«آل»، فیملی که برای کودکان ساخته شده!
فیلم «آل» روی هم رفته، به نظرم فیلم آموزندهای بود؛ یادم میاد بچه که بودم و اصلا هم شیطون نبودم، نمیدونم چرا یه وقتهایی مادرم اینقدر داغ میکرد که فریاد میکرد: «الهی آل ببردت». من هم توی دلم میگفتم: «خب ببره، مگه چیه؟»
اما با دیدن فیلم «آل» و با این که الان سنی از من گذشته، آل باید بترسه که من ببرمش، ولی راستش خیلی ترسیدم و توی دلم گفتم: خوب شد اون روزها آل منو نبرد؛ البته دلیلش رو هم فهمیدم، چون آل تنها زن زائو و جنین رو میتونه ببره، نه خرس گندهای مثل من که همچون جرقه همه جا را به آتش میکشد.
بگذریم…
داستان فیلم به این شکل بود که مادر مرد جوانی که همسرش باردار است، به هنگام زایمان میمیرد و به گفته اهالی، آل او را سر زا برده است و او از ترس این که شاید آل همسرش را نیز با خود ببرد، دچار توهماتی که برگرفته از خرافات است، میشود و ماجراهایی از این دست… است که برای بازیگر پیش میآید.
فیلم «آل» روی هم رفته، به نظرم فیلم آموزندهای بود؛ یادم میاد بچه که بودم و اصلا هم شیطون نبودم، نمیدونم چرا یه وقتهایی مادرم اینقدر داغ میکرد که فریاد میکرد: «الهی آل ببردت». من هم توی دلم میگفتم: «خب ببره، مگه چیه؟»
اما با دیدن فیلم «آل» و با این که الان سنی از من گذشته، آل باید بترسه که من ببرمش، ولی راستش خیلی ترسیدم و توی دلم گفتم: خوب شد اون روزها آل منو نبرد؛ البته دلیلش رو هم فهمیدم، چون آل تنها زن زائو و جنین رو میتونه ببره، نه خرس گندهای مثل من که همچون جرقه همه جا را به آتش میکشد.
بگذریم…
داستان فیلم به این شکل بود که مادر مرد جوانی که همسرش باردار است، به هنگام زایمان میمیرد و به گفته اهالی، آل او را سر زا برده است و او از ترس این که شاید آل همسرش را نیز با خود ببرد، دچار توهماتی که برگرفته از خرافات است، میشود و ماجراهایی از این دست… است که برای بازیگر پیش میآید.
همین الان به این پرسش علمی شما پاسخ میدهم. بچهها با دیدن این فیلم از آل یعنی اون پیرزن سرخ مو و سرخ رو، دراز و لاغر که همچون جن همه جا پیداش میشد، چنان وحشت میکنند که تنها کافی است مادرها یک بار به آنان گوشزد کند که اگر آتیش بسوزونی، میگم آل ببردت، اون وقت میبینید که این جمله از هزاران کتاب بوستان و گلستان و کیمیای سعادت و راهنمای تربیت کودک و … مفیدتر است و از سوی دیگر، مادرها هم با دیدن هیبت هولناک آل، دیگر دلشان نمیآید چنین کسی را به جان کودکانشان بیندازند و عقدههای روانی از این دست، برای آنان بیافرینند، به گونهای که پس از گذشت سالهای سال، باز هم با شنیدن نام «آل» یاد نفرینهای مادر بیفتند و البته نه یاد شیطنتهای خودشان.
برای حسن ختام میخواهم از کارگردان تشکر کنم به خاطر جلوههای ویژه، چون حتی کارگردانهای هالیوود هم نمیتوانند یک نفر را این گونه سالم از میان آن همه میخ و سیخ آویزان بر بالای سرش رد کنند؛ واقعا دست مریزاد.
البته بگذریم از این که ما سرانجام نفهمیدیم، رابطه پیشین قهرمان فیلم با رئیسش و رفتن او به ارمنستان و غیره و غیره چه ربطی به موضوع فیلم داشت؟ مگر کردستان و لرستان و … با آن باورهای سخت و ریشهدار درباره این گونه خرافات از جمله آل نمیتوانست مکان مناسبی برای اجرای آن باشد (ناگفته نماند که خود اینجانب از تبار لرستان هستم)؛ عیبی هم ندارد چون ما خیلی چیزها را نمیفهمیم و اصلا ککمان هم نمیگزد؛ شاید هم ایراد کار خود ماییم که تجربه به قول گفتنی «ژانر تریلر» را نداریم.