رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

اسدی: نخواستم طنز بسازم پس فیلمی در ژانر وحشت ساختم!

کارگردان فیلم سینمایی «خیابان بیست و چهارم» با اشاره به اینکه از مدت‌‌ها قبل علاقه‌مند بود فیلمی در ژانر وحشت بسازد،‌ دلیل ساخت آن را دوری از سینمای به ظاهر کمدی این روزها عنوان کرد.
 سعید اسدی کارگردان، مهدی ماهانی بازیگر، مهین نویدی طراح گریم، غلامرضا گمرکی مدیرتولید و تورج جمشاسب سرمایه‌گذار فیلم «خیابان بیست و چهارم» با حضور در کافه خبر به گفت‌و‌گو درباره این فیلم پرداختند.
«خیابان بیست و چهارم» که در بخش خارج از مسابقه بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، داستان مردی جوان را روایت می‌کند که به دلیل بیماری روانی دست به قتل‌های زنجیره‌ای می‌زند. علاوه بر ماهانی،‌ شیلا خداداد، نیکی کریمی، حمید گودرزی و جمشید هاشم‌پور در این فیلم سینمایی بازی می‌کنند.
 آقای اسدی ساخت فیلمی با رویکرد روانشناسانه و تم جنایی از دیگر کارهای شما فاصله زیادی دارد؛ چطور شد تصمیم گرفتید چنین فیلمی بسازید؟
سعید اسدی، کارگردان: دوست داشتم این ژانر را تجربه کنم و چندین طرح در این زمینه داشتم.
 پس چه چیز مانع از آن شد که پیش از این فیلمی در این فضا بسازید؟
اسدی: همیشه به این فکر می‌کردم که با چنین فیلمی ذهن مردمم را مشغول نکنم. مردم ایران به اندازه کافی دغدغه دارند و دیگر نیازی نیست با چنین فیلمی اعصابشان به هم بریزم.

کارگردان فیلم سینمایی «خیابان بیست و چهارم» با اشاره به اینکه از مدت‌‌ها قبل علاقه‌مند بود فیلمی در ژانر وحشت بسازد،‌ دلیل ساخت آن را دوری از سینمای به ظاهر کمدی این روزها عنوان کرد.


 سعید اسدی کارگردان، مهدی ماهانی بازیگر، مهین نویدی طراح گریم، غلامرضا گمرکی مدیرتولید و تورج جمشاسب سرمایه‌گذار فیلم «خیابان بیست و چهارم» با حضور در کافه خبر به گفت‌و‌گو درباره این فیلم پرداختند.

«خیابان بیست و چهارم» که در بخش خارج از مسابقه بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، داستان مردی جوان را روایت می‌کند که به دلیل بیماری روانی دست به قتل‌های زنجیره‌ای می‌زند. علاوه بر ماهانی،‌ شیلا خداداد، نیکی کریمی، حمید گودرزی و جمشید هاشم‌پور در این فیلم سینمایی بازی می‌کنند.

 

آقای اسدی ساخت فیلمی با رویکرد روانشناسانه و تم جنایی از دیگر کارهای شما فاصله زیادی دارد؛ چطور شد تصمیم گرفتید چنین فیلمی بسازید؟
سعید اسدی، کارگردان: دوست داشتم این ژانر را تجربه کنم و چندین طرح در این زمینه داشتم.

 

پس چه چیز مانع از آن شد که پیش از این فیلمی در این فضا بسازید؟
اسدی: همیشه به این فکر می‌کردم که با چنین فیلمی ذهن مردمم را مشغول نکنم. مردم ایران به اندازه کافی دغدغه دارند و دیگر نیازی نیست با چنین فیلمی اعصابشان به هم بریزم.

 

با این توجیه چه چیزی تغییر کرد که «خیابان بیست و چهارم» را ساختید؟
اسدی: احساس می‌کردم جای انواع فیلم در سینمای ایران خالی است. به علاوه اینکه کنار کشیدن نوع‌های دیگر فیلم منجر به ساخت فیلم‌های مزخرف لوده‌بازی به نام طنز شده است. ترجیح دادم اگر قرار است این قدر حد مردمم را پایین بیاورم که با فیلم‌های سخیف و لوده که بازیگر هر کاری می‌کند تا تماشاگر را بخنداند و در اصل نمی‌خندد، سراغ فیلمی از جنسی دیگر بروم.

سینمای ما یک سینمای مریض است؛ مریض به این معنا که سینمای فصلی است. به معنای عام فصل این است که فیلم اجتماعی بسازیم و یا فصل این است که فیلمی طنز بسازیم. همه دفاتر دنبال فیلم‌های طنز هستند به هر قیمت. بعد از «آواز قو» پنج سال کار نکردم تا فیلمی ورای دیگر فیلم‌ها بسازم؛‌ کاری در همان راستا و قوی‌تر و تندتر.

 

با این حال بعد از آن شما «مهمان» را ساختید؛ فیلمی که طنز بود و از «آواز قو» فاصله زیادی داشت.
اسدی: بله آن کار طنز بود، اما قصه و حکایت داشت.‌ آدم‌ها در آنجا شخصیت داشت و کسی لوده‌بازی نمی‌کرد که تماشاگر بخندد. این قصه بود که افراد را می‌خنداند. فروش بسیار خوبی هم داشت، هرچند با در آمدن سی‌دی قاچاق جلوی روند فروش فیلم گرفته شد. این نکته را باید در نظر داشته باشیم که سینمای سالم سینمایی است که هر نوع ژانری در آن باشد، مانند سینمای هالیوود. در آن سینما فیلم‌های طنز، جنایی و وحشت و انواع آثار تولید می‌شود و من فکر کردم چرا نباید در سینمای ما فیلم‌‌های مختلفی وجود داشته باشد. من که ملودرام اجتماعی را با «سیب سرخ حوا» و «عشق گمشده» تجربه کردم، فیلم معترضانه را با «آواز قو» و طنز را با «مهمان»، حالا یک فیلم در فضای تعلیق و روانی‌-‌آزارگر ساختم و این نوع کار را هم تجربه کردم.

 

آقای گمرکی به اعتقاد شما در سینمای ایران چقدر بستر پرداخت به چنین آثاری وجود دارد؟ با توجه به اینکه به گفته آقای اسدی چندان آثاری در این فضا در ایران تولید نمی‌شود.
غلامرضا گمرکی، مدیرتولید: قبل از پاسخ‌دهی به این سئوال می‌خواستم از همه کسانی که در سینمای فعلی ایران، سینمای ورشکسته سرمایه‌گذاری می‌کنند تشکر کنم. بحث من فقط آقای جمشاسب سرمایه‌گذار این فیلم نیست. من از همه افرادی که در این شرایط سرمایه خود را وارد سینما می‌کنند، سپاسگزارم. سینمای ایران دارای دو بخش خصوصی و دولتی است.

در بخش دولتی فیلم‌هایی در حد و اندازه دولت می‌روند و برای تماشاگر خاص ساخته می‌شود و در بخش خصوصی اگر سرمایه‌گذاران وجود نداشته باشند باید سینما را تعطیل کنیم، اما در مورد پاسخ سئوال شما باید این را بگویم که ساخت انواع فیلم به خواسته تماشاگر برمی‌گردد. تماشاگر مانند خانواده‌ای می‌ماند که هر وعده از غذایش باید جنس خاص خود را داشته باشد. در ژانر جنایی پیش از این آقای خاچیکیان فعالیت داشتند و کارهای مهمی ساختند، اما به این دلیل که باید هزینه ساخت فیلم‌ها برگردد اغلب افراد سراغ شیوه‌های تجربه شده می‌روند و به این ترتیب است که برخی فیلم‌های لمپنیزم ساخته می‌شود.

همانطور که آقای اسدی اشاره کردند، هرچقدر تعداد فیلم‌های جنایی بیشتر شود مردم هم علاقه‌مند هستند کارهایی از این دست را ببینند. در «خیابان بیست و چهارم» برگی از روزنامه وجود داشت که شرح حال حوادث بود؛ حوادثی که شاید خیلی زود از آن می‌گذریم و هیچ تاملی روی آن نمی‌کنیم. آقای اسدی انواع کارها را تجربه کرده بودند و حالا تصمیم گرفتند در این فضا فیلم بسازند؛ فیلم‌هایی که موضوع آن زندگی مردم را درگیر می‌کند، اما راه به پرده سینما نمی‌برد.

 

چرا چنین فیلم‌هایی ساخته نمی‌شود؟
گمرکی: ساخت این فیلم‌ها کار سختی است. نگه داشتن تماشاگر روی صندلی با چنین سوژه‌ای به مدت ۹۰ دقیقه کار سختی است. از سوی دیگر مردم از فیلم‌هایی که به طور معمول در بازار رایج است دلزده شده‌اند. اگر امروز می‌بینیم «اخراجی‌ها» فروش بالایی دارد به این دلیل است که فروش آن دست دولت است. اگر سفارش ارگان‌های دولتی نبود، قطعا این فیلم این قدر فروش نداشت. در زمان قبل از انقلاب همه فیلم‌های آقای خاچیکیان می‌فروخت با وجود اینکه در ژانر وحشت بود، دلیل فروش آن فیلم‌ها آشنایی مردم با این جنس کارها بود. الان این نوع فیلم‌‌ها ساخته نمی‌شود و تا مردم خودشان را با چنین کاری آدابته کنند زمان می‌برد و سرمایه‌گذاران نمی‌توانند به پولشان برسند و دوباره چنین فیلم‌هایی بسازند.

 

آقای جمشاسب،‌ شما به عنوان سرمایه‌گذار این فیلم و با توجه به سخنانی که آقای گمرکی و آقای اسدی چطور ریسک حضور در این کار را پذیرفتید و آیا حضور شما در این کار منوط به شرط و شروطی بود؟
تورج جمشاسب، سرمایه‌گذار: تجربه امروز من به من می‌گوید سرمایه‌گذاری کردن در یک فیلم با دید یک سرمایه‌گذاری سودمند کار بیهوده‌ای است. فرض کنید این فیلم نزدیک به ۴۰۰ میلیون تومان هزینه داشته و یکسال دوره توقیف را گذرانده

 

توقیف؟
جمشاسب: واژه توقیف را نمی‌توانیم در تبلیغات فیلم استفاده کنیم، اما وقتی به مدت یکسال به فیلمی پروانه نمایش نمی‌دهند یعنی توقیف بوده است. حتی اگر این را شفاهی گفته باشند و یا شما در آن دوره سکوت کرده باشید فرقی نمی‌کند؛ به هر حال فیلم توقیف بوده است. فیلمنامه در زمان معاونت قبلی پروانه ساخت گرفته بود و در این دوره برای دریافت پروانه نمایش ارائه شد. ما نزدیک به یکسال منتظر صدور پروانه نمایش بودیم.

 

یعنی در دوره آقای سجادپور منتظر دریافت پروانه بودید؟
جمشاسب: بله پروانه ساخت را در دوران آقای اربابی گرفته بودیم و با تغییر مدیریت یکسال به دنبال پروانه نمایش رفتیم. به هرحال با کمک آن‌ها فیلم پروانه نمایش گرفت، اما این یکسال وقفه آسیب خیلی زیادی به سرمایه می‌زند. هر دو بخش سینمای ما یعنی سینمای دولتی و خصوصی مشکل دارد. بخشی خودی هستند و بخشی غیرخودی و بخش دیگر تراست صنفی است. در همان تراست هم عده‌ای خودی هستند و باقی غیرخودی. یک آدم تازه‌وارد در این وسط قطعا خودی نیست پس نه حمایت دولت را دارد و نه صف. و سویه نظام توزیع را هم دو بخش دولتی و خصوصی می‌چینند.

دولت هم براساس سیاست‌های خودش از برخی فیلم‌ها در اکران حمایت می‌کند و از خیلی فیلم‌‌ها حمایت نمی‌کند. از دید سرمایه‌گذاری نمی‌توان به خیلی جدی به سینما نگاه کرد. البته فعالیت من در حوزه تبلیغات بوده و چندان هم از حوزه سینما دور نبوده‌ام. در هنگام ورود به تولید این فیلم هم هیچ شرط و شروطی نداشتم. خیلی از کارها را خودمان در مجموعه دفتر خودمان انجام دادیم. این فقط یک تجربه بود. از دید یک سرمایه‌گذار از این فضا راضی نیستم چون معتقدم هرچه برگردد سود نخواهیم کرد، اما از فیلم راضی هستم و این نکته مهمی است.

 

شما معتقدید این نگاه خودی و غیرخودی در جریان اکران فیلم نیز تاثیر گذاشته است؟
جمشاسب: اینچنین عنوان می‌شود که فیلم ما ۱۵ سالن سینما دارد، اما در اصل مخاطب از ساعت ۱۹ به بعد سینما می‌رود. در خیلی از سینماها سئانس‌های بعد از ظهر را نداریم. چون بازی توزیع در دست ما نیست،‌ دیگر چه چیزی را می‌توانیم برنامه‌ریزی کنیم؟

گمرکی: اگر دولت می‌خواهد واقعا از سینمای ایران حمایت کند، این امتیازی که برای برخی فیلم‌‌ها قائل می‌شود و با نیم‌بها و یک سوم‌بها برای ارگان‌های دولتی بلیت می‌فروشد این کار را برای همه فیلم‌ها بکند آن‌گاه خواهیم دید که تمام فیلم‌ها نه تنها متضرر نمی‌شوند بلکه فرصتی پیش می‌آید که این تعداد بیکار در جامعه سینمایی نداشته باشیم. در سال ۱۳۵۶ با وجود تعداد بالای فیلم‌های خارجی که در بازار سینمای ایران وجود داشت، اما تهیه‌کنندگان از تولید هیچ فیلمی متضرر نمی‌شدند. اگر امروز در سینما ضربه می‌خوریم این ضربه از مسئولان است.

آقای سجادپور به عنوان مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی تا من گمرکی را که ۴۶ سال است در این زمینه کار می‌کنم بشناسد و دریابد که کارم را بلد هستم یا نه و … سال‌های مدیریتش تمام شده و رفته است. تا کی باید وزارت ارشاد محل تجربه باشد؟ اگر سینما مانند کپی‌رایت قانونمند شود، آنگاه مشکلات ما خیلی کمتر می‌شود. من ریشه مشکلات را در مسئولان سینمایی می‌بینم و لاغیر. مشکلات سینما را باید ریشه‌ای درست کنند. نبود کارایی در مسئولان سینمایی چه در حوزه تولید و چه در حوزه اکران همه ما را دچار مشکل کرده است.

 

آقای اسدی از یکسالی گفته شد که فیلم مجوز نمایش نمی‌گرفت. مشکل فیلم چه بود؛ چه اشکالاتی را به کار وارد می‌دانستند که مجوز صادر نمی‌شد؟
اسدی: قبل از اینکه وارد این بحث شوم می‌خواهم در مورد صحبتی که با آقای جمشاسب مطرح شد نکته‌ای بگویم. از ایشان پرسیدید شرط و شروطی برای این کار داشتند، من به عنوان کارگردان باید بگویم ایشان نه تنها شرط و شروط نگذاشتند حتی از کارگردان جلوتر عمل کردند. شاید آرزوی هر کارگردانی داشتن چنین سرمایه‌گذاری است. حتی اگر جایی من به بازیگری درجه دو راضی بودم ایشان از بازیگران درجه یک نام می‌بردند و می‌خواستند آن‌ها در کار حضور داشته باشند. ایشان از هیچ چیز فروگذار نکردند. اگر کم و کاستی در کار دیده شد مربوط به سینمای ایران است و ربطی به سرمایه‌گذار نداشت.

در مورد بحث توقیف فیلم باید این را بگویم که سعید اسدی هیچ فیلمنامه‌ای به ارشاد نداده که بعدش مانند دوستان دیگری ۲۰ تا ۸۰ درصد متن ارائه شده را عوض کند. «خیابان بیست و چهارم» پلان به پلان همانی بود  که نوشته شده بود. چیزی که وزارت ارشاد آن را تایید کرده بود. ما در سه هفته پروانه ساخت گرفتیم، اما وقتی فیلم ساخته شود و توقیف شود شوک بزرگی است. چرا باید فیلم توقیف می‌شد؟ مگر آن‌ها فیلمنامه را نخوانده بودند؟ ما که نمی‌توانیم درگیر سلایق شویم.

گمرکی: البته ما دو شورا داریم،‌ یکی شورای پروانه ساخت و دیگری پروانه نمایش. به نظر من همان شورایی که پروانه ساخت می‌دهد باید پروانه نمایش هم صادر کند.

اسدی: نمی‌دانم چه آدم بی‌دانشی این ساختار نادرست را ترکیب کرده است. من از توقیف شدن فیلم شوکه شدم و از آنجا که فکر می‌کنم آدم برحقی هستم، در نتیجه آدم تندی‌ام. دلیلی نمی‌بینم کسی بخواهد به فیلم من ظلم کند. دوستان از تند بودن من ترسیدند و گفتند اجازه دهید مسئله را حل کنیم تا اینکه دست در دست هم دادیم و جلو رفتیم و مشکل را برطرف کردیم و توانستیم شرایطی به وجود آوریم که فیلم اکران شود.

 

تغییراتی هم داشتید؟ ایرادها چه بود؟
اسدی: یکی از مشکلات این بود که چرا قاتل ریش دارد. در فیلمنامه‌ نوشته بودم که این آدم فردی را کشته و حالا ریش خود را می‌زند. یکی از کارهای تغییر چهره یک مرد زدن ریش و سبیل است. او نیم دقیقه فیلم را ریش دارد و در بقیه فیلم کت شلوار و کراوات زده است. پس افراد فکر می‌کنند من خواستم با این مسئله حرفی بزنم، این‌ها بعد ازاین همه سال می‌خواهند فکر کنند من نماینده سی‌آی‌ای هستم در این کشور که چنین تفکری داشته باشم. نکته دوم اینکه چرا قاتل سر سفره دعا می‌کند. مسئله این است که این قاتل آدمی سنتی است، یک روان‌پریش نمی‌تواند خدا را شکر کند. کسانی که چنین ایرادهایی از کار می‌گیرند مقوله سینما را با مقوله تفکری خودشان اشتباه گرفته‌اند. در مورد آخر فیلم هم می‌گویند چرا خانم شیرین از این مرد روانی باردار است.

جمشاسب: البته در این بخش شیرین برای سقط جنین رفته بود.

اسدی: خب وقتی کسی شوهری آنچنان روانی دارد نمی‌خواهد این ژن را ادامه دهد. اگر غیر از این عمل می‌کرد او روانی بود. نکته بعدی این بود که چرا پلیس دیر می‌رسد. کجای دنیا پلیس زود می‌رسد؟ اگر جایی پلیس زود برسد که قتل و جنایتی اتفاق نمی‌افتد. خفاش‌شب چقدر جنایت کرد تا پلیس او را گرفت. این‌ها حل شد، اما برای من آزاردهنده بود. فیلم به دلیل این نگرش خلاف و اشتباه زمین خورد. زمانی که فیلم ما آماده شد هم پخش‌کننده حاضر بود پولی دهد و فیلم را پخش کند و هم رسانه‌های تصویری حاضر بودند حدود ۴۵۰ میلیون آن را بخرند. فیلم با این نگرش کور دوستان زمین خورد، وگرنه این فیلمی نبود که زمین بخورد.

 

در انتخاب بازیگر نقش اول فیلم چطور عمل کردید؟ انتخاب بازیگری جوان و کم‌تجربه برای نقشی با این میزان دشواری‌ها قطعاً توجیهی جدی به همراه دارد.
اسدی: اگر این نقش را هر سوپراستاری بازی می‌کرد هیچ بیننده‌ای او را باور نمی‌کرد، اما وقتی از چهره‌ای ناشناس و یا کمتر شناخته شده استفاده می‌کنی دیگر این مشکل را برطرف کرده‌ای. من حتی به مهدی ماهانی معترض شدم چرا در سریال «دلنوازان» بازی کردی. من نمی‌خواستم اصلا شناخته شده باشی. دوست داشتم بکرتر باشی. البته او در دو فیلم «ستایش» و «چهار انگشتی» بازی کرده بود. من همیشه به قدرت کار گرفتن خودم از نابازیگر ایمان دارم.

 

آقای ماهانی به چه پشتوانه‌ای بازی در چنین نقش سختی را پذیرفتید؟
مهدی ماهانی، بازیگر: اولین کار من به سال ۷۶ که دستیار صحنه بودم برمی‌گردد. بعد به «چهار انگشتی» رسیدم و در ادامه «ستایش» و یکسال بعد «خیابان بیست و چهارم» که بعد از آن در سریال «دلنوازان» هم بازی کردم. هر بازیگری که وارد سینما می‌شود دوست دارد کار کند و دیده شود و جزو ۱۰ انتخاب اول هر بازیگران باشد. من آقای اسدی را از قبل می‌شناختم، سال ۱۳۸۱ دفتر آقای حاجی‌میری رفتم و برگه‌ای برای بازی در فیلمی که قرار بود آقای اسدی کار کنند، پر کردم.

آقای اسدی آن زمان من را ندیدند. برای تله‌فیلمی هم سراغشان رفتم و دستیارشان از من فیلم گرفتند تا انتخاب شوم که در آنجا هم همکاری ما شکل نگرفت. من به این کار معرفی شدم و خانم نویدی تست گریم زدند و بعد من برای بازی در این کار انتخاب شدم. من امروز در جایگاهی نیستم که انتخاب کنم، ابتدا انتخاب می‌شوم بعد انتخاب می‌کنم. نقشم را در این کار بسیار دوست داشتم و احساس می‌کنم از این آن نوع نقش‌هایی است که هر ۱۰ سال یکبار در سینمایی نوشته می‌شود. بزرگانی مانند عزت‌الله انتظامی و یا پرویز پرستویی در سطح ایفای چنین نقش‌هایی هستند؛‌ وقتی در اشل جوان آن نقش به من پیشنهاد می‌شود مشخص است که برای پذیرش آن فکر نمی‌کنم و خیلی زود آن را می‌پذیرم.

 

چطور نقش را پرداخت کردید؟
ماهانی: هر بازیگری آرشیوی از واکنش‌ها در ذهن خود دارد. من راهنمایی زیادی از آقای اسدی گرفتم. اول تعدادی فیلم که ایشان توصیه کرده بودند دیدم. دوم اینکه در مورد رفت و آمد این گونه آدم‌‌ها به اجتماع مختلف تحقیق کردم. آنان چه نگرشی به خانواده دارند. چرا می‌خواهند بچه داشته باشند؟ چرا می‌گوید این پدر خانواده است که همیشه تصمیم می‌گیرد.

من در روز اول نقش را خیلی برون‌گرا می‌دیدم،‌ اما آقای اسدی از من صورتی سرد می‌خواستند تا جایی که بالای سر مقتول می‌رود و یا در تنهایی شبیه خود واقعی‌اش می‌شود. ما بیست و چهار برداشت سر یک دیالوگ «سلام عزیزم» داشتیم. زمانی که می‌خواستم روانکاو را به قتل برسانم آقای اسدی به دقت مرا راهنمایی می‌کردند که به چه ترتیب باید حالت‌های ظاهری و رفتاری من تغییر کند. در نهایت باید این را بگویم که بازی در این نقش بسیار سخت بود.

 

خانم نویدی گریم نقش مهمی در این کار داشت، طراحی‌ها به چه ترتیب اتفاق افتاد؟
مهین نویدی، طراح گریم: سال ۱۳۷۸ «سیب سرخ حوا» را با آقای اسدی کار کرده بودم. ایشان کارشان را خیلی خوب می‌دانستند و خیلی آرام و بی‌سرو صدا کار را پیش می‌بردند. وقتی ماجرای همکاری این فیلم مطرح شد استقبال کردم،‌ اما برایم تعجب‌برانگیز بود او به این آرامی چطور چنین فیلمنامه‌ای نوشته است. هیجان قصه برایم اهمیت زیادی داشت. آقای اسدی در مورد نقش آقای ماهانی این اصرار را داشتند که گریم چندان اغراق شده نباشد و در عین حال حس و فضایی که مورد نظر است را منتقل کند. وهم‌انگیز بودن ظاهر و روان‌پریشی نکاتی بود که باید در گریم نشان می‌دادیم. رنگ پریده و نبود فروغ در چشم از ویژگی‌های چهره چنین شخصیت‌هایی است. در نهایت برای اینکه سن ایشان کمی بالاتر برود ته ریشی برایشان گذاشتیم.

نوع نمایش گذشته این شخصیت در تیتراژ فیلم یکی از ویژگی‌های بارز «خیابان بیست و چهارم» بود. تیتراژ باعث می‌شد فیلم مفهوم بهتری پیدا کند. یکی از مشکلات فیلم این است که در تبلیغات آن به درستی فضای کار که در ژانر وحشت است به نمایش در نمی‌آید و تماشاگر قبل از دیدن فیلم به درستی نمی‌فهمد قرار است با چه کاری روبرو شود.

 

فکر می‌کنید اگر کسی می‌فهمید فیلم در ژانر وحشت است و تبلیغات بیشتر بود در سرنوشت استقبال مخاطب تفاوت محسوسی شاهد بودیم؟
اسدی: راکفلر یکی از ثروتمندترین مردان آمریکاست. از او پرسیدند اگر همه چیزت را ازت بگیرند و ۱۰۰ دلار به تو بدهند با آن چه می‌کنی. او جواب داد با دو دلار یک کالا تهیه می‌کنم و با ۹۸ دلار تبلیغ می‌کنم. متاسفانه در سینمای ایران چنین توانی برای تهیه‌‌کننده و سرمایه‌گذار باقی نمی‌ماند که بتواند علاوه بر هزینه تولید فیلم، هزینه بالایی را هم صرف تبلیغ کند. همه چیز در جامعه ما غلط است. این در جایی درست جواب می‌دهد که جامعه آمادگی لازم را داشته باشد. من بیلبوردهای فیلم را در پارک‌وی دیدم و شنیدم در میدان آزادی هم بیلبودری هست. مشخص است که نتیجه این تبلیغات در فروش فیلم چقدر خواهد شد.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد