد جهانى است که بر سازمان خانواده حکومت مىکند؛ مانند سلسله مراتب قدرت که باید وجود داشته باشد و در آن والدین و فرزندان از سطوح متفاوت اقتدار برخوردار باشند. هم چنین باید نقشهاى مکمل وجود داشته باشد؛ زن و شوهرى که اتکاى متقابل را پذیرفته و به صورت یک تیم عمل مىکنند. دومین سیستم مقید کننده خاص و مستلزم انتظارات متقابل اعضاى هر خانواده از یکدیگر است. سیستم خانواده وظایف خود را از طریق زیر منظومههاى خود متمایز و اجرا مىکند. اعضا، زیر منظومههاى خانواده را تشکیل مىدهند. جفتهایى از قبیل زن و شوهر، یا مادر و فرزند مىتوانند زیر منظومه باشند. زیر منظومه زن و شوهرى متشکل از دو بزرگسال با جنسیتهاى مخالف است که با هدف تشکیل خانواده به هم ملحق شدهاند. زیر منظومه زن و شوهرى داراى تکالیف یا نقشهایى است که براى عملکرد خانواده حیاتى است. مهارتهاى اصلى لازم براى به ثمر رسیدن تکالیف این زیر منظومه عبارت از «مکملیت» و «برون سازى متقابل» است؛ یعنى زن و شوهر باید الگوهایى به وجود آورند که در آن هر کدام عملکرد دیگرى را در بسیارى زمینهها حمایت و تکمیل کند. هم زن و هم شوهر باید بخشى از مجزا بودن خود را براى کسب تعلق از دست بدهند. پافشارى زن و شوهر در حفظ حقوق مستقل خود ممکن است زیر بار «به هم وابستگى» رفتن را در یک رابطه قرینه مختل کند.(پاورقی ۱ . ر.ک: مینوچین، خانواده و خانواده درمانى، ص ۸۱ – ۸۷ .) سالوادور مینوچین(پاورقی ۲ . Minuchin,s.)، روانشناس امریکایى و متخصص خانواده درمانى، با تحلیل ساختارى فوق از خانواده معتقد است تداوم به هنجار یک خانواده در گرو انجام تکالیف مکمل از سوى هر یک از زن و شوهر است و الّا استرسهاى ناشى از عدم توجه به نقشها، منشأ اختلال در خانواده مىشود. بنابراین یکى از مبانى استنتاجها در نهایت توجه به این موضوع است که خانواده منظومه واحدى است و هر یک از اعضاى خانواده (در اینجا منظور زن و شوهر است) داراى تکالیف و نقشهاى ویژه است. با توجه به کارکردهاى موجود در خانواده و تکالیفى که در بین هست – مانند رفتار جنسى و تولید مثل، حمایت و مراقبت، جامعه پذیرى، عاطفه و همراهى، کارکردهاى اقتصادى، تربیت و… – برخى از آنها منوط به مشارکت طرفینى است، مانند رفتار جنسى و برخى از آنها با نوعى تقسیم کار در انجام وظایف نیز ممکن است، مانند تربیت و کارکرد اقتصادى. مک مستر(پاورقی ۳ . Mcmaster.) نیز مدل خود را براى خانواده مطلوب ارائه مىدهد و معتقد است کارکردهاى ضرورى خانواده نقشهایى است که باید براى کارکرد سالمتر خانواده انجام گیرند. نقشها در قالب رفتارهاى توصیه شده و تکرارى موجود در مجموعهاى از فعالیتهاى دو جانبه با سایر اعضاى خانواده تعریف شدهاند. انجام وظیفه نیازمند این است که تخصیص نقش متناسبى وجود داشته باشد و اعضاى خانواده فعالیتهاى خواستهشده را بر اساس تخصیص نقش انجام دهند. نقشها باید تخصیص یابند، توافق صورت گیرد و به عمل درآیند، همچنین باید با یکدیگر یکپارچه گردند. کارکردهاى ضرورى شامل تأمین امور مادى، تغذیه، حمایت اعضاى خانواده، ارضاى جنسى زن و شوهر، ایجاد مهارتهاى زندگى و حفظ و کنترل سیستم خانواده مىشود.(پاورقی ۱ . فیلیپ بارکر، خانواده درمانى پایه، ص ۱۰۰٫) ۲٫ تفاوتهاى تکوینى زن و مرد حلقه دوم از استنتاج در این مجموعه بر پایه وجود تعدادى از تفاوتهاى روانى و جسمانى است، این تفاوتها عبارتنداز: الف) تفاوتهاى زیستى: از نظر بیولوژیک (ساختار بدن) و فیزیولوژیک (کارکرد اعضا) تفاوتهاى زیر بین زن و مرد وجود دارد: یک، دستگاه تولید مثل:تمایز دستگاه تناسلى زن و مرد خاستگاه تفاوتهاى بسیارى است؛ مانند دوران قاعدگى، باردارى و زایمان، یائسگى، تفاوت هورمونهاى جنسى (تستوسترون در مرد و استروژن در زن غلبه دارد) و… همین امر منشأ برخى تفاوتهاى زیستى و روانى دیگر هم مىشود؛ مثلاً زن در طول بارورى حدود ۴۰۰ تخمک تولید مىکند، امّا در هر بار انزال مرد ۴۰۰ میلیون اسپرم وجود دارد.(پاورقی ۲ . کلیات فیزیولوژى پژشکى، ج ۲، ص ۸۱۵ .) بلوغ جنسى به طور معمول در جنس زن زودتر از مرد رخ مىدهد و صفات ثانویه جنسى در دختران حدود دو سال زودتر از پسران پدید مىآید.(پاورقی ۳ . روانشناسى رشد، ج ۱، ص ۲۸۷٫) توان بارورى مرد بسى بیشتر از زن است و تا هشتاد سالگى مىتواند ادامه یابد، در حالى که بارورى زن بایائسگى در حدود پنجاه سالگى پایان مىیابد.(پاورقی ۱ . کلیات فیزلوژى پزشکى، ج ۲، ص ۷۸۴٫) در مراحل مختلف آمیزش جنسى (مرحله تحریک، میل به جنس مخالف، تهییج و استمرار شهوت، اوج لذت جنسى و ارضا) نیز تفاوتهایى وجود دارد. از جمله میل جنسى مرد شدیدتر از زن و جنبه شهوانى دارد، زن براى آمیزش به عوامل روانى، احساسى، ذهنى و فیزیکى نیازمند است و توان آمیزش مرد با انزال پایان مىیابد، ولى در زن مىتواند بارها تکرار شود.(پاورقی ۲ . روانشناسى اختلافى زن و مرد، ص ۱۰۷ و خلاصه روان پزشکى، ج ۳، ص ۱۸٫) این تفاوتها به طور طبیعى بر مسائل روانى و رفتارى تأثیر گذار است و منشأ تفاوت در انتظارات مىگردد. دو، هورمونها: تفاوت هورمونهاى زنانه (استروژن) و مردانه (تستوسترون) که از غدد درون ریز ترشح مىشود و در سراسر بدن انتشار مىیابد، موجب اختلاف اندامهاى زن و مرد مىگردد. از جمله تستوسترون اثر سازنده پر قدرتى در تولید پروتئین در سراسر بدن دارد، رشد بافتهاى عضلانى را تحریک مىکند و بر قدرت بدنى مرد مىافزاید. توده عضلانى مرد به طور متوسط پنجاه درصد بیشتر از بدن زن است. نیز تستوسترون از عوامل رسوب کلسیم در استخوانهاست و بر اندازه و استحکام آنها مىافزاید. از اینرو مرد براى انجام کارهاى سنگین توانایى بیشترى مىیابد.(پاورقی ۳ . فیزیولوژى پزشکى، ج ۲، ص ۱۵۸۷ و غدد درون ریز، ص ۵۲۸ .) تستوسترون حالات تهاجمى، رقابتى و پرخاشگرى را برمىانگیزاند.(پاورقی ۴ تفاوتهاى فردى، ص ۱۴۸٫) سختى بافت زیر جلدى و پوست سراسر بدن مرد ضخیمتر است.(پاورقی ۵ . زمینه زیست شناختى روانشناسى، ص ۳۹۳٫) تستوسترون در اعتماد به نفس و تمرکز فکر اثر دارد، از خستگى مىکاهد و ادامه فعالیتها و اجراى کارها را آسان مىکند.(پاورقی ۶ . آیا به راستى مردان از زنان برترند، ص ۱۳۵٫) در مقابل، ترشح هورمون استروژن در زنان از رشد زیاد استخوانها جلوگیرىمىکند، از این رو به طور نسبى قد زن کوتاهتر از مرد است و کاهش ترشح آن عامل پوکى استخوان است، تحرک و نرمى مفاصل و انعطافپذیرى بیشتر بدن زنان را مىتوان ناشى از آن دانست.(پاورقی ۱ . غدد درون ریز، ص ۱۳۲، ۳۸ و ۵۳۷ .) از عوامل اصلى تغییر حالات زنان، نوسان سطح استروژن در خون آنهاست که در رفتار زن اثر مىگذارد. وقتى ترشح استروژن تنزل مىیابد، زن بىتاب مىشود و آرامش روانىاش به هم مىخورد.(پاورقی ۲ . ژانت، روانشناسى زنان، ص ۳۲ و ۱۳۱٫) سه، مغز و اعصاب: از آنجا که کروموزومها در زن و مرد متفاوت است و سلولهاى مغز زن داراى کروموزوم XX و سلولهاى مغز مرد داراى کروموزوم XYاست؛ مغز مرد، مردانه و مغز زن زنانه است.(پاورقی ۳ . همان، ص ۱۸۷٫) به طور متوسط وزن مغز زن یک دهم کمتر از وزن مرد است.(پاورقی ۴ . فیزیولوژى اعصاب و غدد درون ریز، ص ۳۱۹٫) تمایز غده هیپوتالاموس در زنان و مردان با توجه به ارتباط آنها با سیستم عصبى مرکزى به نوعى تفاوت در مغز زن و مرد محسوب مىشود.(پاورقی ۵ . سیامک رحیمى، روانشناسى زنان، ص ۳۳۴٫) در مورد نیمکرههاى مغز در پسران، یک طرفه شدن کارهاى فضایى (تجسّم فضایى) در شش سالگى پدید مىآید ولى در دختران این کنشها تا سیزده سالگى در هر دو نیمکره رشد یکسان دارد. اختلالات زبانى ناشى از آسیب دیدن نیمکره چپ در مردها شدیدتر است و در مجموع مغز زن از نظر کنش با قرینه تراز مغز مرد است و براى پردازشهاى کلامى آمادگى بیشترى دارد.(پاورقی ۶ . روانشناسى رشد بزرگسالان، ص ۲۵۱٫) در مورد تفاوتهاى زیستى دیگر نیز نکاتى قابل توجه است: عضلات یک مرد بالغ چهل درصد بیش از زن هم سن اوست و قدرت بدنى یک پسر هجده ساله به طور متوسط دو برابر نیروى یک دختر هجده ساله است و از این رو مردان در توانایىهاى بدنى و جسمى از زنان ماهرترند.(پاورقی ۷ . سیامک رحیمى، روانشناسى زنان، ص ۱۳۴٫) حس بینایى مردان از زنان بهتر است، و برخى گزارشها از حساستر بودن حس شنوایى زنان نسبت به مردان حکایت دارد. در حس لامسه پوست زن از مرد لطیفتر و نسبت به درد و تحمل فشار حساستر است، زنان در کارهاى دستى چابکترند.(پاورقی ۱ . ژانت، روانشناسى زنان، ص ۱۱ و ۱۱۰٫) بنابراین در بخش تفاوتهاى زیستى، آمادگى بیشتر مردان براى کارهاى سنگین تردیدناپذیر است؛ به ویژه آنکه این بخش از تفاوتها قابل تقلیل به یادگیرى، فرهنگ، تربیت و انتظارات نیست. ب) تفاوتهاى روانى: تفاوتهاى روانى بسیارى میان زن و مرد وجود دارد که از نظر علم روانشناسى به اثبات رسیده است. این تفاوتها را نمىتوان به سادگى تنها زاییده تربیت و محیط دانست. بدیهى است شناخت و توجه به این تفاوتها، هر یک از دو جنس زن مرد و به طور کلى بشر را به سوى سعادت هر چه بیشتر رهنمون مىسازد. تلقین تحمیلى زیست مردانه به زن – چنانکه برخى فمنیستهاى افراطى دنبال مىکردند نابودى انسانیت و هستى وى را در پى دارد و روان و جسم او را در معرض هلاکت و بى هویتى و استعدادهایش را به سمت انحراف و نقصان سوق مىدهد. برخى تمایزات روانى زن و مرد را چنین مىتوانیم برشماریم: شکلگیرى هویت دختران براى صمیمیت و در پسران براى استقلال و رقابت و فردیت است،(پاورقی ۲ . ژانت، روانشناسى زنان، ص ۳۹ – ۴۰٫) از جهت شخصیتى زنان از مردان حسودتر و کنجکاوترند، اعتماد به نفس کمترى دارند امّا پرخاشگرى در مردان بیشتر از زنان است.(پاورقی ۳ . روانشناسى کودک از دیدگاه معاصر، ج ۲، ص ۴۲۳٫) علایق زیبایى شناختى، اجتماعى و دینى زنها بیشتر از مردهاست. مردها بیشتر به جنبههاى سیاسى و نظرى علاقه دارند و زنها بیشتر به مسائل اخلاقى تمایل نشان مىدهند. زنها با حرارت به بى عدالتى اعتراض مىکنند و نسبت به آداب و رسوم اجتماعى و ضوابط اخلاقى تلقین پذیرترند.(پاورقی ۴ . روانشناسى تفاوتهاى فردى، ص ۲۱۰ و ۲۱۱٫بر اساس تحقیقات، مردان بیشتر از زنان به امور مادى و اقتصادى گرایش دارند.(پاورقی ۱ . همان، ص ۴۲۳٫) زن از مرد عاطفىتر است و به روابط عاطفى علاقه بیشتر نشان مىدهد. احساس محبت در دختران بیش از پسران است امّا مردان بیشتر بر ارتباطهاى فعالیت مدار توجه دارند و دنیاى بیرون را هدف قرار مىدهند و انرژى خود را صرف آن مىکنند.(پاورقی ۲ . روانشناسى اختلافى زن و مرد، ص ۹۲٫) جنس زن هیجانىتر از مرد است و کیفیت هیجان او نیز با مرد فرق مىکند. بر اساس تحقیقات، پانزده درصد مردان از فشار روانى رنج مىبرند، این رقم در مورد زنان به ۲۱ درصد مىرسد، از نظر واکنش در برابر عوامل فشارزا نیز بین دو جنس تفاوتهایى مشاهده مىشود.(پاورقی ۳ . روانشناسى رشد: مفاهیم بنیادى در روانشناسى کودک، ص ۴۵٫) وابستگى زن به مرد و استقلال خواهى مرد از نظر وضعیّت جسمانى یک امر طبیعى است. روان زن به وابستگى گرایش دارد، از تنهایى مىترسد و در ارتباط با دیگران کار آمدتر مىشود و از آن سو مرد استقلال طلب است؛ زمانى که نیازمندى دیگران را به خود دریابد احساس توانمندى مىکند.(پاورقی ۴ . روانشناسى رشد کودک از دیدگاه معاصر، ج ۲، ص ۱۹۱٫) به طور کلى مرد برون گرا و زن درون گراست و این ویژگى از کودکى در جنس زن وجود دارد.(پاورقی ۵ . روانشناسى نوجوانى، ص ۱۳۴٫) در ناحیه هیجانات و عواطف، مطابق مطالعات «ترمن و میلز»(پاورقی ۶ . Terman, l. M. and miles, c. c.) بر روى صدها نفر تفاوتهاى زیر قابل تردید نیست: تشخص، ستیزه جویى، جسارت، استقامت و پرخاشگرى در بیان احساسات در مردان بیشتر از زنان است. در مقابل در زنان دلجویى و همدردى بیشتر است و اینان ریز کارتر و از نظر ذوقى حساسترند. مردان به عملیات بر جسته، حادثه آفرینى، فعالیت در هواى آزاد و کارهاى مستلزم کوشش بدنى تمایل بیشترى دارند و به ماشین، ابزار و داد و ستد بیشتر علاقهمندند، امّا زنان به کارهاى خانه، اشیا و اعمال ذوقى، مواظبت و دل سوزى کودکان و… علاقه دارند.(پاورقی ۱ . روانشناسى اجتماعى، ج ۱، ص ۳۱۶، بسیارى از مطالعات و تحقیقات میدانى داخلى نیز نتایج فوق را به طور اجمالى تأیید مىکند از جمله ر.ک: محمد بشیرى، «بررسى ویژگىهاى شخصیتى طلاب و دانشجویان» (پایاننامه کارشناسى ارشد روانشناسى بالینى، مؤسسه پژوهشى امام خمینى، ۱۳۷۹) و مسعود آذربایجانى، آزمون جهتگیرى مذهبى با تکیه بر اسلام (پژوهشکده حوزه و دانشگاه).) ج) تفاوتهاى رفتارىِ اقتصادى: در زمینه تفاوتهاى رفتارى میان زنان و مردان، مطالعات «مردوک»(پاورقی ۲ . Murdock) از دفاتر بایگانى دانشگاه ییل، توزیع فعالیتهاى اقتصادى بین زنان مردان را اینگونه ترسیم مىکند: در ۷۵ درصد از ۲۲۴ قبیله سراسر دنیا چنین بوده است: مردان به کارهایى مثل گله بانى، صید ماهى، بریدن درختان، تله گذارى، کار در معادن، شکار، جنگ و… مىپرداختهاند و امّا زنان به امورى مانند آسیاب دانهها، آب کشى، آشپزى، جمعآورى مواد سوختى و محصولات گیاهى، دوختن، بافتن لباس، تهیه ظروف سفالى و غیر آنها مىپرداختهاند.(پاورقی ۳ . روانشناسى اجتماعى، ص ۳۲۲٫) «مارگارت مید»(پاورقی ۴ . Mead,M.) با مطالعات مردمشناسى خود برخى از تفاوتهاى روانى و رفتارى را زیر سؤال مىبرد و مىگوید: در قبیله «مندوگمرها» مردان و زنان هر دو افرادى خونخوار و ستیزه جو هستند و بالعکس در قبیله «آراپش» مرد کامل مردى است ملایم و حساس که با زن مهربان و حساسى ازدواج کرده است. بنابراین، در این دو قبیله هیچکدام از اختلاف بین زن و مرد استفاده نمىکردند. در قبیله «چامبولى» شیوه رفتار زن و مرد درست به عکس شیوه رفتارى است که در جوامع ما رایج است؛ زن تسلّط جو و بى عاطفه است و اداره کارها به عهده اوست؛ مرد با مسئولیت کمتر و از نظر عاطفى وابسته به زن مىباشد.(پاورقی ۵ . همان، ص ۳۲۳٫) تحقیقات «مکوپى و جاکلین» نیز مىگوید: بررسى دقیق بیش از ۲۰۰۰ کتاب و مقاله پژوهشى نشان مىدهد که بسیارى از فرضهاى رایج مبنى بر تفاوتهاى جنسیتى بین زن و مرد افسانهاى بیش نیست.(پاورقی ۱ . زمینه روانشناسى، ج ۱، ص ۱۶۴٫) قبل از همه اینها «افلاطون» در استدلالهاى خود بر نفى تفاوت بین زن و مرد چنین مىگوید: هیچ حرفه اجتماعى نیست که خاص جنس زن باشد یا مرد. استعداد پرداختن به کارها و فنون گوناگون در مرد و زن برابر است و اینکه از جهت نطفه گذارى و زایمان متفاوتند، موجب تفاوت استعدادها نمىشود. پس زنان و مردان باید از تربیت برابر بهرهمند بشوند و چون براى مردان تربیت روحى و بدنى را ضرورى شمردیم، پس زنان نیز باید از هر دو بهرهمند شوند و فنون جنگ را نیز بیاموزند تا از هر حیث با مردان برابر باشند.(پاورقی ۲ . کتاب جمهورى افلاطون (کتاب پنجم)، ص ۴۵۰٫) در جمع بندى مجموعه تفاوتهاى تکوینى – اعم از زیستى، روانى و رفتارى – ممکن است برخى تفاوتها را ناشى از فرهنگ و تربیت ویژه بدانیم. امّا مىتوان گفت اوّلاً، شواهد محدود مارگارت مید در مقابل مطالعات وسیع مردوک (۷۵ درصد از ۲۲۴ قبیله دنیا) نتیجه را چندان تغییر نمىدهد. ثانیاً، در مورد تفاوتهاى بسیار زیستى که ناشى از ترشحات هورومونى، ساختمان بدنى، مغز و اعصاب و… است و همینها آثار و پیامدهاى روانى نیز دارند، مسئله کاملاً بدیهى و روشن است و توصیه افلاطون نیز تحمیلى شاق و ناگوار بر طبیعت انسان (=زنان) است. ۳٫ تفاوتهاى تشریعى ادیان الهى نیز در قالب احکام و تکالیف، بین زنان و مردان تفاوتهایى قائل شدهاند. این تفاوتها به ویژه در ادیان زرتشت، یهود و اسلام قابل مشاهده است. از آن جا کهمخاطبان این نوشته تعالیم اسلام را به عنوان چارچوبى ارزشى – اعتقادى براى خود پذیرفتهاند، برخى از احکام اختصاصى زنان از دیدگاه اسلام که این تفاوتها را آشکارتر مىکند بیان مىشود:(پاورقی ۱ . ر.ک: بحارالانوار، ج ۱۰۳، باب جوامع احکام النساء و نوادرها.) ۱٫ حجاب یعنى پوشاندن بخشى از بدن مانند موى سر و زینتها بر زن واجب است.(پاورقی ۲ . نور (۲۴) آیه ۳۱ و احزاب (۳۳) آیه ۵۹ .) ۲٫ شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد است.(پاورقی ۳ . بقره (۲) آیه ۲۸۲٫) ۳٫ سهم ارث زن نصف سهم مرد است.(پاورقی ۴ . نساء (۴) آیات ۱۱ و ۱۲ و ۱۷۶٫) ۴٫ مرد مىتواند تا چهار زن دائمى اختیار کند ولى زن نمىتواند بیش از یک مرد را به همسرى برگزیند.(پاورقی ۵ . همان، آیه ۳٫) ۵٫ دیه زن نصف دیه مرد است.(پاورقی ۶ . وسائل الشیعه، ج ۱۹، کتاب الدیات، باب ۵ .) ۶٫ طلاق به دست مرد است.(پاورقی ۷ . همان، ج ۱۵، کتاب الطلاق، باب ۴۲) ۷٫ برخى مناصب اجتماعى مانند قضاوت، مرجعیت و… اختصاص به مردان دارد.(پاورقی ۸ . همان ج ۱۸، ابواب صفات القاضى، باب ۲٫) ۸٫ شرکت در جهاد براى زنان واجب نیست.(پاورقی ۹ . همان ج ۱۱، ابواب جهاد العدو، باب ۴٫) ۹٫ شرکت در مراسم مذهبى عمومى مانند نماز جماعت و جمعه، نماز عید، تشییع جنازه و… براى زنان واجب نیست.(پاورقی ۱۰ . همان ج۵، ابواب صلاه الجمعه، باب ۱٫) ۱۰٫ خروج زن از خانه بدون اجازه شوهر جایز نیست.(پاورقی ۱۱ . همان، ج ۱۴، ابواب مقدمات النکاح، باب ۷۹٫) البته برخى علما ممنوعیت خروج را در حدى مىدانند که با حقوق زناشویى منافات داشته باشد. مجموعه احکام فوق و برخى موارد دیگر بر اساس دیدگاه عدلیه که احکام تشریعى را مبتنى بر مصالح و مفاسد تکوینى مىداند، به طور کلى بر عدم لزوم حضور اجتماعى زنان و عدم حضور وسیع در مسئولیتهاى اجتماعى تأکید مىورزد. نتیجه اینکه تقسیم وظایف و کارکردهاى موجود در منظومه خانواده به صورتى که مکمل یکدیگر باشند، بر اساس تفاوتهاى تکوینى اعضاى این سازمان (زن و شوهر) و بر اساس قانونمندىها و هنجارهایى رقم مىخورد که مبتنى بر تفاوتهاى تشریعى متخذ از تعالیم اسلام است و همینها در حقیقت الگوهاى مراودهاى را تعیین مىکنند. ۴٫ اداره مالى خانواده از دیدگاه تعالیم اسلام اداره مالى خانواده به طور کلى به عهده مرد است: ۱٫ در قرآن کریم آمده است: الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللَّه بعضهم على بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصاحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ اللَّه…؛(پاورقی ۱ . نساء (۴) آیه ۳۴ و ر.ک: المیزان، ج ۴، ص ۳۶۵ – ۳۶۷٫) مردان سرپرست زنانند به دلیل آن که خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و نیز به دلیل آنکه از اموالشان خرج مىکنند. پس زنان شایسته، فرمانبردار (همسرانند) و به پاس آنچه خدا براى آنان حفظ کرده اسرار (شوهران خود) را حفظ مىکنند. ۲٫ نفقه زن در ازدواج دائمى بر عهده مرد است. منظور از نفقه مسکن، لباس،